تشکل روحانیون مبارز خارج از کشور
نهضت روحانیت که به دست آقاى دعایى و محمد منتظرى در عراق پا گرفت، زیر نظر مستقیم آیتالله حاجآقا مصطفى بود. سالهای ۵۰ ـ ۵۱ وقتی محمد منتظری از زندان آزاد و از ایران خارج شد، از طریق پاکستان به کویت و از کویت به نجف اشرف وارد شد و تصمیم گرفته شد تشکلی به وجود آید تا مبارزات و حرکات پراکنده سازمان یابد. چون در خارج از کشور بود، «تشکل روحانیون مبارز خارج از کشور» نامیده شد که نزدیک به بیست و دو نفر بودند. اساسنامه تشکل با حضور اعضا، در خرداد ۱۳۵۵ به تصویب رسید و مورد تأیید امام قرار گرفت. متن اساسنامه به این شرح است: ۱ـ رازداری و امانت، ۲ـ احساس مسئولیت، ۳ـ تبعیت از اکثریت آرا و عدم تکروی، ۴ـ تعهد آمادگی کامل برای فداکاریهای لازم، ۵ـ محبت و صمیمیت نسبت به افراد و نداشتن کینه و غضب، ۶ـ صداقت و صراحت در گفتار، ۷ـ التزام به رهبری امام خمینی و احترام به شخصیت افراد و عدم تحقیر آنان.
گروه خدمت امام رسیدند؛ امام نصیحت کرد و تأکید به وحدت: «باید با هم هماهنگ باشید و تفرقه بین شما پیش نیاید و کار تشکیلاتی انجام دهید. با هم باشید که کارتان پیش برود… اختلاف سر دنیاست، ما که دنیا نداریم. سران دوَل با هم اختلاف دارند، بر سر دنیاست و برای حکومت است… دنیا ما را طرد کرده است؛ هم چپ و هم راست ما را طرد کردهاند. اگر تمام انبیا جمع شوند، اختلاف بین آنها نخواهد بود. اختلاف رأی و نظر هم نباید موجب کدورت شود؛ مانند فقها با اینکه اختلاف رأی دارند، لکن کدورت نمیشود…»
دعایی تمام کارهای خصوصی بیت امام ـ از گذرنامه تا کارهای سیاسی ـ را انجام میداد. تشکل روحانیون مبارز حوزه نجف سخنرانیهای امام را به صورت نوار درمیآورد و سپس تکثیر میکرد و به ایران و خارج میفرستاد و مسئول تماس با بعضی مراکز دولتی بود. امام کارهای مرتبط با دولت عراق را از طریق او انجام میداد و کس دیگری دخالت نمیکرد. از آنجایی که اکثر اعلامیهها توسط دعایی و دوستانش در عراق چاپ میشد، میتوان گفت که توجه و احتیاط وی در حفظ و حراست از اعلامیههای امام باعث شد که امروزه بسیاری از آن اعلامیهها در دسترس باشد.
دعایی مجری برنامه «صدای نهضت روحانیت» نیز بود. روزی امام از وی توضیح خواست. دعایی برنامه نوشتهشدۀ یکماهه را نزدشان برد و امام پس از مطالعه، توصیه کرد بیپیرایه و به دور از گزافهگویی، حقیقت و حقانیت مبارزات و ستمی را که رژیم پهلوی بر مردم روا داشته، بیان کند. این سخن به آنجا برمیگشت که وقتی شاه روحانیت را به طرفداری از فئودالها متهم کرد و آنها را زمیندار و ملاک نامید، دعایی در یکی از برنامههای خود، جزوهای از دکتر چمران را خواند که میگفت: «رهبر نهضت روحانیت در ایران، یکی از شخصیتهای بلندپایه مرجعیت است که یک وجب زمین هم ندارد.» امام توضیح دادند که در خمین از پدرشان یک قطعه زمین به ارث بردهاند که برادرشان اداره میکند و درآمدش را به مصرف بستگان نیازمند میرساند.
دعایی راجع به فعالیتش در رادیو میگوید: «در تنظیم برنامهها و اخبار تنها بودم و مطالب را پس از جمعآوری و تنظیم و تحلیل، در استودیوی رادیوی بغداد روی نوار پر میکردم و برمیگشتم. در مرحله بعد که کار فشردهتر شده بود، با محمد منتظری در زمینه کسب خبر ارتباط داشتم. در همان ایام گروههای دیگر مخالف رژیم، در عراق فعالیت سیاسی داشتند و از امکانات رادیویی بهره میگرفتند. هر یک از این گروهها لیستی به عراقیها دادند و کمک مالی خواستند و تنها کسانی که نه لیستی به عراقیها میدادند و نه کمک مالی میخواستند، روحانیون بودند.»
دعایی اطلاعات مفیدی از وضع عراق و نجف و نیروهای مبارز و جریانهای ضد مبارزه و مشکلات مبارزانی که در ایران بودند، میداد که خیلی تأثیرگذار بود. برای نمونه متن زیر از مطالبی است که دعایی از آن در رادیو استفاده کرد: «کسانی بودند که خود را روشنفکر و انقلابی و دلسوز مردم معرفی میکردند و حرفهای داغ میزدند و تنفر خود را از سختیهایی که بر مردم میرود، با آب و تاب تمام ابراز میداشتند؛ ولی به هنگام عمل، آنجا که پای یک سیلی خوردن و یک دشنام شنیدن بود، دیگر حضور نداشتند. فراوان بودند کسانی که از دین و عدالت اجتماعی و اهمیت قیام حسین بن علی علیه ستم سخن میگفتند و خود با سکوت رضایتآمیزشان، با فرار از وظیفهشان، تمام جنایتهای رژیمهای مستبد را صحه میگذاشتند و به دنبال توجیهش میگشتند؛ ولی خوشبختانه روزگار دودوزهبازیها به پایان رسیده…»
دعایی به کشورهای مختلف، با گذرنامههای مختلف در رفت و آمد بود. از عراق به لبنان رفت و دورههای رزمی و آموزش نظامی دید. در گزارش ساواک آمده است: «عدهای از روحانیون مبارز ایرانی خارج از کشور متن سخنرانی مورخ ۱ر۱۱ر۴۶ و اعلامیه مورخ ۲ر۱۲ر۴۶ خمینی را به صورت جزوهای در لبنان چاپ و به ایران و اروپا و نجف فرستادند. عاملان اصلی تهیه و توزیع جزوه، دعایی و شیخ اسماعیل فردوسی[پور] بودند». وعاظ جوان در مساجد و محافل مذهبی سوریه در ایام نوروز برای زائران بهویژه زوار ایرانی، علیه رژیم سخنرانی کردند و اعلامیههای امام و روحانیون مبارز ایرانی در خارج از کشور را به زوار و مسافران دادند.
پس از عقد قرارداد الجزایر، رژیم پهلوی و حکومت بعث به توافق رسیدند. دولت عراق سختگیریهایی برای یاران امام ایجاد کرد و بهانه آورد کاروانهایی که از ایران میآیند، از طرف دولت ایران و به دنبال ترور امام هستند. ما باید از ایشان محافظت کنیم! امام گفت دولت عراق قصد محافظت نداشت، بلکه به دنبال آن بود که ببیند چه میگوید و در جلسهها چه کسانی میروند. گروههای مبارز مجبور بودند فعالیتها را به صورت مخفی ادامه دهند. دعایی در نامهای نوشت در عراق فعالیتهای مبارزاتی تقریباً غیر ممکن شده است. وی مجبور شد به سوریه برود و کار تکثیر اعلامیهها را انجام دهد.
ادامه دارد