سردرگمی والدین در تامین نیازهای عاطفی کودکان
چگونه نادانسته به او آسیب می‌زنیم
عاصفه اله‌وردی - روان‌درمانگر کودک، نوجوان و خانواده
 

ما به عنوان والدین سعی می‌کنیم به اندازه کافی نیاز‌های عاطفی فرزندانمان را تامین کنیم. اگر این کار را نکنیم آنها در خطر تجربه‌های آسیب‌زا قرار می‌گیرند و دلسرد می‌شوند. همین باعث می‌شود طرحواره‌ها یا تله‌های فعال در آنها شکل بگیرد. ناامیدی و خشم زمانی شروع می‌شود که نیازهای عاطفی اساسی تامین نشود. با هم ببینیم که این نیازها چه هستند و چگونه آنها را نادیده می‌گیریم‎.

‎ در حالی‌که بسیاری از افراد ناامیدی و خشم را ناشی از سردرگمی‌های خاصی می‌دانند که گاه در زندگی اتفاق می‌افتد، برای اکثر کودکان ما، هر روز این اتفاق و تجربه‌ها تکرار می‌شود. از دست دادن اسباب‌بازی مورد علاقه، برنده نشدن در مسابقه موسیقی، ناامید شدن از یک دوست، نرسیدن به نمره‌ای که انتظارش را داشته است و شکایت از رفتار والدین در زندگی همه افراد طبیعی‌اند‏‎.

ناکامی

‎ ‎تا زمانی که کودکان ناکامی‌های کوچک را تجربه نکنند، نوع بزرگتری از ناکامی در آنها شکل می‌گیرد. به این شکل که همیشه حالت طلبکارانه دارند و خود را در هر شرایطی مهم و محق می‌دانند. ناکامی طبیعی در زندگی یک نیاز ضروری است که اگر تامین نشود، در زندگی با تله‌ای مواجه می‌شوند که به طور دائم باعث ناامیدی و آسیب به آنها می‌شود. این آسیب‌ها آنچنان تکرار می‌شوند که در نهایت باعث شکل‌گیری نگاه نادرست کودک نسبت به جهان اطراف می‌شود و بر نحوه تفکر او تاثیر می‌گذارد. چنین کودکانی در مورد خودشان و دیگران افکار تخریب شده دارند و تله‌های آسیب‌رسان در آنها سبک‌های مقابله‌ای نادرست را شکل می‌دهند‏‎.

اشتباهات اساسی

اغلب در ارتباط با والدین دریافتم که نسبت به فرزندان خود احساسات شدید دارند و می‌خواهند که کودکشان از هیچ چیز محروم نباشد. آنها تلاش می‌کنند اشتباهات فرزندشان را به صورت غیر عمدی در نظر بگیرند و در عوض خودشان اشتباهات بزرگی انجام می‌دهند، مثل فریاد زدن وقتی عصبانی هستند، دادن لقب‌های نادرست به کودکشان و تنبیه‌های بدنی با وجود این که نیت خوبی برای انجام آن دارند؛ اما در واقع چنین رفتاری باعث آسیب‌های پنهان می‌شود‏‎.

دوری عاطفی از والدین

تجربیات آسیب‌رسان و دلسرد کننده رفتارهایی هستند که منجر به خشم می‌شوند. کودکانی را می‌بینم که در طول روز زمان زیادی را با والدینشان نمی‌گذرانند. پدر و مادر هر دو کار می‌کنند و کودک توسط پرستار بزرگ می‌شود. والدین دیر به خانه می‌آیند و کودک دائم گریه می‌کند و بدخلق و پریشان است. علت اصلی این رفتار او چیست؟ این کودک سبکی از زندگی را تجربه می‌کند که در آن نیاز عاطفی رابطه و پذیرش به اندازه کافی تامین نمی‌شود. اگر دردهای جسمی کوچکی به سراغش بیایند، کسی را ندارد که در لحظه او را تسکین دهد. مشخص است که چنین کودکی به کمبود رابطه واکنش نشان می‌دهد و البته که والدین آن را طور دیگری تفسیر می‌کنند‏‎.

واکنش عاطفی کودک‏

پدر و مادر اغلب می‌گویند این بچه لجباز است.گرسنه و تشنه است. خوابش می‌آید و در نظر نمی‌گیرند که در واقع کودک‌شان در حال واکنش نشان دادن به تامین نشدن نیازهای عاطفی‌اساسی‌اش است. برخی کودکان می‌توانند با بیان کردن، نیازهای خود را ابراز کنند و در برابر کمبودها واکنش‌های شدیدی از خود نشان می‌دهند. اما تعدادی دیگر در این مورد ناتوانند. کودکان نیازهای عاطفی دارند، در حالی که والدین اکثرا به آنها توجه نمی‌کنند‏‎.

شرایط سخت اقتصادی

در چنین روزگاری که والدین روی کار اقتصادی خود تمرکز می‌کنند و معتقدند که اگر کودکشان هم از نظر اقتصادی تامین باشد، کمتر مشکل خواهند داشت، اثرات این عدم ارضای نیازها را که بسیار عمیق‌تر از مشکلات حاصل از مسائل مالی است، نادیده می‌گیرند‎.

والدین کنترل‌گر

وقتی یک مادر کنترل‌گر را در نظر می‌گیریم که دائماً کودکش را تحت کنترل دارد. اوست که تصمیم می‌گیرد کودکش چه لباسی بپوشد. چه کتابی بخواند و چه وقتی و کجا با دوستانش بازی کند. بدون اینکه هیچ حق انتخابی به او بدهد؛ این کودک برای تامین نیازهای اساسی‌اش که نادیده گرفته شده است، گریه می‌کند و خشمگین می‌شود. به دنبال این رفتارها مادرش به طور دائم به او تذکر می‌دهد و این خود باعث تشدید ناکامی در او می‌شود. کودک اغلب عصبانی است زیرا نیاز عاطفی اساسی خودگردانی و عملکرد سالم در او به اندازه کافی تامین نشده است‎.

ایده آل‌گرایی

مادران ایده آل گرا و کنترل گر به طور کامل به این موضوع بی‌توجه هستند و فقط به رفتار‌های ظاهری کودک خود دقت دارند. مادر تصور می‌کند می‌تواند با کنترل‌گری فرزندش را برای هدایت در مسیر درست کمک کند، اما در واقع ناکامی دامنه‌داری را به همراه سبک مقابله‌ای غیر سالم در او شکل می‌دهد‏‎.

چرا کنترلگری؟‎

وقتی از پدر و مادر‌ها می‌پرسم که چرا کنترل‌گری را تا این حد مفید می‌دانند، می‌گویند دوست دارند کودکشان آدم کاملی باشد یا اینکه وقتی می‌بینند کودکی به آنها وابسته است، احساس مفید بودن می‌کنند. قطعاً چنین مادری نمی‌خواهد به کودک خود آسیب بزند و این کار را به صورت غیر عمدی انجام می‌دهد‏‎.‎

code

نسخه مناسب چاپ