پیام ملّی شاهنامه
دکتر جلال خالقی مطلق
 

خلاف آنچه گمان می‌رود، پیام ملّی شاهنامه تنها به پاسداری از مرز و بوم ایران محدود نمی‌گردد بلکه این پیام عبارت است از: دعوی ایرانی در رهبری جهان. فردوسی خود آورندۀ این دعوی نیست، بلکه وارث و ناقل آن است. بنابر باورداشت کهن ایرانی، زمین به هفت کشور بخش شده است و بخش میانی که ایران باشد از همه آبادتر و مردمان آن که از آنان به نام آزادگان یاد شده است، بهترین آفریدگان ایزدند. نام آریایی که در اوستا و سنگ‌نوشته‌های هخامنشی آمده است و صورت کهن‌تر ایرانی است نیز به همین معنی آزاده است. عنوان پادشاهان ایرانی شاهِ جهان بود و آنها رسماً دعوی رهبری جهان را داشتند. این ملّی‌گرایی پس از پیروزی تازیان و نژادپرستی امویان، دوباره در مفاخرات نهضت شعوبیه نمودار شد. شاهنامۀ فردوسی که نقطۀ اوج این نهضت در زبان فارسی است، چه به علّت وابستگی و امانت‌داری سرایندۀ آن به مأخذ خود و چه به علّت وضعیت سیاسی زمان او که ایران هنوز رهایی نیافته گرفتار ترکان شده بود خواه‌ناخواه نمی‌توانست به‌کلی از رگه‌های ناسیونالیسم کهن ایرانی پالوده گردد. این تأثیر نه‌تنها در شاهنامه و نه‌تنها در آثار حماسی پس از شاهنامه هست، بلکه پیِ آن را در آثار بسیاری از سرایندگان و نویسندگان پس از فردوسی نیز می‌توان گرفت. اینکه در آثار کسانی چون غزّالی و نظام‌الملک و سعدی که از گمان هر گونه ناسیونالیسم برکنارند، پادشاهان ایران، به‌ویژه انوشروان، نمونۀ فرمانروای دادگر به شمار می‌روند، نهایت چیزی جز بقایای همان دعوی ایرانی در رهبری جهان نیست.

[سخن‌های دیرینه: سی گفتار در مورد فردوسی و شاهنامه، دکتر جلال خالقی مطلق، به کوشش علی دهباشی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۷، ص ۱۹۴-۱۹۵]

code

نسخه مناسب چاپ