چالش‌های پیش روی فعالان عرصه هنرهای سنتی
دست حمایت از صنایع دستی
گالیا‌ توانگر
 

برخی افراد شاغل به‌اصطلاح نان از بازوی خود می‌خورند، اما عده‌ای هم هستند که نه‌تنها نان از بازوی خودشان می‌خورند، بلکه با تکیه ‌بر هنر و خلاقیتشان، مصنوعی را خلق کرده و علاوه بر لذت هنرمند بودن، درآمدی نیز برای خود و خانواده‌شان به دست می‎آورند.

این قبیل هنرها گاه میراث یک خانواده قرار می‌گیرد. برای مثال هنر فرش‌بافی و گلیم‌بافی از آن دسته هنرهای اصیل ایرانی است که معمولا در یک خانواده از نسلی به نسلی و در یک کارگاه بافندگی از استادی به شاگردی منتقل می‌شوند. اساسا راز ماندگاری این قبیل هنرها، سینه‌به‌سینه منتقل‌شدنشان و نیز حمایت‌های مردمی و دولتی است.

مردم با رویکرد مثبت و استقبالی که از صنایع دستی کشور دارند و دولت نیز با مقرر کردن تسهیلاتی برای قشر صنعتگر می‌توانند دوشادوش این هنرمندان زحمتکش و گمنام که هزاران سال نام و آوازه کشورمان را فراتر از مرزها برده‌اند، حرکت کنند.

اگر مشکلات صنعتگران و هنرمندان فعال در عرصه صنایع دستی حل شود، آن‌ها می‌توانند فارغ از این مشکلات، طرح‌های جدیدی ارائه دهند که در نهایت منجر به ایجاد رشد اقتصادی در این بخش و حتی در کل کشور خواهد شد. تهیه مواد اولیه فرآوری شده و مناسب و عرضه آن به صنعتگران و نظارت بر نحوه ساخت و مراحل تولید صنایع دستی می‌تواند گام بزرگی برای حفظ کیفیت تولیدات این رشته باشد.

ایجاد مراکز و مناطقی که در آن‌ها بتوان مراحل ساخت و تولید صنایع دستی را برای گردشگران به نمایش گذاشت نیز از جمله راهکارهایی است که می‌تواند برای جذب جوانان مستعد به این صنایع و نیز تشویق مردم به خرید بیشتر این کالاها موردتوجه مسئولان ذی‌ربط قرار گیرد. صنایع دستی هر خطه از این سرزمین هنرپرور علاوه بر این که می‌تواند در توسعه جوامع محلی، فقرزدایی، ارتقای سطح درآمد، رفاه اجتماعی و بهبود اقتصاد خانواده مؤثر باشد، درعین‌حال نقش بسزایی نیز در هویت‌بخشی به سیمای شهر و روستا و در کنار آن ایجاد غرور ملی دارد.

حال اگر اندکی برنامه‌ریزی در این زمینه صورت گیرد، می‌توان امیدوار بود که صنایع‌ دستی ما در میان انبوهی از صنایع‌ دستی ساخت چین و پاکستان مظلومانه خاک نخورد، جوانان به این هنر- صنعت‌ گرایش پیدا کنند، زمینه تبلیغات، بازاریابی و در نتیجه صادرات آن به بازارهای خارجی فراهم شود و در نهایت مردم نیز بخشی از فضای خانه خود را به این یادگار دیرینه و میراث گران‌بهای ایرانی مزین کنند.

حفظ هنرهای دستی با آموزش استاد – شاگردی

یک عینک‌ته‌استکانی بزرگ به چشم دارد و خطوط پیشانی‌اش از رهسپاری در جاده‌های طول و دراز تجربه حکایت می‎کنند اما این روزها در حجره قلم‌زنی تک و تنهاست. به دلیل شرایط اقتصادی، مشتری داخلی کم شده و شمار گردشگران نیز به دلیل محدودیت‌ اینترنت روبه‌کاهش گذاشته است. نبود گردشگر عملا مشتری‌های بازار صنایع دستی را به صفر می‌رساند. از طرفی هیچ یک از پسران و جوانان خاندان حاضر نشده‌اند کناردست او آموزش ببینند و این میراث را برای خود حفظ کنند.

