یکی از فعالیتهای مهم ولتر نوشتن تاریخ بود. وی از جمله نخستین کسانی است که تاریخ را وسیلهای برای تحت ضابطه درآوردن اندیشههای کلی دانست. وی به خلاف دیگران که در تاریخ به ثبت نزاع و جنگهای پادشاهان میپرداختند، به روح تاریخ توجه داشت، توجه وی به خلقیات و رسوم مردم سرزمینهای مختلف بود و این یک نگاه نو و تازه به تاریخ بود. او با چاپ تاریخ مشترک اروپا و آسیا از اواخر قرون وسطی تا عصر خویش، به نام مقامه درباره آداب و رسوم نخستین گام را برای شناخت مردمان دیگر سرزمینها و رسوم زندگیشان برداشت. رساله آداب و رسوم ولتر در پیدایش انقلاب فرانسه تأثیر بسیار داشته است.۱ قطعاً علاقه وی به این موضوع و نگاه تازهاش به جهان پیرامون خود، او را به این موفقیت رسانده است.
ولتر از ذوق و قریحهای درخشان برخوردار بود و این ویژگی او را در ظرافتهای شعریاش میتوان مشاهده کرد. اشعاری که او سروده است سرشار از لذتهای جسمانی و خواستههای طبیعی انسان است؛ با توجه به اشعار و هجویاتی که ولتر با عدم آزادی بیان، درباره حکومت و مسائل اجتماعی سروده و توجه به این نکته که ادبیات عصر روشنگری بیشتر به محتوا توجه داشت تا قالب و شکل ظاهری و هدفدار و تعلیمی بود و بذلهگویی و طنزپردازی جزئی از ادبیات شده بود تا از این راه روشنفکران بهتر به انتقاد از حکومت و جامعه بپردازند. ولتر را نیز یکی از این منتقدین طنزپرداز آن عصر باید بشمار آورد. اکثر اشعار و تراژدیها و نمایشنامههای ولتر از جمله اودیپ، و دوشیزه اورلئان، هجوآمیز و دلنشین و از نوعی طنز و زبانی انتقادی برخوردار است.
ولتر رماننویس هم بود و یکی از رمانهای او به نام زادیگ (=صادق) که چندین بار به چاپ رسیده و زبانهای مختلف ترجمه شده است، رمانی است فلسفی و قهرمان آن مردی است با تقوا و با فضیلت که از نظر معلومات بر دیگران برتری دارد، ولی در زندگی گرفتار مصائب و مشکلاتی از سوی حاسدان خود میشود. در واقع زادیگ خود ولتر است. ولتر با خلق این شخصیت خیالی زندگی خویش را به تصویر کشیده است، چرا که به خاطر حسادت اطرافیانش چندین مرتبه گرفتار حبس و تبعید شده و از این بابت در زندگی پیوسته دچار گرفتاریها و مشکلات مختلف بوده است.
قبلاً گفتیم که نویسندگان عصر روشنگری سعی کردند مطالب علمی و فلسفی و تاریخی و اجتماعی را به گونهای بیان کنند که برای بیشتر مردم قابل فهم باشد. به همین جهت این نویسندگان به سادهنویسی روی آوردند. این سبک نگارش دقیقاً در آثار ولتر دیده میشود. ولتر به عنوان یک نویسنده مدرن عصر روشنگری درصدد برآمد تا آثار خود را به زبانی ساده بنویسد به صورتی که برای همگان قابل استفاده باشد. سادهنویسی ولتر و نویسندگان عصر روشنگری، چنان که بعداً خواهیم دید، در آثار نویسندگان ایرانی از جمله میرزا حبیب نیز تأثیر گذاشت.
