از شناخت صحیح تایک ازدواج شاد
شیما اسکندری - مشاور خانواده- طرحواره درمانگر
 

آیا او برای من فرد مناسبی است؟! چقدر این سئوال را می شنوم: «چطور بفهمم من و او با هم خوشبخت می   شویم؟!»

وقتی مراجعینم این سئوال را می پرسند، در چشمانشان نه فقط یک سئوال، بلکه صدها سئوال را می بینم، دلم می‌خواهد بتوانم با چند جمله خیالشان را راحت کنم، اما بعد یادم می افتد که چقدر با سئوال عمیق و مهمی، رو به رو شده ام و چقدر باید بتوانم در حد امکان، پاسخ دقیق و ظریفی به آنها بدهم.

به همین دلیل می خواهم در این شماره، کلیاتی از یک شناخت صحیح و کارآمد را مطرح کنم تا شاید شما هم اگر در مرحله شناخت پیش از ازدواج هستید، بتوانید از این مطلب کمک کمی گرفته باشید.

وقتی با یک فرد آشنا می شوید، ابتدا نه با شغل او و نه با اعضای خانواده اش، بلکه با خودِ خودِ آن فرد شروع به برقراری ارتباط می کنید، یعنی با او صحبت می کنید و بده بستان کلامی دارید.

اگر نتوانید از این ارتباط کلامی، لذت ببرید، بعید است بتوانید با او رابطه غیرکلامی و عاطفی خوبی هم برقرار کنید. برای اینکه بهتر این موضوع را درک کنید، باید بگویم که اگر شما با فردی شروع به صحبت کردید و حتی از اطلاعات کلی و ساده ای که بین شما در جریان بود، خوشتان نیامد و مدام ساعت خود را چک کردید و منتظر خداحافظی بودید، آن رابطه را در همانجا ببوسید و کنار بگذارید، اما اگر متوجه گذر زمان نشدید و ته دلتان خواستید که دوباره او را ملاقات کنید، این به معنای پیدا کردن رابطه ای است که جای تامل و ادامه دادن، دارد. به اصطلاح می توان گفت شما با چنین فردی، “حرف برای گفتن” دارید و این شروع خوبی برای هر دو شماست.

اما داستان فقط به همین مطلب ختم نمی شود، شما وارد رابطه ای شده اید که باید در آن، بتوانید تفاوت حرفهای خوب و بد، کارآمد و ناکارآمد، مناسب و نامناسب این فرد را تشخیص دهید! مثلا نگذارید فرد با گفتن خوبی‌های زیاد از خودش و موفقیتهایش، چشم شما را روی واقعیت‌ها ببندد، چه بسا همین بزرگنمایی کردن، نشانه خوبی نباشد! پس در حد تعادل، مراقب و گوش به زنگ باشید.

مسأله دیگری که باید به آن توجه کنید این است که، رابطه فرد مقابل شما، با والدین و مخصوصا مادرش چگونه است؟! میزان صمیمیت فرد با مادر، نشانه  خوبی برای شناسایی سطح دلبستگی ایمن او آدمهایی که در رابطه با مادرشان، احساس امنیت خوبی ندارندو عزت نفسشان در آن رابطه تقویت نمی شود و محبت مورد قبولی از مادر دریافت نمی کنند، معمولا افرادی هستند که نسبت به آدمها و دنیایی که در آن زندگی می کنند هم بدبین هستند و به نوعی احساس ناامنی دارند، چنین افرادی نمی توانند به شما در رابطه تان محبت کنند و احساس خوبی نسبت به خودتان در شما ایجاد کنند و شما دیر یا زود در رابطه با این افراد، عزت نفستان را از دست خواهید داد و دچار اضطراب و افسردگی خواهید شد.

مورد بعدی این است که بدانید چقدر با فرد مورد نظرتان می توانید نیازتان به تفریح و سرگرمی را برطرف کنید، چقدر کنار او تفریحات مشترک دارید و چگونه با هم برای رفع این نیازتان اقدام می کنید! گاهی با کسی وارد رابطه می شویم که او احساس نیازش در تفریح و سرگرمی از یک تا پنج، عدد دو است اما مثلا شما در این نیاز عدد چهار هستید، پس مسلما باید در مورد چنین نیازی با هم به توافق برسید.

مورد بعدی که باید به آن توجه کنید این است که چقدر شما دو نفر اهداف مشترک دارید گاهی شما اهداف بسیار متفاوتی را دنبال می کنید که هر کدامشان مستلزم ورود به مسیر متفاوتی از زندگی است مثلا شاید شما هدفتان گرفتن مدرک دکتری است اما طرف مقابلتان می خواهد با پولی که هر سال پس انداز می کند به یک سفر یکماهه برود یا دلش می خواهد بتواند هر سال چیزی به داشته‌های مالی اش اضافه کند، وقتی شما سخت مشغول تلاش و درس خواندن هستید، چنین فردی نمی تواند در فراهم کردن شرایط لازم، با شما همکاری کند و در مقابل، شما هم نمی توانید شرایط لازم را برای پیشبرد اهداف مالی یا سفر رفتن او، فراهم کنید.

و اما موردی که شاید اختلافات ظاهری شما را به رخ یکدیگر بکشد، دوستانتان هستند! اینکه چقدر دوستانتان به هم شبیه هستند، چقدر در کنار دوستان طرف مقابل احساس راحتی می کنید و از وقت گذراندن با آنها لذت می برید، چقدر وجود آنها از نظر شما برای زندگی و رابطه تان مفید و چقدر مضر می باشد؟

سنجیدن تمام این موارد، تازه شروع راهی است که شما تصمیم به ورود به آن را گرفته اید، شاید بتوانیم بگوییم یک شناخت همه جانبه، باز هم نیاز به بررسی موارد بیشتری را دارد، اما با توجه به فضا و زمان کمی که در این شماره، در اختیار بود، امیدواریم توانسته باشیم اطلاعات کلی، کاربردی و مفیدی را برای سنجش آغاز یک رابطه، در اختیار شما عزیزان قرار داده باشیم.

code

نسخه مناسب چاپ