وی گله‌مندانه می‌گوید: «بیشتر بچه‌ها رفتند دانشگاه، سال‌ها درس خواندند، اما در نهایت مدتی بیکاری کشیدند و سپس سر کاری غیرمرتبط با رشته تحصیلیشان رفتند. من همیشه به پدر و مادرهای فامیل می‌گویم تحصیل خوب است، به شرطی که یک هنر دست هم در کنارش آموزش ببینند. مرد بی‌هنر به چه‌کار آید؟ هنر خاندان ما هم قلم‌زنی است؛ یک هنر اصیل و شناخته شده. بااین‌حال جوان‌ها کمتر مجاب می‌شوند که برای یادگیری‌اش وقت صرف کنند. بهانه‌شان این است که کار طاقت‌فرسایی است و در نهایت چون بازار عرضه‌اش وجود ندارد و مشتری نداریم، پولی دستشان را نمی‌گیرد.»

البته این استادکار در همین شرایط فعلی اقتصادی، دو شاگرد تحت آموزش کوتاه‌مدت دارد. وی برایمان توضیح می‌دهد: «در حال حاضر سیستم آموزشی ما به دو صورت آموزش‌های کوتاه‌مدت و آموزش‌های استاد، شاگردی است. آنچه که به یک اثر هنری روح و جان می‌بخشد در این آموزش‌ها به دست می‌آید. شاگردی‌کردن در کنار یک استاد علاوه بر انتقال تجربیات، منش و خلق‌وخوی هنرمندی را نیز به شاگرد منتقل می‌کند. رونق این سیستم به حفظ رشته‌های صنایع دستی در معرض فراموشی نیز کمک دو چندانی خواهد کرد. تجربه نشان داده است که هنرجویان آموزش‌دیده در این شیوه به استاد کارانی قابل‌تبدیل شده‌اند.»

وی با بیان این که برخی از رشته‌های صنایع دستی در طول زمان با ظهور فناوری‌های نوین به فراموشی سپرده شده‌اند، می‌گوید: «به اقتضای زمان و نیازهای جامعه نیز تعدادی صنایع دستی جدید وارد بازار شده است.»

وی تعیین کاربری‌های جدید برای برخی از رشته‌های صنایع دستی و افزایش خرید این کالاها توسط مردم را از جمله راهکارهای بازگشت رونق به بازار صنایع دستی عنوان می‌کند.

نقش فضای مجازی در ایجاد ظرفیت فروش

نیما ذاکری، فعال حوزه صنایع دستی می‌گوید: «متأسفانه در مباحث مربوط به علم روز و استفاده از فناوری‌ها و تکنولوژی‌های مربوط به بخش تبلیغ و عرضه صنایع دستی از دنیا عقب هستیم.»

وی در ادامه می‌گوید: «ما در بخش صنایع دستی از هیچ‌گونه امکانات مورداستفاده در فضای مجازی بهره‌مند نیستیم، حتی در ایام کرونا که بسیاری از بخش‌ها توانستند در این موضوع پیشرفت داشته باشند، قشر هنرمند صنایع دستی از آن محروم بودند.»

ذاکری توضیح می‌دهد: «در ایام کرونا با همکاری عده‌ای از هنرمندان این بخش، توانستیم تنها با ایجاد یک کمپین، فعالیت‌هایی را در زمینه فضای مجازی بدون داشتن هیچ‌گونه حمایتی از جانب دولت انجام دهیم تا بتوانیم حداقل کمکی به هنرمندان کرده باشیم که محصولات خود را به فروش برسانند.

فضای مجازی برای ما فعالان صنایع دستی، محیطی ارزشمند است که نیاز به آموزش‌های صحیح و کاربردی دارد اما حتی کوچک‌ترین اقدامی در این زمینه انجام نمی‌شود.»

شهرام امیری، یکی دیگر از فعالان حوزه صنایع دستی می‌گوید: «متأسفانه هیچ‌گونه بستر مناسبی جهت استفاده از فضای مجازی برای فروش محصولاتمان وجود ندارد، حتی زمانی هم که می‌خواهیم این کار را انجام دهیم جلوی این کار از طریق وزارت صمت گرفته می‌شود و مانع ما می‌شوند.»

