اخلاص اقسامی دارد که از آن جمله است:
۱ـ خلوص در عبادت: عبادت انسان مانند نماز، روزه، خمس، زکات، حج، جهاد و امثال اینها، خالصانه و فقط برای خدا باشد: «و ما أمروا إلا لیَعبدوا الله مخلصین له الدین: فرمان نیافته بودند جز اینکه خدا را بپرستند، و در حالى که به توحید گراییدهاند، دین [خود] را براى او خالص گردانند» (بینه، ۵).
۲ـ خلوص خانوادگی: به این معنا که زن برای خدا خانهداری کند؛ مرد هم در ادارۀ خانه کوشا باشد و رفاه خانواده را تأمین کند. وقتی زن و شوهر خلوص داشته باشند، برای رضای خدا از خطا و اشتباه همدیگر میگذرند و هرکدام بدرفتاری دیگری را ندیده میگیرد. اعضای این خانواده، بر اثر رفتار خاصانۀ آن زن و شوهر رفاه و آسایش دارند. قرآن کریم میفرماید: «إن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإنّ الله غفور رحیم: اگر ببخشایید و درگذرید و بیامرزید، بهراستى خدا آمرزنده مهربان است» (تغابن، ۱۴). باید از بدی یکدیگر گذشت و ایثار و فداکاری در خانه حکمفرما باشد؛ علاوه بر آن، بدی یکدیگر را به دل نگرفت. اگر زن یک نیشی زد، مرد به دل نگیرد و اگر مرد یک بداخلاقی کرد، زن به دل نگیرد. به دل گرفتن رفتارهای نادرست، کینهتوزی است و آدم کینهتوز وضعش در روز قیامت خیلی خراب است و مورد عفو خداوند واقع نخواهد شد.
افزون بر این، قرآن میفرماید: اگر یکی از زن و شوهر بدی کرد، دیگری خوبی کند: «و تغفروا». مثلا اگر مرد یا زن عصبانی شد و حرفهای نامربوط زد، دیگری قهر نکند، در مقابلش نایستد، بلکه به او خوبی کند. حتی اگر خودش تقصیر ندارد، در عذرخواهی سبقت بگیرد و بگوید ببخشید که عصبانیات کردم. در این صورت، رحمت خدا بر آن خانه نازل میشود. ولی اگر کسی اهل عفو و گذشت نباشد، زندگی را برای خودش میخواهد، نه برای همسر و فرزندان، و این از انسانیت به دور است. انسانیت این است که زندگی را برای دیگری بخواهد. به عبارت دیگر، چون خدا میخواهد، تشکیل خانواده دهد و صددرصد گذشت و ایثار و فداکاری داشته باشد و خالص باشد.
۳ـ خلوص اجتماعی: یعنی انسان برای خدا، به خلق خدا خدمت کند. خدا رحمت کند سعدی را که این شعر را از آیات و روایات گرفته است:
بنـیآدم اعـضای یکـدیگـرنـد که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضـوها را نمانـد قـرار
تو کـز محنت دیگـران بی غمی نشایـد که نامـت نهند آدمـی
در روایات فراوانی، در بارۀ کسی که به فکر دیگران نباشد، فرمودهاند: نشاید که نامت نهند مسلمان! یک جملۀ مهم در روایات آمده که مفهومش در بیش از صد روایت تکرار شده است. در یکی از آنها امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «إجعل نفسک میزاناً فی ما بینک و بین غیرک: خودت را ترازو بین خود و دیگران قرار بده؛ فأحبب لغیرک ما تُحب لنفسک: آنچه براى خود دوست دارى، براى دیگران هم دوست بدار، و اکره له ما تُکره لها: و هر چه براى خود نمىخواهى، براى دیگران هم مخواه.» کدام یک از ما اینطور هستیم؟ آیا شما دوست دارید که به یک اداره مراجعه کنید و کارمندش کارتان را انجام ندهد، بلکه بیاعتنایی هم بکند؟ آیا آزردهخاطر نمیشوید؟ پس اگر دوست ندارید با شما چنین رفتاری شود، خودتان وقتی پشت میز هستید، دیگران را آزردهخاطر نکنید. آیا دوست دارید کسی فریبتان دهد و غش در معامله کند و گران بفروشد؟ اگر دوست ندارید، خودتان با مردم چنین رفتار مکنید. آیا دوست دارید کسی پشت سر شما غیبت کند؟ پس خودتان هم غیبت مکنید و آبروی مردم را مریزید.
خلوص اجتماعی یعنی اینکه همه در جامعه یار و یاور یکدیگر باشند. پیغمبر اکرم(ص) علاوه بر تأکید بر تقویت جماعت مسلمین، میفرماید: «هم ید عَلى من سواهم»: مسلمانها در مقابل دشمن، یکدست و متحد هستند. این معنی لازم است در معاشرت ما با یکدیگر و در معاملات و نظایر آن مراعات شود. پیغمبر(ص) فرمود: «ألا و من غشّنا فلیس منّا: هر کس غش در معامله کند، از ما نیست.» همه باید در اجتماع امین یکدیگر باشیم. خلوص و خیرخواهی که در معاشرت و در معاملات نباشد، جامعه دچار ناامنی میشود و کسی به دیگری اطمینان نمیکند و مردم همدیگر را امین نمیدانند: جنسها نامرغوب میشود، غش در معامله و گرانفروشی زیاد میشود و در ادارهها کارشکنی میکنند. وقتی فساد اداری و فساد اجتماعی و فساد اقتصادی در جامعه باشد، چطور میتوانیم بگوییم افراد آن جامعه خلوص دارند؟!