اغلب افراد هنگام ورود به رابطه یا ازدواج با در نظر گرفتن مسائل نادرست و اهمیت دادن به چیزهایی که اصل نیستند و چندان کمکی به آنها نمیکند، لحظههای ناگواری را تجربه میکنند. پس از مدتی متوجه میشوند این رابطه به جای ایجاد حس هم افزایی و کمک بیشتر به آنها حس ناکامی میدهد. هفته قبل در مورد این موضوع مطالبی گفته شد این هفته بخش دوم و پایانی آن را میخوانید.
مراقبت کنندهها
غالباً در جوامع مختلف زنان نقش مراقبت کننده و تربیت کننده را برعهده میگیرند. آنها معمولاً از دست پدران ضداجتماعی، خودشیفته و الکلی خود فرار میکنند و اتفاقاً به مردی با همین ویژگیها پناه میبرند. در واقع به طور ناخودآگاه به دنبال همان نقش قبلی خود یعنی مراقبت کنندگی کشیده میشوند. البته مردانی هم وجود دارند که به طور مداوم وارد رابطه با یک زن هیستریونیک یا وابسته میشوند. آنها به لحاظ درونی خود را مجبور به کمک و حمایت از زنان نیازمند میبینند.
تلهها را بشناسید
این مراقبت و دلسوزیها نه فقط سودی به حال فرد مقابل شما نخواهد داشت، بلکه شما را در یک دور باطل مراقبت حمایت و شکست قرار خواهد داد. به این شکل که شما زندگی خود را وقف کمک به یک فرد دچار اختلال شخصیت میکنید. هرگز نتیجه نمیگیرید و کمک افراطی شما سبب میشود که آنها از زیر بار مسئولیتها فرار کنند. پس اگر خودتان را میشناسید و فردی مراقبت کننده هستید، بسیار مراقب باشید که با افراد دارای اختلال شخصیت وارد رابطه نشوید.
من بی لیاقتم
گاهی وقتها فردی به دفتر مشاوره مراجعه میکند که خود را بیلیاقت ارزیابی میکند. احساس کم ارزشی که در آن فرد می بینم به طور مشخص از زندگی خانوادگی او بر میآید. چنین فردی با برقراری رابطه با یک فرد فریبکار یا بی توجه قصد دارد تا در برابر فرد محبوب خود احساس کم ارزش بودن کند. احساس کم ارزشی باوری است که در خانواده به فرزند القا میشود و کاملاً اشتباه است. اگر فرد با این باور وارد یک رابطه شود، این رابطه برای او بسیار زیان آور خواهد بود.
فرار از تنهایی
کم نیستند افرادی که به خاطر فرار از تنهایی وارد ارتباط با افراد نابهنجار میشوند. احتمالا این گونه افراد شخصیت وابسته دارند. عزت نفس پایین و طرحواره وابستگی این هراس را به افراد میدهد که مبادا مورد تأیید واقع نشوند. در این گونه رابطهها حتی اگر امتیاز خاصی برای فرد وجود نداشته باشد، فرد نیازها و آرزوها وحقوق فردی خود را نادیده میگیرد تا فقط رابطه را حفظ کند.
به دنبال نیمه گمشده
گاهی وقتها افراد در خود احساس خلا میکنند و جذب چیزی میشوند که خودشان فاقد آن هستند. مثلاً یک فرد محتاط و محافظه کار احتمالاً جذب فردی شجاع و ماجراجو میشود. یک فرد برونگرا به احتمال زیاد عاشق فردی ساکت و محجوب میشود. اگر فردی خشک و رسمی باشد ممکن است که تشنه ارتباط با فردی بی خیال و خودمانی باشد.
مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که معمولاً آن دسته از افرادی که دارای تشابه شخصیتی هستند، میتوانند رابطه مطلوب و خوشایندی در طول زندگی با یکدیگر داشته باشند. چرا که یک ویژگی رفتار خیره کننده و تحسین برانگیز در فرد محبوب پس از گذشت زمان برای طرف مقابل کمتر جذاب است و حتی عاملی برای ناراحتی اوست.