امیری عنوان می‌کند: «می‌دانم که بسیاری از شرکت‌ها به‌صورت فعالیت‌های شبکه‌ای و شرکت‌هایی ازاین‌قبیل قصد فروش صنایع دستی را داشتند که از فروش آن‌ها جلوگیری شد.»

این فعال حوزه صنایع دستی می‌افزاید: «وقتی صحبت از فروش محصولات ایرانی و تولید داخل می‌شود، فکر نمی‌کنم محصولی باارزش‌تر از صنایع دستی وجود داشته باشد، چرا که تماما ایرانی و حاصل فرهنگ و تمدن قشر فرهنگی ایران است.»

وی می‌افزاید: «ما در زمینه فروش محصولات با چالش‌های بسیاری روبه‎روییم که به نظر من فضای مجازی و ایجاد بستر مناسب برای استفاده از آن می‌تواند کمک بسیاری به ما کند.»

مشکل تنها با وام حل نمی‌شود

مهدی فراهانی، یک صنعتگر می‌گوید: «به نظر می‌رسد روی تصمیماتی که از سوی وزارت میراث‌فرهنگی گرفته می‌شود، باید کارشناسی دقیق‌تری صورت بگیرد. ما در حال حاضر با مشکلات بسیاری دست‌وپنجه نرم می‌کنیم و نیاز به حمایت بیشتری داریم. یک هنرمند صنایع دستی، تمامی زندگی خود را برای خلق هنرش صرف می‌کند و امید به فروش شب عید در نمایشگاه‌ها دارد، ولی امسال تمام این فرصت‌ها به دلیل مشکلات اقتصادی و بالا و پایین شدن نرخ ارز از دست رفت.»

مهری مسعودیان، یک هنرمند قالی‎باف، با گلایه از قیمت روزافزون مواد اولیه می‌گوید: «هیچ خبری از زمان و مراحل ثبت‌نام وام دولت نداریم و تنها نام آن را شنیده‌ایم، هر چند گرفتن این وام هم برای ما کاری را از پیش نمی‌برد.»

وی می‌افزاید: «برای حمایت از صنایع دستی کشور باید دقت و بررسی‌های بیشتری انجام شود تا این صنعت بتواند جان دوباره بگیرد. مشکلات ما تنها با گرفتن وام حل نمی‌شود. بسیاری از هنرمندان صنایع دستی زیر بار قرض و بدهی هستند و کاری هم از دستشان برنمی‌آید. به همین دلیل احساس می‌کنم با این اوضاع، گرفتن این وام باری را هم به دوشمان اضافه می‌کند.»

این هنرمند در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «بسیاری از هنرمندان هستند که محصولاتشان روی دستشان مانده و باید یک برنامه‌ریزی اساسی و مستحکم از سوی دولت صورت بگیرد تا حمایتی باشد برای این قشر زحمت‌کش.»

بسیاری از صنایع دستی نیاز به حمایت و احیا دوباره دارند. برای مثال زیلوبافی، اصلی‌ترین هنر مردم میبد در استان یزد است و حرفه و درآمد عده زیادی از اهالی میبد به آن بستگی دارد. بااین‌حال، این روزها رکود بر تولید و فروش آن سایه انداخته و بسیاری از دست بافته‌های مردم میبد در گوشه انبارها خاک می‌خورد. فراز و نشیب اقتصادی علاوه بر گردشگری، صنایع دستی یزد را هم تحت‌تأثیر قرار داده و زیلوبافی نیز از هجوم تأثیرات آن در امان نمانده است. چشم امید فعالان صنایع دستی لااقل داشتن یک فرصت برای شناسایی بازار هدف و عرضه تولیداتشان است. فراموش نکنیم هر گونه حمایت جدی از بازار صنایع دستی و هنرمندان صنعتگر این بخش، به‌مثابه ایجاد فرصت شغلی برای ده‌ها جوان جویای کار است.

کمک مالی برای تهیه مواد اولیه ارزان، رفع مشکلات بیمه‌ای صنعتگران این بخش، اعطای وام با بهره بسیار پایین و نیز شناسایی گسترده بازار هدف با تکیه‌ بر کار کارشناسی منسجم و… از جمله ده‌ها شیوه حمایتی قابل‌اجرا برای این قشر چشم‌انتظار است.

نسخه مناسب چاپ