با این همه هرچه رخ دهد، باید آماده بود و برنامهها و به اصطلاح پلنهای جایگزین را روی میز و اندیشیده داشته باشیم؛ زیرا این تحولات بر زیست سیاسی ایران و شرایط حاکم بر منطقه اثرات وسیعی خواهد گذاشت.
فارغ از گمانه زنی درباره آینده این رقابتها، باید به درستی و مبتنی بر دادههای واقعنگرانه، مجموعه و نقاط پیدا و پنهان تغییر و تحولات را دنبال کرد و از آن به مثابه عنصری برای امنیت و اعتلای ایران و آرامش منطقه بهره برد. در اینجا به برخی ویژگیها و مشکلات دو کشور همسایه اشاره میکنم تا اهمیت اثرگذاری و وسعت دادههای مرتبط دانسته شود.
نیاز به بازگویی و تذکر نیست که همسایگانی با موقعیت ژئوپلیتیک و دارای نیروهای نظامی و پهنه سرزمینی و امتیازهای اقتصادی، یعنی ترکیه و پاکستان، همواره رقیب ما هستند. اما پیش و بیش از آن، همسایه و همسرنوشت ما و بخشی از سرفصلهای دیپلماسی و اهداف ما در منطقه نیز بودهاند و هستند. یعنی به این نقشآفرینی در آینده هم ادامه خواهند داد.
شگفت آنکه در رقابت ایجاد شده به دنبال دستگیری و ایراد اتهامات به نخست وزیر سابق پاکستان، یعنی عمران خان، رقبای بنشسته بر سریر دولت یعنی آقای شریف و وزرای مستقر در پاکستان، حتما مواضع ما را بیش از گذشته مهم تلقی خواهند کرد.
لازم به یادآوری نیست که ایران موضع و منافع کاملا تعریف شده و تثبیت شدهای دارد و با هر دو جریان، از موضعی متناسب میتواند موضع داشته باشد و امنیت و منافع ملی را صیانت کند. اگر مدیران دیپلماسی و نهادهایی چون شورای عالی امنیت ملی در همین مرحله تحلیل درست و دقیقی از تعادل و توازن نیروها داشته باشند، قادر خواهند بود بر ضمانتها تاکید کنند و در پی پیشنهادهایی برای آینده هم گامی فراپیش نهند و حتی جای پای محکمی را در منظر سیاست و اقتصاد و امنیت در این حیطه باز تعریف کنند.
شوربختانه در پاکستان نیروهای قانون گریز و نوعی گرایش الیگارشیک در ارتش و سازمان اطلاعات و مراکز مالی و تجاری به صورت مداوم موجب ایجاد تنش شده و وزن آن را در مقیاس برخورد با سه رقیب مهمش تخریب میکند. شاید سرمایه گذاری چین و نقش بندر گوادر یا تمرکز بر موضوع و مسیر افغانستان و حکمرانی بلامنازع طالبان موجب برخی گمانپردازیهای ناواقعگرایانه نزد ایشان بوده، و هند و رقابتهای دیرینه با پاکستان، در کنار نفوذ عربستان و قطر از یک سو و وابستگان و نفوذ سنتی آمریکا هم در سوی دیگر به این شعلههای ـ کم و بیش و پراکنده ـ نفت و بنزین هم میپاشند.
پاکستان یک نماد و نمونه دقیق و سنتی از پیچیدگی و صعوبت اوضاع در این منطقه محسوب میشود. شکل متفاوت و مدنی همین اوضاع را در ترکیه هم شاهد هستیم. انتخاباتی دموکراتیک و بسیار مهم که از هر نظر تحسین برانگیز بود در دور اول به پایان آمد و دور دوم هم در روزهای دیگر در حال انجام است، ولی همین واقعه بر دوپارگی عظیم و واقعیتهای جامعهای بزرگ و کشوری حساس دلالت دارد. در آنجا هم مجموعهای کثیر و پیچیده از مسائل و روابط و منافع و منازعات پیدا و پنهان را شاهد هستیم.
ازجمله نفوذ آمریکا و ناتو، بازی با برگههای ریاض و اتحادیه و دوستان عرب، روابط کمابیش میان ترکیه و رژیم صهیونیستی، رشد تبلیغاتی یا عینی در نگرشهای شوونیستی و تورانی در منطقه قفقاز و فرادست، کشاندن معارک فلسطینی و سوری به فراتر از مرزهای سنتی، رقابت و نزاع اروپا و روسیه، جنگ اوکراین و تبعات ناگزیرش بر ترکیه، مسأله قبرس و یونان و ارمنستان و کشمکش و خصومت التیام ناپذیرشان با ترکیه و…
اینها سرفصلهای ادراک سیاسی و تحلیل آینده نگرانه ما برای استحکام منافع ملی و امنیت و بهرهبرداری سیاسی بوده و هست و در سالهای بعد هم خواهد بود!
در رقابت ترکیه هر دو رقیب، مزیتها و تفاوتهایی با ما دارند، اما نباید فراتر از واقعیات به تحلیل اوضاع و تعلیل رقابتها پرداخت. فعلاً باید با تمام جریانها و شخصیتهای دخیل یا موثر در سیاست و دخیل در آینده همسایگان، مناسبات خوب و متعارف داشته باشیم. خاصه ترکیه که بیشترین حجم سفر و مراودات توریستی و تجاری را با ایرانیان دارد.
رویدادهای پاکستان و ترکیه نشانگر برتری مردمسالاری بر دیگر روشهاست. خاصه انحصار طلبی و گزیده گری الیگارشیک در سیاست که لاجرم میوه تلخ خشونت را دامن میزند و چهره کشور و مردم را ناخوش جلوه میدهد.
درحالی که انتخابات ترکیه با هر نتیجهای موجب تحسین جهانیان است، وقایع پاکستان گاه غمبار و گاه موجب نگرانی و در نهایت ضربهای بر پیکر طبقه متوسط است که امنیت پویشهای مدنی را تباه میکند. در این زمینه چند موضوع و نکته دیگر هم هست که بدان خواهیم رسید.