بهناز عسکری خبرنگار اطلاعات نوشت: جشن سده، سنتی به قدمت تاریخ، یادگار آتش اهورامزداست که در دل کویر، گرمابخش جانها و روشنگر مسیر رستگاری میباشد. این آیین باستانی، در یزد رنگ و بویی دیگر دارد؛ جایی که شور و شعف زرتشتیان با همنشینی با آداب و رسوم مردم مهربان این دیار، جشنی بهشتی میآفریند.
این روز، روز کشف آتش توسط بشر است. آتش گرم و پرنور همیشه از سوی ایرانیان مورد توجه و احترام بود و چون مظهر گرما و نور در زندگی به شمار میرود، ابزاری برای مبارزه با اهریمن و تاریکیها شناخته میشد.
به همین خاطر در روز دهم بهمنماه هر سال، مردم با روشن کردن آتش درکوهستانها گرمی و شکوه آن را در برابر سردی و نفوذ اهریمن جشن میگیرند.
جشن زمستان
جشن سده از مهمترین جشنهای زرتشتیان جهان است که در آن، زرتشتیان به ستایش اهورامزدا و پایکوبی میپردازند و عدهای نیز به نواختن ساز مشغول میشوند. در این جشن باستانی، خواندن شاهنامه و نقالی نیز رواج دارد. جشن سده در گذشته بههمراه جشنهای نوروز و مهرگان، از مهمترین مراسم در ایران باستان بود و گرچه امروزه این مراسم را با گستردگی قدیم برگزار نمیکنند، اهمیت خود را برای زرتشتیان در همه نقاط جهان حفظ کرده است.
جشن سده را با نام جشن آتش یا جشن زمستان نیز میشناسند و در بعضی نقاط کشور از آن با نام «سدهسوزی» یاد میشود. مهمترین نشانه جشن سده، آتش است که زرتشتیان آن را به نشانه قدرت و عظمت اهورامزدا برپا و همگی در جمع کردن هیزم برای روشن کردنش مشارکت میکنند. آتش، نقش قابلتوجهی در تمام جشنها و مراسم زرتشتیان دارد و پیروان این دین احترام زیادی برای آن قائل هستند.
از دیگر مشخصههای برگزاری جشن سده، جمع شدن زرتشتیان در کنار هم و نزدیکی افراد به یکدیگر است. در گذشته بر فراز بام خانهها و در نقاط بلند شهر و روستا آتش میافروختند و این جشن را با شادی و رقص برگزار میکردند.
امروزه همچنان این جشن در برخی از مناطق کشورمان مثل کرمان، شیراز، سیستان و بلوچستان، گیلان و به ویژه در یزد هنوز با شکوه تمام برگزار میشود. دهم بهمن هر سال، عده زیادی از سراسر کشور به سمت یزد میآیند تا این روز را کنار هم جشن بگیرند. زرتشتیان چند روز قبل از این مراسم دست به کار شده و در روز مراسم با پوشیدن لباسهای مخصوص کنار هیزمهایی که از قبل آماده کردهاند جمع میشوند. آنها با سرودها و ترانههای خود آرزوی پیروزی نور بر ظلمت و رفتن سرما دارند.
آداب و رسوم جشن سده
مردم قبل از مراسم، شروع به جمعآوری هیزم میکنند و مخروطی بزرگ از هیزم میسازند. این مخروط «هیزم سَده» نام دارد. در روز دهم بهمنماه، همه دور سده جمع میشوند؛ زنان زرتشتی آش و سیرو میپزند، مردم آجیل و خوراکی میآورند و با هم خوشوبش میکنند.
این مراسم با اجرای موسیقی، پردهخوانی، شاهنامهخوانی و نقالی همراه است. با فرارسیدن غروب آفتاب این مراسم توسط موبدان زرتشی با لالهای آتش در دست و در حالی که بخشی از اوستا را زمزمه میکنند اجرا میشود. موبدان از چهار سو هیزمها را آتش میزنند. وقتی آتش افروخته میشود مردم دور آن گرد هم میآیند و جشن میگیرند.
در نهایت با فرو نشستن آتش، مردم از روی آن میپرند، برخی با اسبهایشان این کار را انجام میدهند. در پایان، عدهای از کشاورزان مقداری خاکستر برای برکت و شگون با خود به همراه میبرند.
داده اهورایی
برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه با گلچهره فلفلی، مسئول کمیسیون بانوان انجمن زرتشتیان یزد و بانوی شاهنامهخوانی که سالهاست شاهد برگزاری و حفظ و نگهداری این آیینها بوده به گفتگو مینشینیم.
