از نور چه می‌دانیم؟!
نور و آتش، روشنایی و گرمی و انرژی می‌آفرینند. آتش، نور است و نور، آتش.‌ با این بیان باید آغاز سخن با دین زرتشت باشد، از آن رو که زرتشتیان در برابر روشنایی آتش نماز برپا می‌‌کنند. آن مردمان در برابر نور و روشنایی آتش، خواست‌ها و آرزوهای خود را به پیشگاه خداوندی بر زبان می‌آورند و امروزه نیز شاید مردمانی باشند که با اشاره به آتش و نور آفتاب، سوگند یاد می‌کنند.

در قرآن مجید در سوره «نور» انسان آگاهی می‌یابد که پروردگار، نور زمین و‌ آسمان است و پیامبران و ائمه نورند، چرا که راهنمای مردمان هستند.

دانش نور است، از آن‌رو که جهان را روشن می‌کند تا انسان آن را بکاود و به ساختارش پی ببرد و با جهان‌شناسی به خود آگاهی راستین برسد.

خورشید، سرچشمه نور برای زمینیان است که در درون آن همجوشی هسته‌ای انجام می‌گیرد، همجوشی هسته‌ای واکنشی است که در هسته اتم روی می‌دهد و از این واکنش هسته‌ای نور به وجود می‌‌آید. نور از حرکت و جابه‌جایی الکترون‌ها است و اگر الکترونی از مدار پایه‌ای(۱) خود به مدار بالاتر بجهد، انرژی دریافت می‌کند و اگر از آنجا به مدار اولیه برگردد، یک فوتون (یک واحد نوری، یک بسته نوری) از خود می‌پراکند. این فوتون (نور) است که به چشم آدمی می‌رسد و او دیدنی‌ها را می‌بیند.

شاید بتوان اتم را اینگونه بیان کرد کوره‌ای خرد نادیدنی که پیوسته انرژی دریافت می‌کند و انرژی از خود می‌پراکند. چنین کوره‌ای در درون کوره‌ای بس بزرگ مانند خورشید که پیوسته در آن ترکیب اتم‌های سبک روی می‌دهد و انرژی آزاد می‌گردد، نیز وجود دارد. از کارکرد الکترون، که بخشی از اتم است، شاید بتوان‌ پنداری از کوره‌ای بودن اتم را دریافت که یکپارچه نیست، بلکه تکه تکه یا بسته بسته است.

نوری که از پنجره اتاق به داخل آن تابیده می‌شود، اگرچه یکپارچه دیده می‌شود، اما بسته، بسته است و هر بسته یک واحد نوری است. نور ماده است، چرا که در برابر جاذبه خم می‌شود؛ شاید این خم شدن از آن روست که نور، ذره را در خود دارد که می‌توان آن را از حرکت‌های الکترون دریافت.

الکترون با حرکت و جنب و جوش در دوروبر خود، امواج (نور)، به وجود می‌آورد.

نور پیوند دهنده است؛ هنگامی که ۲ دوست که مثلاً زمانی کوتاه یا دراز همدیگر را ندیده‌‌اند، با دیدن هم، نخست یکدیگر را شناسایی می‌کنند. مادری که برای شیردادن، نوزادش را در آغوش می‌گیرد، ابتدا او را شناسایی می‌کند، بدون اینکه به آن پی ببرد و چرایی آن هم به سرعت نور برگشت داده می‌شود.

شناسایی مردمان از هم، چنان سریع و تند انجام می‌گیرد که زمان در آن به هیچ می‌رسد.

بخشی از نور که در دور و بر ما وجود دارد، دیرینه‌اند و از زمان پدیداری گیتی تاکنون بوده‌اند و یا از انفجار ستارگان به جا مانده‌‌اند، بنابراین، نور به زمان آفرینش جهان و گذشته‌ها برمی‌گردد، بنابراین از گذشته‌ها و گذشتگان و از نسل‌ها آگاهی می‌آورد. نور پیونددهنده همه مردمان از هر نژاد با یکدیگر است و روشنایی بر آن آگاهی می‌دهد که همه دیدنی‌ها به هم پیوسته، به هم وابسته و از یک ریشه‌اند، زیرا اگر چنین نمی‌بود، سرچشمه یکی نمی‌بود، شناسایی انجام نمی‌پذیرفت، یک جانور درنده به یک حیوان آرام یورش نمی‌برد، انسان نمی‌توانست به گیتی رخنه کند، کنجکاوی و برانگیختگی نبود و جهان چیز دیگری بود. انسان آفریده شد تا نه تنها دور و نزدیک خود را شناسایی کند، بلکه به شناخت سپهر برین برسد.

کنجکاو بودن و سخن از برانگیخته‌شدن، زندگی کردن و آموزش فرزندان، همه بهانه‌هایی است تا بشر از جهان بیش و بیشتر شناخت پیدا کند.

شعبان غزنوی

(۱) مدار پایه‌ای را «مدار ماتا» نیز می‌گویند.

نسخه مناسب چاپ