علی، ربّ النوع انواع گوناگون عظمت ها، قداست ها ، زیبایی ها و احساس های مطلق است. ازآن گونه مطلق هایی که بشر همواره دغدغه دیدن و پرستیدنش را داشته وهرگز نبوده ومعتقد شده که ممکن نیست درکالبد یک انسان تحقق پیدا کند، و ناچار می ساخته است.
علی درهمان حد مطلقی که پرومته در اساطیر، روح تشنه و محتاج انسان را از فداکاری اشباع می کرده، و دموستنس از قدرت و صداقت و لطف سخن، و هرکول از قدرت و نیرومندی جسم، و خدایان دیگر از نهایت رقت و محبت و لطافت روح، همه را در یک رب النوع جمع می کند. علی ، نیازهای را که در طول تاریخ، انسان ها را به خلق نمونه های خیالی ، و به ساختن الهه ها و رب النوع های فرضی می کشانده، در تاریخ امروز اشباع می کند.
و از همه شگفت، همه فضایل مطلقی را که ما ناچار در اسطوره ها و رب النوع ، حتی فرضی، قابل جمع نیست ، در یک اندام عینی جمع کرده است. جنگ هایش را ملاحظه می کنیم و او را مانند یک رب النوع اساطیری می یابیم که با خون ریزی و بی باکی و نیرومندی شدید در حد مطلق پیکار می کند. به طوری که نیاز انسان را به داشتن و بودن یک احساس قدرت مطلق بشری، سیراب می کند.
او در کوفه، در برابر یک یتیم، چنان ضعیف و چنان لرزان و چنان پریشان می شود که رفیق ترین احساس یک مادر را به صورت اساطیری نشان می دهد. و در مبارزه با دشمن چنان بی باکی و خشونت به خرج می دهد که مظهر خشونت شمشیر است. و شمشیرش(ذوالفقار) مظهر برندگی و خون ریزی و بی رحمی نسبت به دشمن در مبارزه است. و در داخل ، از این نرمتر، و از صمیمی تر، و از این پرگذشت تر پیدا نمی شود.
در جای دیگر، علی وقتی می بیند اگر بخواهد به خاطر احقاق حقش شمشیر بکشد، مرکز خلافت و قدرت اسلامی متلاشی می شود و وحدت مسلمین بر باد می رود؛ ناگزیر صبر می کند. یک ربع قرن صبر می کند و با شرایطی و در وضعی زندگی می کند که دست احساس پرومتۀ به زنجیر کشیده را در انسان به وجود می آورد.
اما علی، به خاطر انسان، این زنجیر را خود بر اندامش می پیچد. یک ربع قرن خاموشی از طرف روحی که همواره بی قرار است و از ده سالگی وارد نهضت اسلام شده، به تعبیر خودش صبری با طعم احساس انسانی است که «خار در چشم و استخوان در گلو» است.
code