اطلاعات نوشت: نشست نقد و بررسی کتاب «فلسفه شادکامی» از مجموعه نشستهای هفتگی شهر کتاب عصر دیروز در این مرکز فرهنگی برگزار شد.
در این جلسه بعد از توضیحات مقدماتی علیاصغر محمدخانی معاون پژوهشی شهر کتاب درباره این کتاب، دکتر محسن جوادی، استاد فلسفه، طی سخنانی اظهارکرد: انتخاب عنوان «شادکامی» برای کتاب انتخاب خوبی است چون بار معنایی وسیعتری دارد. مبحث شادی با یونانیان گره خورده است و سقراط در این زمینه از همه مهمتر است زیرا فلسفه انسانی با او آغاز شد. یکی از ابعاد زندگی خوب برای انسان، شادی است.
افلاطون (بر اساس تفسیر ارسطو) شادکامی را در رهایی از این عالم میدانست ولی این روایت ارسطو را اپیکوریان قبول نکردند. آنها شادکامی را در از بین بردن ریشه درد جستجو میکردند. ارسطو جنبههای عینی شادکامی را برجستهتر میکرد و خردمندی و عقلانیت و عدالت را لازمه آن میدانست و معتقد بود در کنار آن میتوان عواطفی چون بهجت و سرور را هم تجربه کرد.
این استاد فلسفه بیان کرد: ارسطو منتقد افلاطون بود و شادکامی را اتصال به عالم ناشناخته نمیدانست و معتقد بود آن را باید در همین عالم جستجو کرد. او میگفت اول باید شادکامی را به درستی بشناسیم و برخی برداشتها از آن را رد میکرد؛ مثلاً شادکامی به معنای لذت یا رضایت را قبول نداشت.
جوادی ادامه داد: کتاب فضای اصلی بحثهای اخلاقی را در سنت غایتگرایی و نتیجهگرایی پوشش میدهد و بحثهای خوبی درباره موضوع خیرات بیرونی ارسطو دارد. خیرات بیرونی خیراتی هستند که بیرون از روح انسان هستند، مثل ثروت و چندان در اختیار انسان قرار ندارند، همچنین عنصری ضروری برای سعادت به حساب نمیآیند. ارسطو درباره دوستی بحث کرده که در شادکامی نقش اساسی دارد. کتاب میگوید نگرش ما در شادکامی خیلی سازنده است.
وی تصریح کرد: کتاب در بحث بافتار شادکامی، میگوید وضعیت ذهنی افراد در ایجاد شادکامی مؤثر است. در این قسمت اشکال این است که بحث معنویت و دینداری را هم به بافتار ذهنی برمیگرداند، اما یکی از تحولاتی که در غرب بعد از مسیحیت ایجاد شد آن بود که به روایتهای دینی از ارسطو بازگشتند؛ به این معنی که دینداری به معنای امیدوار بودن صرف نیست بلکه جنبه عینی دارد.
نویسنده در اول کتاب میگوید فیلسوفان غربی شادی را رشد فرد در جهان مادی میدانند ولی فیلسوفان آسیایی آن را در رهایی از فردیت و وجود جسمانی میدانند. با این نگاه میتوان گفت شاید نویسنده نخواسته در مباحث دینی ورود پیدا کند. در بحث سیاست و شادکامی نویسنده سراغ فیلسوفانی مثل میل و بنتام میرود که هر دو شادکامی را به معنای لذت میدانند. کسانی مثل بنتام، دنبال حقوق و سیاست بودند نه اخلاق و دنبال معیاری برای وضع قوانین بودند. کسانی که مفهوم شادکامی را امری درونی و فردی میدانند، قاعدتاً باید دیدگاه سیاسی لیبرالیستی داشته باشند و دولتهای حداقلی را دنبال میکنند. اما کسانی که مثلاً سمت ارسطو میروند، فهرستی و عینی از شادکامی داشته و دیدگاه لیبرالیستی ندارند.