با همه آزار و اذیتی که ولتر در زمان حیاتش از جانب حکومت و مردم متحمل شد، عاقبت شاهد به شهرترسیدن خویش بود، چه در اواخر عمر مردمان کشورش زحمات وی را قدر دانستند و با برگزاری جشنی به مناسبت نمایش تراژدی ایرن مجسمه او را به همراه تاج افتخار برافراشتند. ولتر سه ماه بعد از این ضیافت درگذشت.۲
تأثیر نهضت روشنگری در فرهنگ و ادبیات جهان اسلام
جهان اسلام و اروپا از دوره رنسانس به بعد و حتی قبل از آن به تدریج وارد یک داد و ستد فرهنگی و فلسفی شدهاند، و هر یک از آنها در طول تاریخ به نوعی بر دیگری تأثیر گذاشته است. البته تأثیر تمدن اسلامی بر اروپا و بر فرهنگ مسیحی بیشتر به دوران قرون وسطی برمیگردد، در حالی که تأثیر عمده فرهنگ اروپایی به جهان اسلام به اوایل قرن نوزدهم یعنی به زمانی برمیگردد که متفکران و نویسندگان عصر روشنگری اروپا در اوج فعالیت اجتماعی و فرهنگی خود به سر میبردند. تا قبل از قرن نوزدهم تأثیر فرهنگ اروپایی بر جهان اسلام نسبتاً اندک بود و در واقع در قرن نوزدهم و دقیقاً با قدم گذاشتن ناپلئون به سرزمین مصر است که فصل تازهای از مراودات فرهنگی میان جهان اسلام و غرب، ابتدا در مصر و سپس در سایر کشورها یا جوامع اسلامی، گشوده میشود.
مصر پس از ورود ناپلئون
جنبش بیداری در مصر در اواخر سده هجدهم آغاز گردید. ناپلئون بناپارت که در آن زمان تازه به عضویت فرهنگستان و علوم فرانسه درآمده بود، تصمیم گرفت کشور مصر را که تحت حاکمیت سلطان عثمانی بود تسخیر کند و با حضورش در خاورمیانه به منافع اقتصادی بریتانیا در هند ضربه بزند. او در ۲ ژوئیه سال ۱۷۹۸ میلادی با ۵۴۰۰۰ سرباز و ۱۹۰ فروند کشتی وارد بندر اسکندریه شد. در بین نیروهایی که او را در مصر همراهی میکردند هیئتی متشکل از ۱۶۷ دانشمند متخصص در ریاضیات، طبیعیات، شیمی و زمینشناسی نیز به چشم میخوردند. وجود این دانشمندان و متخصصان در هیئتهای همراه، به لشکرکشی ناپلئون به مصر جنبهای فرهنگی میداد. ناپلئون پس از فتح اسکندریه و شکستدادن مرادبیگ، مملوک۳ مصر، شهر قاهره را اشغال کرد. حضور ناپلئون در مصر دیری نپایید، چه انگلیسیها در اول ماه اوت همان سال به او حمله کردند و ناپلئون را در مصر شکست دادند، و او را مجبور به ترک آن کشور نمودند.
حضور ناپلئون در مصر، به رغم مدت کوتاهی که داشت، از لحاظ فرهنگی تأثیر فوقالعادهای برجای گذاشت. در زمان ناپلئون نهضت روشنگری در فرانسه تحولاتی فکری و فرهنگی پدید آورده بود و ناپلئون و سپاهیانش نه تنها حال و هوای روشنگری را با خود آوردند، بلکه موجب شدند که مصریها صاحب صنعت چاپ شوند و شکوه فرهنگ اروپایی را در لباس و هیئت و اسلحه سپاه ناپلئون مشاهده کنند. عمر چاپخانهای که ناپلئون با خود آورده بود چندان به درازا نکشید، چه پس از شکست وی و تخلیه مصر، وسایل چاپ را نیز با خود بردند. پس از آن محمدعلی پاشا (۱۸۴۹ ـ ۱۷۶۹م)، که از سال ۱۸۰۵ تا هنگام مرگ ۱۸۴۹م. (۱۲۶۵ـ۱۲۲۰ هـ.ق)، والی مصر بود، در میان اقدامات مهمی که انجام داد یکی هم تأسیس چاپخانهای به نام «مطبعه بولاق» در مصر بود۴ که از قدیمترین و معتبرترین چاپخانههای جهان اسلام است. در دورانی که محمدعلی پاشا گروهی دانشجو را برای تحصیل به اروپا فرستاد، چهار نفر از مأمور یادگیری امور چاپ و چاپخانه کرد. این چهار نفر در سال ۱۲۳۰ ق. به میلان رفتند و پس بازگشت به مصر چاپخانهای در محل کشتیسازی بولاق که «دارالصناعه العامریه» نام داشت، احداث کردند. نخستین کتابهایی که در بولاق در سال ۱۲۳۸ قمری به چاپ رسید عبارت بودند از: از کتاب قاموس ایتالیایی و عربی، اثر دام رافائل؛ وصایانامه سفریه که شامل تعلیمات نظامی فردریک دوم، پادشاه پروس، به فرماندهان، قانوننامه عساکر پیادگان جهادیه ترکی، و کتاب فی صناعات صیاغهالحریر عربی.۵
