روزنامه تجارت نوشت: جو بایدن و دموکراتها که در ژانویه ۲۰۲۱ با شعار بازنگری در سیاست خارجی دونالد ترامپ و ضرورت بازگشت به توافق هستهای با ایران به قدرت رسیده بودند، در چند وقت اخیر لحن خود را در قبال ایران و محور مقاومت به شدت تندتر کردهاند.
این روند طی چند ماه گذشته به شدت تشدید شده بود اما پس از حمله اخیر نیروهای مقاومت عراق به پایگاه نظامیان آمریکایی در اردن، ابعادی جدیتر و صریحتر به خود گرفته است. بایدن و مقامهای سیاسی آمریکایی با صراحت ایران را به عنوان عامل پشت پرده و حامی نیروهای انجام دهنده این حملات معرفی کردند. بخشی بزرگ از جمهوریخواهان نیز به شدت بر کاخ سفید فشار وارد کردند تا ایران را مورد حمله نظامی قرار دهد. با این اوصاف اکنون مساله مهم این است که چرا در مقطع کنونی دولت بایدن اینگونه لحن خود را در قبال ایران تشدید کرده است.
استفاده انتخاباتی از ابزار ایرانهراسی و مقابله با حملات جمهوریخواهان
در برهه زمانی کنونی مهمترین علت توسل جو بایدن به تشدید لحن علیه ایران، را میتوان با رقابتهای سیاسی داخل آمریکا ارتباط داد. جمهوریخواهان با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر سال جاری، انتقادات را به شدت علیه سیاست خارجی دولت آمریکا افزایش دادهاند. علاوه بر پروندههای اوکراین و جنگ غزه، سردرگمی و شکست راهبردی سیاست خارجی کاخ سفید در قبال ایران یکی از حوزههای مهمی است که جمهوریخواهان برای انتقاد از بایدن از آن بهره میگیرند. پس از حمله اخیر نیروهای مقاومت به پایگاه نظامیان آمریکایی در اردن نیز فشارها بر دولت بایدن در زمینه مواجه با ایران به شدت افزایش پیدا کرد. در نتیجه این فشارهای فزآینده به نظر میرسد دولت بایدن با نزدیک شدن به انتخابات قصد دارد سیاست خارجی خود را در برابر انتقادات جمهوریخواهان قابل دفاع نشان دهد. بنابراین تشدید لحن آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران را میتوان در وهله اول، تاکتیک انتخاباتی دولت جو بایدن برای پیروزی در انتخابات ۲۰۲۴ مورد ارزیابی قرار داد.
رهایی از انحراف در اجرای دکترین موازنه فراساحلی
دیگر دلیل تندتر شدن لحن دولت بایدن را میبایست تلاش او برای اجرای دکترین سیاست خارجی خود تحت عنوان موازنه فراساحلی ارزیابی کرد. استراتژی سیاست خارجی دولت بایدن بعد از ورود به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۱، در چارچوب دو مفهوم موازنه فراساحلی (Offshore Balancing) و ایندوپاسیفیک قابل بازخوانی است. استراتژیستهای دولت بایدن، به نحله واقعگرایان دولت اوباما تعلق دارند. این گروه همزمان با تمرکز بر اجماعگرایی، باور کلاسیک به حضور و مداخله نظامی در مناطق کلیدی جهان را حفظ کردهاند اما رویکرد آنها به مداخله نظامی به شدت با نگاه نئومحافظهکاران (Neoconservatives) متفاوت است. در تئوری واقعگرایانه موازنه فراساحلی، دولت بایدن در دو سال گذشته، استراتژی «ایندوپاسیفیک» را در منطقه شرق آسیا در دستورکار قرار داده است. در چارچوب این استراتژی، واشنگتن ائتلافسازی با قدرتهای رقیب چین در شرق آسیا و لبه پاسفیک را پیش گرفته است. هند، ژاپن و استرالیا سه بازیگری هستند که در این استراتژی، ائتلاف کشورهای «کواد» یا چهارگانه را تشکیل دادهاند. در راستای اجرای استراتژیهای مذکور، در ابتدای امر ایالات متحده آمریکا عقبنشینی حضور فعال و گسترده در منطقه خاورمیانه را در پیش گرفته است. در سطح دوم، واشنگتن با حضور فعالتر در شرق آسیا و در ائتلافسازی با کشورهای آسیا پاسفیک، تلاش میکند چین را در شرق آسیا و در سطح جهان مهار کند.
در استراتژی جدید کاخ سفید، تنها اتحادهای سنتیای حفظ خواهند شد که هزینه نظامی، مالی و امنیتی آنها برای آمریکا بالا نباشد. در سطح دوم، واشنگتن رغبت دارد که با خالی کردن هوشمند فضا، زمینه را برای یارگیری چین با بازیگران پرتنش فراهم کند. رویکرد پنهان کاخ سفید این است که بخشی از مسئولیت مدیریت امنیت جهانی را بر شانه رقیب اصلی خود در نظام بینالملل، یعنی چین قرار دهد. بر اساس این منطق دولت بایدن به هیچ عنوان در پی آن نیست که درگیری مستقیم نظامی با ایران را تجربه کند. لذا به سیاست هشدار و تشدید لحن علیه تهران روی آورده تا همچنان سیاست مهار چین با جدیت دنبال شود.
