نابسامانی در هر حوزهای در درجه به ضعف مدیریت آن حوزه برمیگردد ماجرایی که این روزها کم و بیش در بیشتر حوزهها با آن روبهرو هستیم که اما حل نمیشوند چون مدیران مربوطه به جای پیداکردن راهکار مناسب برای مقابله با نابسامانی، عموماً سعی در پاککردن صورتمسئله دارند. نظیر همان اتفاقی که سالهاست در حوزه آلودگی هوا و ترافیک تهران تکرار شده و هر مدیری، با شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، دیگری را مقصر و مسئول معرفی میکند و جالبتر اینکه هیچکدام از همین مدیران هم حاضر نیستند در حرکتی همسو و با همکاری یکدیگر این معضل را حل کرده یا حداقل نابسامانیها را کم کنند. البته شاید هم دلیل اصلی این عدم همکاری، همان شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت باشد با پاککردن صورت مسئله چون قاعدتاً چنانچه این همکاری گروهی صورت بگیرد و به نتیجه نرسد ـ که این احتمال درصد بسیار بالایی خواهد داشت ـ آنجاست که دیگر راه گریزی برای پاسخگونبودن، پیدا نمیشود.
در این میان حوزه ورزش هم از آن حوزههایی است که در عرصه مدیریت پُر است از اگر و اماها و چندگانگیها و البته پاککردن صورتمسئلهها، برای عدم پاسخگویی در قبال نابسامانیها هر چند که سعی میشود همین پاککردن صورتمسئلهها، توجیهی باشد برای نابسامانیها.
یکی از بارزترین نابسامانیهای مدیریتی را در همین تقابل قهرمان وزنهبرداری و فوتبالیستها، بوضوح میتوان دید آنجا که یک قهرمان از تبعیض موجود در ورزش آنچنان بهتنگ میآید که قهرمانی دیگر را با الفاظی ناشایست مورد خطاب قرار میدهد و طبیعتاً فوتبالیستها هم به مقابله میپردازند اما جانب ادب را رعایت میکنند هر چند که قهرمان وزنهبرداری بابت الفاظی که به کار برده بود عذرخواهی میکند اما همچنان بر اصل ماجرا، تأکید دارد.
در این میان اظهارنظر مدیران ورزشی جالب است و یکی از بزرگترین مصادیق پاککردن صورتمسئله به حساب میآید آنجا که دکتر صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک با آن عقبه سنگین فرهنگی در حد«حاشیه ها باعث اختلاف ها می شود » اظهار نظر می کند . سلطانیفر وزیر ورزش و جوانان در پاسخ خبرنگاری میگوید: ماجرا را از خودشان بپرسید! و جالبتر از پاسخ این دو متولی ورزش، پاسخ نایبرئیس فدراسیون فوتبال و رئیس پیشین این فدراسیون است که مدعی میشود چون فدراسیون فوتبال بودجه دولتی نمیگیرد ـ هر چند که داورزنی معاون ورزش قهرمانی وزارت ورزش نیز کمکهای وزارت را به فدراسیون برمیشمارد ـ پس حق دارد که پولی را که خودش از طریق درآمدزایی بدست آورده به هر صورتی خرج کند و از عبارت «نوشجانشان باشد» نیز استفاده میکند تا تأکیدی مؤکد باشد بر اینکه فدراسیون فوتبال برای خود آنچنان استقلالی قائل است که در قبال هزینهکردها، خود را مسئول پاسخگویی نمیداند. و باز جای تعجب دارد که چنین اظهارنظری از سوی مدیری مطرح میشود که سالها یکی از تعیینکنندهترین مدیران بانک بوده است و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل که میتواند به حوزههای دیگری نیز آسیب جدی بزند! در این بین مدیریت مدیران و متولیان ورزش در ماجرای اختلاف قهرمانان، میشود پاککردن صورت مسئله با توصیهکردن رسانهها مبنی بر نپرداختن به این ماجرا یا پاسخگویی در این حد که از خود طرفین ماجرا، قضیه را جویا شوید! و نهایتاً مثلاً رسانه یا گروهی از بیرون باید بیایند و با سوءتفاهم خواندن این اختلاف فاحش که هنوز هم تبعاتش باقی است، سعی در جمع و جور کردن ماجرا داشته باشند.