مسائل و موضوعات علمی به واسطه آشنایی محققان مصری با دستآوردهایی از نهضت روشنگری وارد مرحلهای تازه گردید. پیشتر محققان به موضوعات علمی قدیم توجه داشتند. ولی پس از آشناشدن با تحولات عصر روشنگری به موضوعاتی چون تاریخ و سفرنامه و جامعهشناسی و زبانشناسی وتصحیح نسخ خطی و روزنامهنگاری و چاپ نشریات و همچنین دینشناسی از دیدگاه جدید روی آوردند. به طور مثال، تنوع موضوعات قابل توجه قبل از روشنگری را میتوان اینگونه گفت: حسنالجبرتی به جبر و ستارهشناسی توجه داشت. در حوزه ادبیات نویسندگانی چون محمدالشبراوی و حسنالعطار (که زمانی شیخ الازهر بود) و اسماعیلالخشابی فعالیت میکردند، در حوزه پژوهشهای زبانشناسی و دینشناسی محمد مرتضی الزبیدی و در تاریخ عبدالرحمن الجبرتی فعالیت میکردند. اما فرانسویان با ورود خود به مصر موجب شدند که مصریان با فرهنگ غربی و علوم جدیدی که تا آن زمان نمیشناختند آشنا شوند و بدینترتیب وضعیت جدیدی در بین روشنفکران این کشور ایجاد کنند. مصریان پس از مقایسه فرهنگ خود با فرهنگ فرانسویان متوجه شدند که برای پیشرفت باید با دانش جدید آشنایی کامل داشته باشند، پس با دانشمندان فرانسوی بیشتر رابطه برقرار کردند، به غرب سفر نمودند و از کتابخانهها و موسساتی که ناپلئون در قاهره راهاندازی کرده بود، استفاده کردند.۶
بازسازی مراکز اداری و سیاسی مصر و احداث چند کارخانه کوچک از دیگر تحولات این دوره محسوب میشود. بدینترتیب فرانسه همراه با اشغال نظامی مصر، تکنولوژی و فرهنگ خود را نیز بدانجا وارد ساخت.۷ فرستادن سیصد دانشجوی مصری به فرانسه و ایتالیا کار خردی نبود که محمدعلی در دوره زمامداری خود انجام داده شد. مصر که به عنوان یک کشور اسلامی خود را وارث تمدنی کهنسال میدانست و از نظر علمی و فرهنگی خود را برتر از دیگران میپنداشت، حال به فکر فراگرفتن علم و صنعت و فرهنگ جدید افتاده بود. و این نوع برخورد با کشورهای غیراسلامی برای یک کشور اسلامی در خور اهمیت بود. در دوره محمدعلی همچنین دانشگاهی مخصوص دانشجویان مصری در پاریس تاسیس شد.۸ فراگرفتن علوم و فرهنگ اروپایی آنچنان شتابی به خود گرفته بود که از سال ۱۸۶۳ تا ۱۸۷۹٫م قریب به ۸۷ مدرسه فرانسوی، آمریکایی، ایتالیایی، یونانی و آلمانی در مصر تاسیس گردید که نزدیک به ۵۲درصد از محصلان این مدارس مصری بودند. این مدارس محققاً تأثیر عمدهای در وضعیت فرهنگی و آموزشی مصریان به جا گذاشتند. در سال ۱۸۷۲م.ر۱۲۸۸ق. دانشگاهی به سبک اروپایی و برنامههای درسی جدید به نام «دارالعلوم» در قاهره تاسیس شد که در آن از مدیران و معلمان مصری هم استفاده کرده بودند.۹ اهمیت این اقدام آن بود که انحصار آموزش عالی را از دست جامعه الازهر بیرون آورد و این خود یکی از عوامل کاهش تدریجی قدرت و اهمیت الازهر و کمرنگشدن تعلیمات مذهبی قدیم گردید.
با توجه به تحولاتی که در آن زمان در مصر رخ میداد اگر بخواهیم از شخصیتی فرهنگی و ادبی یاد کنیم که فعالیتهای علمی و آموزشی و فرهنگی او بدون شک تأثیری چشمگیر در علم و تاریخ و تاریخنگاری و گسترش فرهنگ در بین مردم آن روزگار داشته است، باید از رفاعه الرافع طهطاوی، معروف به طهطاوی، یاد کنیم، شخصیت کمنظیری که حتی میتوان او را نابغه عصر خویش دانست. وی از اولین کسانی بود که به تمدن و فرهنگ غربی توجه کرده و دراینباره آثاری هم پدید آورده است.