در ادامه دکتر محمود مقدسی، پژوهشگر اظهار کرد: مجموعه موضوعاتی در فلسفه معاصر ذیل موضوع شادی قرار گرفتهاند، مثل سعادت، خوشبختی و بهزیستی و اینجا میتوان حدس زد که حس روزمره شادی، ذیل یک مفهوم کلانتر قرار دارد که همان شادکام بودن است.
وی افزود: در این حیطه سؤال این است که «شادی چگونه حالتی است؟» به این نتیجه میرسد که شادی ترکیبی از وجود عواطف مثبت و رضایت از زندگی است. بحثهای هنجاری درباره شادی هم اهمیت دارد. شادی در ترازوی ارزشهای ما، کجا قرار دارد و چه اولویتی باید به آن داد؟ آیا اموری ارزشمندتر از شادی هم هست؟ مثل سلامتی یا اخلاق. سؤالات متافیزیکی هم حول مفهوم شادی وجود دارد. از جمله اینکه آیا ما اساساً اختیار آن را داریم که از اینکه هستیم شادتر شویم؟
مقدسی تصریح کرد: کتاب از مباحث فلسفی جلوتر رفته و به سایر بحثهای نظری هم میپردازد. در این سطح سؤالاتی مطرح میشوند که جنس دیگری دارند: مثلاً منابع شادی کدامند؟ شادی چقدر وابسته است به عوامل بیرونی؟ در منابع مختلف شادی، تقدم و تأخر با کدام است؟ آیا بیشتر باید بر امور درونی سرمایهگذاری کرد یا امور بیرونی؟ خوبی اخلاقی مقدم است یا شادی؟ در وزندهی به عوامل شادکامی، چه خطاهایی مرتکب میشویم؟ آیا ما شادی را میخواهیم یا واقعیت را؟ اگر با فریب شاد شویم، کافی است؟
وی گفت: سطح سوم بحثها در زمینه شادی، زمینه پژوهشی دارند. شادی را چطور میتوان اندازه گرفت؟ سیاستگذاریهای ما حول این مفهوم چگونه هستند؟ آیا دولت حق دارد انتخابهای ما را محدود کند تا ما شادتر باشیم؟ حال سوال این است که این بحثها به چه درد ما میخورند؟ از منظر فردی، انگار ما میدانیم شادی یعنی چی و میتوانیم از این مفهوم استفاده کنیم که برای زندگی روزمره کافی است.
اما زمانی که به تعارضات و تناقضات میرسیم، باید در این مفهوم دقیق شویم تا معنای دقیق آن را دریابیم. فلسفه در زمان بحران به کمک ما میآید. ما در سالهای اخیر ایران، خیلی بیشتر از همیشه در وضعیت بحرانی قرار داریم زیرا کلانروایتهای سنتی ما شکسته شدهاند و در حال تفکر دوباره درباره آنها هستیم. همچنین به دنبال ساختن فلسفهای برای زندگی خودمان هستیم تا بدانیم باید در پی چه چیزی باشیم. اینجاست که مطالعات شادکامی در قالب یک ترازوی دقیق به کار ما میآیند تا تعارضاتی که بحران پیشروی ما میگذارد را حل کنیم و فلسفهای برای خودمان بسازیم.
این پژوهشگر یادآور شد: این کتاب ابزارهای مفهومی به ما میدهد تا در شرایط بحرانی به ما کمک کنند تا به دلایل کافی برای انجام عملی برسیم. بخشی از مباحث این کتاب همیشه میتوانند در پرسشهای روزمره به کمک ما بیایند. ما در دورانی هستیم که مجبوریم فکر کنیم و این کتاب به ما کمک میکند. امیدوار بودم این کتاب را سیاستگذاران هم بخوانند. به آنها باید گفت شما مانع برای شادکامی ایجاد نکنید، مردم حال خودشان را خوب میکنند!