البته چنین واکنشهایی از سوی مدیران ورزشی چندان هم غیرطبیعی نیست، چرا که ریشه تمام این اختلافات بین قهرمانان، به تبعیضهایی بازمیگردد که بانی آن همین متولیان ورزش هستند. متولیانی که هرگز نتوانستهاند توازنی منطقی بین ورزشها بوجود بیاورند و این موضوع باعث میشود که هر جرقهای مثل پاداش فوتبالیستها به شعلهورشدن اختلافات بین قهرمانان منجر شود حال آنکه هیچکس منکر زحمات هیچکدام از قهرمانانی نیست که تلاش شبانهروزی خود را برای افتخارات ورزش ایران صرف میکنند.
اشاره به لزوم بوجود آوردن توازن اما از آن جنبه است که باید برای هر ورزشی، جایگاهی خاص تعریف شود که بهاین ترتیب، محبوبیت بعضی از ورزشها مثل فوتبال، باعث ویژهترشدن جایگاه آنان میشود که نگاهی ویژهتر را طلب میکند اما نه آنقدر ویژه و تبعیضآمیز که گلایه سایر ورزشکاران را به همراه داشته باشد.
اما اعتراض بهداد سلیمی به پاداشهای تبعیضآمیز فوتبالیستها اگر چه علیرغم عدم مدیریت ماجرا توسط متولیان ورزش ، رفع و رجوع شد اما یک نکته تبعیضآمیز را بیش از هر زمان دیگری، برجسته کرد آن هم تبعیضی است که بین ورزش بانوان و آقایان وجود دارد. اگر گلایه قهرمانان ملی را از عدم توازن پاداشهای فوتبالیها و منهای فوتبالیها، وارد بدانیم پس چه باید گفت در مورد تبعیضی که بین ورزش بانوان و آقایان وجود دارد؟ بانوانی که هر زمان مورد توجه قرار گرفتهاند برای ورزش افتخارآفرین شدهاند و بعضاً با وجود تبعیضهای آشکار هم به افتخارات نائل آمدهاند. بهرحال وقتی گروه بزرگی از جمعیت بانوان دوستدار ورزش، از حضور در ورزشگاهها محروم هستند و تلاشهای متولیان کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش هم میشود فقط قرارگرفتن در کنار آنان، و گفتن از حق آنان برای ورود به ورزشگاهها در حالیکه اقدامی عملی و عینی صورت نمیدهند، طبیعی است که تبعیض بین ورزش بانوان و آقایان، همچنان باقی بماند!
در هر حال بیسروسامانی از سر و روی حوزه ورزش میریزد و کنشها و واکنشها در این عرصه، نشان میدهد که عزم جزمی از سوی متولیان ورزش هم برای از میانرفتن این بیسروسامانی وجود ندارد و ماجرای مدیریتنشدن اختلاف بهداد سلیمی، قهرمان نامآور وزنهبرداری ایران با فوتبالیستهای دوستداشتنی و قرارگرفتن عدهای کنار بهداد و عدهای هم کنار فوتبالیستها قسمتی از ضعف مدیریت در ورزش است که پیش از این هم در سطوح دیگر نیز دیده شده است مثل همین مدیریتنشدن کیروش توسط رئیس فدراسیون فوتبال و اظهارنظر تند او علیه وزیر ورزش که جمعشدن آن ماجرا هم، در حد جمعشدن ماجرای اختلافات بهداد سلیمی و فوتبالیستهاست. موردی که باز هم میتوان انتظار داشت، تکرار شود!
* قاسم کیانی
