عصر ایران نوشت: در روزهای اخیر در حالی رابطه ایران با برخی همسایگان خود به شدت متشنج شد که ابراهیم رئیسی در ابتدای ریاست جمهوری خود وعده اجرای سیاست همسایگی و توسعه و گسترش رابطه با همسایگان ایران را داده بود.
یکی از انتقادات اصلی اصولگرایان و شخص ابراهیم رئیسی به سیاست خارجی دولت قبل، عدم توجه به همسایگان و توجه تمام و کمال دولت روحانی به موضوع برجام و رابطه با غرب بود، به طوری که ابراهیم رئیسی در روز مراسم تحلیف ریاست جمهوری عنوان کرد: «جمهوری اسلامی ایران، کشورها و ملتهای همسایه را خویشاوند خود میداند و مهمترین و اصلیترین اولویت سیاست خارجی خود را ارتقاء روابط با کشورهای همسایه خود دانسته و خواهان عزت و اعتلای آنهاست.» رئیسی همچنین در دو سال گذشته بارها و در مناسبات مختلف عنوان کرده است که گسترش روابط با همسایگان، اولویت نخست سیاست خارجی دولت سیزدهم است.
با این حال عملکرد دولت رئیسی نشان می دهد وضعیت روابط خارجی ایران با همسایگان در دو سال گذشته نه تنها بهبود نیافته بلکه حتی در مواردی پسرفت هم داشته است.
به طور مثال در دوره رئیسی تاکنون چندین بار میان ایران و افغانستان تنش مرزی رخ داده و در برخی موارد حتی به درگیری های نظامی مرگبار هم انجامیده است. همچنین اظهارات رئیسی با ادبیاتی غیردیپلماتیک درباره حقآبه هیرمند که از آن به عنوان «هشدار رئیس جمهور ایران به طالبان» یاد شد، سطح تنش میان دو کشور را افزایش داد و البته هیچ منفعتی هم برای ایران نداشت. موضوعی که می توان آن را به دلیل عدم شناخت کافی رئیس جمهور از روابط بین الملل، دیپلماسی و مناسبات بین المللی دانست.
همچنین در موضوع امارات متحده عربی اگرچه سطح روابط دو کشور در دوره آقای رئیسی به سطح سفیر ارتقا یافت، اما در عین حال دستگاه سیاست خارجی دولت نه تنها از بازداشتن این کشور از تعقیب سیاست خود درباره جزایر سه گانه ایرانی ناکام بوده، بلکه با بی عملی و بی تدبیری باعث شده کشورهایی همچون روسیه، چین و ژاپن نیز از خواسته های امارات در این موضوع حمایت کنند.
افزایش تنش و جنگ شدید لفظی میان ایران و جمهوری آذربایجان در دو سال گذشته نیز تا به آنجا پیش رفت که منجر به مانور نظامی گسترده نیروهای مسلح ایران در شمال غرب کشور شد. موضوعی که می توانست از طریق دیپلماسی در روابط ایران و آذربایجان و میانجیگری ایران در رابطه ارمنستان و آذربایجان حل و فصل شود.
اما شاید مهم ترین اقدام در دوره رئیسی که ناقض سیاست همسایگی محسوب می شود موشک پرانی به خاک همسایگان باشد که اگر در گذشته عمدتا شامل عراق می شد جدیدا پاکستان را هم در بر گرفته است. در حالی که مقامات عراق هر بار نسبت به این اقدام ایران اعتراض کرده و در آخرین مورد حتی از ایران به شورای امنیت و دبیرکل سازمان ملل شکایت رسمی کرده اند، در مقابل پاکستان به اقدامی تلافی جویانه دست زده و چند نقطه از خاک ایران را مورد هدف موشک قرار داده است. از این منظر باید گفت به نظر نمی رسد که این رفتار ایران نشانی از سیاست همسایگی و توسعه روابط با همسایگان داشته باشد.
حتی در مواردی همچون احیای روابط با عربستان که ممکن است دولت آن را به عنوان نمونه ای از سیاست همسایگی موفق نمایش دهد، سوال اصلی این است که این احیای روابط دقیقا چه دستاوردهایی به دنبال داشته است؟ آیا منجر به افزایش مناسبات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی میان دو کشور شده است؟ آیا ایران و عربستان توانسته اند از ظرفیت مشترک خود برای حل مشکلات امنیتی در سطح منطقه بهره ببرند؟
تشخیص اهمیت همسایگان برای ایران کاملا درست است چراکه ثبات و امنیت ایران در گروی ثبات و امنیت همسایگان و منطقه بدست می آید و از سوی دیگر افزایش سطح مراودات اقتصادی با همسایگان از طریق بازارچه های مرزی و استفاده از ارزهای بومی می تواند بخشی (و نه کاملا) از تحریم های آمریکا را جبران کند. با این حال عملکرد دولت رئیسی نشان می دهد در اجرای سیاست همسایگی فاصله زیادی از حرف تا عمل وجود دارد.
قاعدتا همانطور که ایران خواستار احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی خود می باشد، سایر کشورها نیز چنین انتظاری دارند. لذا اصل نخست در سیاست همسایگی احترام متقابل در این موضوع و حل مشکلات از طرق مسالمت آمیز و دیپلماتیک می باشد.