جو بایدن و دموکراتها که در ژانویه ۲۰۲۱ با شعار بازنگری در سیاست خارجی دونالد ترامپ و ضرورت بازگشت به توافق هستهای با ایران به قدرت رسیده بودند، در چند وقت اخیر لحن خود را در قبال ایران و محور مقاومت به شدت تندتر کردهاند.
به گزارش «تجارت»، این روند طی چند ماه گذشته به شدت تشدید شده بود اما پس از حمله اخیر نیروهای مقاومت عراق به پایگاه نظامیان آمریکایی در اردن، ابعادی جدیتر و صریحتر به خود گرفته است. بایدن و مقامهای سیاسی آمریکایی با صراحت ایران را به عنوان عامل پشت پرده و حامی نیروهای انجام دهنده این حملات معرفی کردند. بخشی بزرگ از جمهوریخواهان نیز به شدت بر کاخ سفید فشار وارد کردند تا ایران را مورد حمله نظامی قرار دهد. با این اوصاف اکنون مساله مهم این است که چرا در مقطع کنونی دولت بایدن اینگونه لحن خود را در قبال ایران تشدید کرده است.
استفاده انتخاباتی از ابزار ایرانهراسی و مقابله با حملات جمهوریخواهان
در برهه زمانی کنونی مهمترین علت توسل جو بایدن به تشدید لحن علیه ایران، را میتوان با رقابتهای سیاسی داخل آمریکا ارتباط داد. جمهوریخواهان با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر سال جاری، انتقادات را به شدت علیه سیاست خارجی دولت آمریکا افزایش دادهاند. علاوه بر پروندههای اوکراین و جنگ غزه، سردرگمی و شکست راهبردی سیاست خارجی کاخ سفید در قبال ایران یکی از حوزههای مهمی است که جمهوریخواهان برای انتقاد از بایدن از آن بهره میگیرند. پس از حمله اخیر نیروهای مقاومت به پایگاه نظامیان آمریکایی در اردن نیز فشارها بر دولت بایدن در زمینه مواجه با ایران به شدت افزایش پیدا کرد. در نتیجه این فشارهای فزآینده به نظر میرسد دولت بایدن با نزدیک شدن به انتخابات قصد دارد سیاست خارجی خود را در برابر انتقادات جمهوریخواهان قابل دفاع نشان دهد. بنابراین تشدید لحن آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران را میتوان در وهله اول، تاکتیک انتخاباتی دولت جو بایدن برای پیروزی در انتخابات ۲۰۲۴ مورد ارزیابی قرار داد.
رهایی از انحراف در اجرای دکترین موازنه فراساحلی
دیگر دلیل تندتر شدن لحن دولت بایدن را میبایست تلاش او برای اجرای دکترین سیاست خارجی خود تحت عنوان موازنه فراساحلی ارزیابی کرد. استراتژی سیاست خارجی دولت بایدن بعد از ورود به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۱، در چارچوب دو مفهوم موازنه فراساحلی (Offshore Balancing) و ایندوپاسیفیک قابل بازخوانی است. استراتژیستهای دولت بایدن، به نحله واقعگرایان دولت اوباما تعلق دارند. این گروه همزمان با تمرکز بر اجماعگرایی، باور کلاسیک به حضور و مداخله نظامی در مناطق کلیدی جهان را حفظ کردهاند اما رویکرد آنها به مداخله نظامی به شدت با نگاه نئومحافظهکاران (Neoconservatives) متفاوت است. در تئوری واقعگرایانه موازنه فراساحلی، دولت بایدن در دو سال گذشته، استراتژی «ایندوپاسیفیک» را در منطقه شرق آسیا در دستورکار قرار داده است. در چارچوب این استراتژی، واشنگتن ائتلافسازی با قدرتهای رقیب چین در شرق آسیا و لبه پاسفیک را پیش گرفته است. هند، ژاپن و استرالیا سه بازیگری هستند که در این استراتژی، ائتلاف کشورهای «کواد» یا چهارگانه را تشکیل دادهاند. در راستای اجرای استراتژیهای مذکور، در ابتدای امر ایالات متحده آمریکا عقبنشینی حضور فعال و گسترده در منطقه خاورمیانه را در پیش گرفته است. در سطح دوم، واشنگتن با حضور فعالتر در شرق آسیا و در ائتلافسازی با کشورهای آسیا پاسفیک، تلاش میکند چین را در شرق آسیا و در سطح جهان مهار کند.
در استراتژی جدید کاخ سفید، تنها اتحادهای سنتیای حفظ خواهند شد که هزینه نظامی، مالی و امنیتی آنها برای آمریکا بالا نباشد. در سطح دوم، واشنگتن رغبت دارد که با خالی کردن هوشمند فضا، زمینه را برای یارگیری چین با بازیگران پرتنش فراهم کند. رویکرد پنهان کاخ سفید این است که بخشی از مسئولیت مدیریت امنیت جهانی را بر شانه رقیب اصلی خود در نظام بینالملل، یعنی چین قرار دهد. بر اساس این منطق دولت بایدن به هیچ عنوان در پی آن نیست که درگیری مستقیم نظامی با ایران را تجربه کند. لذا به سیاست هشدار و تشدید لحن علیه تهران روی آورده تا همچنان سیاست مهار چین با جدیت دنبال شود.