
ارمغان زمان فشمی در یادداشتی در ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات نوشت: در میان اخبار، توجهم به سِمت یکی از مسئولان جلب شد: «رئیس اداره امور تربیتی، مشاوره و مراقبت در برابر آسیب های اجتماعی آموزش و پرورش استان فلان» و ناخودآگاه تیتری در ذهنم نقش بست: «شناسنامههای طولانی، کارنامه های کوتاه». گویی مسئولانمان در حوزههای مختلف، بیشتر تمایل دارند برای اختصاص یک روز مرتبط با حوزه کاریشان در تقویم ملی یا آوردن یک صفت سهخطی در ادامه اسمشان، چانهزنی کنند تا انجام خدمات واقعی در آن حوزه.
حالا اگر بپرسید این «اداره امور تربیتی، مشاوره و مراقبت در برابر آسیب های اجتماعی آموزش و پرورش استان» که اسمش را با تریلی هم نمی توان کشید چقدر در کارش موفق بوده و راندمانش چیست، کسی پاسخی ندارد! از آن طرف، اگر نگاهی به وضعیت دانش آموزان این مرزو بوم بیندازیم متوجه می شویم الی ماشاءالله مشکلات دارند و ماشاءالله هیچ مشکلگشایی ندارند!
به نظر میرسد در نظام آموزش و پرورش ما توجهی به استعدادیابی و آموزش مفاهیم مهم و ارزنده زندگی مانند قدرت تفکر انتقادی، کار گروهی و مهارتهای کاربردی نمیشود، بلکه بیشترین نگرانی تولیدکنندگان محتواهای آموزشی، انتقال مفاهیم خاص و موردنظر خودشان است که مشخص نیست کجای زندگی قرار است به کار آینده سازان مملکت بیایند.
سعدی، بهترین توصیف ممکن را از این وضعیت در بیت زیبای خود آورده است که:
خانـه از پـای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است!
وضعیتی که تا پایان مقاطع عالی تحصیلی ادامه دارد و باعث میشود فارغ التحصیلانی داشته باشیم که توان انجام کارهای علمی و عملی حوزه تخصصی خودشان را هم ندارند.
درنهایت هم نخبگان واقعی، جذب دانشگاه ها و مراکز علمی و صنعتی خارج از کشور میشوند و عده ای که منطبق با استانداردهای موردنظر نظام آموزشی داخلی هستند و عموما توانایی علمی کافی ندارند، سکان کشتی علم و صنعت کشور خودمان را در دست میگیرند و آن را به بیراهه می برند!
این که یک روز را روز دانش آموز بنامیم و روزی دیگر را روز دانشجو، برای توجه به این دو قشر آینده ساز کافی نیست. باید اشکالات نظام آموزشی را بپذیریم، بررسی کنیم و در پی راهکارشان باشیم.