آرزوهای میراثک
چهل‌وششمین آرزو
من چند روز پیش به غار «دوشه» رفته بودم. این غار در استان لرستان قرار دارد. دیوارهای داخلی این غار پر است از نقاشی‌هایی که از گذشته‌های خیلی دور به ما رسیده‌اند. نقاشی‌هایی که به ما نشان می‌دهند آدم‌هایی که در آن زمان‌ها زندگی می‌کردند، به چه چیزهایی فکر می‌کردند، از چه چیزهایی می‌ترسیدند، چطوری از خودشان دفاع می‌کردند، چه ابزار و حیواناتی داشتند یا حتی می‌توانیم بفهمیم چه آرزوهایی داشتند.

این نقاشی‌ها یک جورهایی مثل سند هستند، مثل شناسنامه. اما بعضی وقت‌ها، بعضی آدم‌ها به این نقاشی‌ها (غارنگاره‌ها) آسیب می‌زنند و توی غار یادگاری می‌نویسند و تازه فکر می‌کنند خیلی هم بامزه هستند. من وقتی کار این آدم‌ها را می‌بینم اول عصبانی می‌شوم، بعد غصه می‌خورم و بعد هم دلم برای ناآگاهی این آدم‌ها می‌سوزد.

من آرزو می‌کنم همه آدم‌ها حواسشان به این چیزها باشد و بدانند که همین چیزها، هویت ما و ایران عزیزمان را می‌سازند. به همین دلیل، همه ما وظیفه داریم از آن‌ها مراقبت کنیم و تحویل آدم‌های آینده بدهیم؛ صحیح، سالم و بدون خط و خش.

نویسنده: سمانه آقائی آبچوئیه

تصویرگر: مهشید رجایی

code

نسخه مناسب چاپ