طهطاوی کیست؟
طهطاوی در سال ۱۸۰۱م.ر۱۲۱۶ هـ.ق، در شهر طهطا متولد شد. وی پس از پایان تحصیلات ابتدایی، برای ادامه تحصیل به الازهر رفت و بعد از اتمام تحصیلاتش در همانجا مشغول به تدریس شد. در سال ۱۸۲۶م. به عنوان روحانی و واعظ به همراه دانشجویان اعزامی به فرانسه رفت و در مدت پنج سال اقامتش در آنجا به آموختن زبان فرانسه پرداخت. او در این مدت ضمن فراگیری زبان فرانسه، به آموختن تاریخ، جغرافیا، فلسفه و ادبیات فرانسه مبادرت ورزید و با آثار بزرگانی چون ولتر، مونتسیکو و ژان ژاک روسو ودیگر فلاسفه آشنا شد. همچنین در زمینه فنون نظامی و ریاضی و علوم معادن مطالعه کرد و به تألیف و ترجمه مشغول گردید.۱۰ در دورانی که طهطاوی در فرانسه بود، هرگاه کتابی را مطالعه میکرد پس از اتمام، به ترجمه آن کتاب میپرداخت، که این کار بیانگر تلاش بیوقفه او در انتقال علوم جدید به کشورش بود. یکی از این ترجمهها کتاب قلائد المفاخر فی غریب عوائدالاوائل و الاواخر اثر ژرژ برنارد دپینگ است که بعداً به آن خواهیم پرداخت.
طهطاوی پس از بازگشت به مصر اولین کاری که به عهده گرفت تصحیح و ترجمه متون در دانشکده پزشکی بود. از آن پس در سال ۱۸۳۳٫م به مدرسه «الطوبچیه» نقل مکان کرد تا در آنجا به کار ترجمه متون هندسی و فنون نظامی بپردازد.
سپس طهطاوی به مدت شانزده سال در مدرسه «الالسن» که خود آن را راهاندازی کرده بود در سمت مسئول و به عنوان مدرس مشغول به کار شد. همچنین سرپرست مرکز «قلمالترجمه» بود و کتابهای زیادی همچون: نزهه المحافل فی معرفه المفاصل، تخفه العلم فی امراض القدم و الدراسه فی الجغرافیه الطبیعیه را سرپرستی و تصحیح و اصلاح نمود. وی در سال ۱۸۴۳٫ به رتبه قائم مقامی و در سال ۱۸۷۴م. به رتبه
پینویس:
۱٫ تراویک، تاریخ ادبیات جهان، ترجمه عربعلی رضایی، ج۱، ص۴۳۳
۲٫ برای اطلاعات بیشتر، رک. خانلری، فرهنگ ادبیات جهان.
۳٫ سلاطین مملوک وارثان ایوبیان در مصر و شام بودند.
۴٫ پیش از او، سلطان سلیم سوم به اقداماتی در جهت اقتباس از صنعت چاپ فرانسه دست زده بود، چنان که نخستین چاپخانه در امپراتوری عثمانی به سال ۱۷۲۹ م در قسطنطنیه بنیاد یافت که البته پس از سیزده سال، بسته شد. در این مدت، هفده کتاب، از جمله سفرنامههایی در وصف فرانسه، به قلم فرستادگان ترک به آن کشور و نیز رسالهای در فنون نظامی فرنگ در آن چاپ شده بود. (وسینیچ، ووین، تاریخ امپراتوری عثمانی، ترجمه سهیل آذری، ص۱۰۰).
۵٫ چنگیز کالک، تورقوت کوت، «بولاق» (مقاله)، دانشنامه جهان اسلام، ج۴، ص ۱۳۹۳
۶٫ برای مطالعه بیشتر رک: الشیال، جمالالدین، تاریخنگاری مصر در قرن نوزدهم ترجمه غلامحسین نوعی.
۷٫ بهمنش، مساله شرق، ص ۱۰
۸٫ جهت اطلاعات بیشتر، نک، ماله، «تاریخ قرن نوزدهم (معاصر)»، ج دوم، ص ۴۳۵٫
۹٫ بایارد داج، دانشگاه الازهر، ص ۱۲۰٫
۱۰٫ برای اطلاع کامل از شرح زندگی طهطاوی، رک، عماره، رفاعه طهطاوی پیشگام نوپردازی در کشور مصر.
code