چگونه کنار بیاییم
بهترین کار در چنین شرایطی این است که شما در یک محیط حمایت کننده مثل روان درمانی مسائل شخصیتی خود را تشخیص دهید و کمبودها را جبران کنید. در جلسات به این توجه میشود که چگونه میتوانید علاقهها، رفتارها، احساسها و فکرهای خود را تغییر و گسترش دهید. گاهی وقتها ما نمیتوانیم خود را تغییر دهیم و تصمیم می گیریم که با همین مسائل و مشکلاتی که در شخصیتمان کنار بیاییم و با همین حداقلها دوستان خوبی برای خود پیدا کنیم. در هر صورت اگر محبوب شما فرد سالمی باشد، به شما کمک خواهد کرد که تا حدودی برونگراتر شوید، انگیزههای درونی پیدا کنید و برای تغییر، شجاعت کسب کنید.
ترک کردن
در جلسات وقتی مراجعان متوجه می شوند که در رابطه با فردی دارای اختلال شخصیت هستند، از آنها میخواهم که از خود سوال کنند: «اگر او را ترک کنی احساس گناه یا شرمندگی پیدا میکنی؟» معمولاً ما از ترک کردن دیگران خودداری میکنیم. چون خود را مسئول مشکلات آن فرد میدانیم و تصور میکنیم که بدون ما قادر به زندگی نیست و ترک او غیر اخلاقیست. این دلیلها غیر منطقی هستند. این مشکل در محبوب شما سالها قبل از آشنایی شروع شده و حتی وقتی شما او را ترک کنید، ادامه خواهد داشت. قطعاً شما نمیتوانستید بلافاصله از مشکل او باخبر شوید.
به خودتان نگاه کنید
دلیل دیگری که نشان میدهد شما سمت افراد دارای اختلال شخصیت میروید این است که خودتان تا حدی دچار اختلال شخصیت باشید. البته که این حقیقت دردناک است. اما اگر بموقع متوجه موضوع شوید، میتوانید به منظور خودشناسی به یک روان درمانگر مراجعه کنید. بسیاری از ویژگیهای شخصیتی شما که شاید امروز شما را به دردسر انداخته، در زمان کودکی صفات خوب و کارآمدی برایتان بودند. اما همین ویژگیها امروز باعث میشوند که نتوانید در روابط خود عملکرد و قضاوت خوبی داشته باشید. اگر شما همیشه در رابطه نقش یک فرد وابسته را بازی میکنید به احتمال زیاد کسی هستید که معمولاً از ابراز نظر خودداری میکنید و هرچقدر هم محبوبتان از شما سوء استفاده بکند همچنان در ارتباط با باقی میمانید.
دنبال مقصر نگردید
گاهی وقتها پیش میآید که یک رابطه به صورت کاملاً اتفاقی شکل میگیرد و دلیل نمیشود که شما همیشه به دنبال چنین رابطههایی هستید. بسیاری از افرادی که به دفتر مشاوره مراجعه میکنند، این سئوال را میپرسند که من به قوه قضاوت خودم شک کردهام. آیا همیشه به دنبال رابطه با افراد فاقد سلامت روانی هستم من فکر میکردم که درست عمل میکنم. فراموش نکنید که افراد دارای اختلال شخصیت معمولاً مهارت بالایی در دلربایی ابتدای رابطه دارند. ممکن است که شما در ابتدای رابطه شیفته آنها شوید و بعد متعجب شوید که چطور از همان ابتدا متوجه علائم عدم سلامت روانی آنها نشدهاید؟
کمک بگیرید
گاهی وقتها شما مبهوت اعتماد به نفس بالای یک فرد با اختلال شخصیت ضد اجتماعی میشوید. یا از رفتار عجیب و غریب یک فرد اسکیزوئید لذت میبرید. اگر وارد چنین رابطهای شدهاید، آن را به عنوان یک اشتباه بپذیرید. شاید در گذشته نسنجیده عمل کردهاید، اما به هر دلیلی که شما وارد این رابطه شدهاید، خود را محکوم به برقراری چنین روابطی ندانید. بهتر است خودتان را بهتر بشناسید اگر میتوانید در رابطه از آن فرد فاصله بگیرید و اگر نمیتوانید رابطه را ترک کنید، از یک روان درمانگر برای ادامه این راه کمک بگیرید.
code