او میگوید: من بیشتر از زبان شاهنامه برایتان ماجرای سده را بازگو میکنم و این که چرا این جشن کهن، پابرجا مانده است. زرتشتیان ایران این جشن بزرگ را در شامگاه دهم بهمن ماه در روز مهر با افروختن آتش برگزار میکنند. مانند همه آیینهای کهن، پس از خواندن نیایشهای ویژه توسط موبدان زرتشتی، هیزمهایی را که از پیش آماده و به شکل تودههای بزرگی انباشته شده است با مشعلهای افروخته آتش میزنند و در میان شور و هلهله شادی مردم و نوای ساز و موسیقی، این داده اهورایی را ارج مینهند.
خانم فلفلی میافزاید: نیاکان گرانقدر ما سال را به دوازده بخش میکردند که هر یک نامی نیکو داشت و این ماهها را به سی روز نامگذاری میکردند. هر روز ماه در تقویم ایران کهن و زرتشتیان امروز، نامی ویژه دارد. آنان در برابر سرمای جانکاه زمستان، آتش سده را بر پا میکردند و در آتشکدهها این داده بزرگ اهورایی را پاس میداشتند.
انسان به مدد آتش، اجاق خانهها را روشن ساخت، پلشتیها را پاک کرد و پلیدیها را دور ساخت. آتش فقط یک آخشیج (عنصر) ساده زمینی نیست. در گاتاهای زرتشت، از آتش دل و آتش مینوی، بسیار سخن گفته شده است.
کاشف آتش و آهن
نوروز سرآغاز بهار و مهرگان، پایان بخش فصل گرما بود. زمستان به دنبال هفت ماه گرما، با سوز و سرما و کولاک از راه میرسید. پایانبخش چله بزرگ زمستانی، فرارسیدن سده بود.
سده همسنگ و برابر با نوروز، بزرگ وگرامی بوده است. در شاهنامه، بارها از آتشکدهها به عنوان ایوان نوروز و جشن سده نام برده شده است.
در ابتدای شاهنامه آمده نخستین انسانی که آیین تخت و کلاه آورد، کیومرث بود. فرزند او سیامک که از سرما به کوه پناه برده بود به دست دیوان کشته میشود و سرانجام در زمان پسرش هوشنگ، آتش کشف میشود.
گفته شده وقتی هوشنگ، پادشاه پیشدادی، سنگی به سوی ماری میاندازد تا او را فراری دهد، بر اثر برخورد سنگ با سنگی دیگر، جرقهای به وجود میآید که در پی آن آتش پدیدار میشود. او کاشف آتش و آهن است.
جهاندار، پیش جهانآفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آنگاه قبله نهاد
زهوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
کز آباد کردن جهان شاد کرد
جهانی به نیکی از او یاد کرد
هوشنگ، آهنگری، ساختن ابزار و کانال های آبرسانی را به مردم یاد میدهد که سبب افزایش دسترسی کشتکاران به آبها و بهبود کشاورزی میگردد. آنها رام کردن حیوانات و استفاده از پوست و موی جانوران را یاد میگیرند.
پیدایش صنعت در زمان تهمورس شکل میگیرد و آیینهای پهلوانی از زمان او سر بر میآورند. در این زمان، دژها و برج و باروها ساخته میشوند و مرزبندیها به وجود میآیند. آتش و آهن دو پدیده جداییناپذیر هستند که در صنعت آهنگری، سبب ایجاد فولاد میشوند.
به سنگ اندر، آتش ازو شد پدید
کزو روشنی در جهان گسترید
آتش، سیاهیها را پاک میکند و پیشرفت تمدن بشری را به ارمغان میآورد. با انتقال آتش به غارهای محل زندگی انسانها، آنها به شکلی تصادفی شاهد ذوب شدن سنگهای آهن درمجاورت آتش بودند و میدیدند که سنگها پس از سرد شدن بسیار برندهتر از آهن میشوند. از اینجا انسان از غارها به سوی طبیعت حرکت میکند.
در زمان تهمورس، نوشتن و انتقال دانشها به نسلهای بعدی آموخته میشود. جمشید، این دانشها را گسترش میدهد. در زمان وی، صنعتگران میتوانند برگستوان، خفتان، زره و کلاهخود بسازند. اینها ابزار حفاظتی سپاه ایران بود. در هفتخان اسفندیار، آنجا که هیچ آتشی نمیتواند پوشش جنگی اسفندیار را بسوزاند میشود فهمید که پهلوان زرهی از فولاد به تن دارد.
سخن به درازا میکشد، درود به روان نیاکان خردمندی که آتش سده را گرم و پرفروغ نگه داشتند و به ما سپردند. خانه دلتان گرم و پرامید و آتش سده، گرمیبخش دلهای پاک و مهربان مردم این سرزمین اهورایی باد.