محمد علی فیاض بخش: هنوز هالههایی از ابهام در چگونگی جانباختن یک پاکبان در حین انجام وظیفهی نیمهشبانه وجود دارد؛ که انتظار میرود مراجع ذیصلاح در روشنشدن ابعاد ماجرا سریعتر و مسئولانهتر ورود کنند؛ همانگونه که در مواردی مشابه کمترین فرصتها را از دست نمینهند.
…اما اظهارات سرد و ناشی از القای بیتفاوتی در این ماجرا از سوی شهردار و نیز رئیس شورای شهر تهران، الحق تأملبرانگیز و بلکه تأسفبار است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در منشور حکومتداریِ مالک اشتر، وی را از این رهزنی ذهن و غفلت دل تحذیر میدهد، که: «هان ! مبادا در سیطرهی مسئولیتِ تو، صاحبان قدرت و نفوذ در برابر جرایم و خطاهاشان در حاشیهی امن بنشینند و ضعفا تاوان جرایم کوچکشان را بدهند».
تازه مسأله این است که در این ماجرا، پاکبان جانباخته ظاهراً نه تنها ارتکاب جرمی نداشته، بلکه به وظیفهاش مشغول بوده؛ و از دگرسو بر فرض اثبات جرم، نحوهی برخورد با آن، کاملاً غیرمجاز و خودسرانه بودهاست.
آیا ظنّ و گمانِ بیحرمتی به یک نماد مقدس از سوی یک فرد، میتواند مجوّز و حجّت برخورد خودسرانهی وی شود؟ در این صورت سنگ را بر سنگ میتوان ساکن کرد؟
متأسفانه تلقّی عمومی این شده است که جرم داریم تا جرم! و مجرم داریم تا مجرم!
کسی در فضای مجازیِ «غیرقانونیاعلامشده»، که از قضا خود نیز از عاملان و آمران انسداد آن بوده، یک صاحبمنصب گذشته را به بدترین اتهامات مینوازد؛ لیک چون در ذیل همان فرمولِ «مجرم داریم تا مجرم» قرار دارد، در حاشیهی امن به سر میبَرَد؛ نه کسی اتهامات متهم را میرسد، نه کسی به اتهامزننده بالاتر از گل میگوید.
در چنین فضایی، طبیعی است اگر تلقّی عمومی این بشود، که هرکه بر اریکه سوار است باید خوش برانَد؛ گیرم در فیدلیتی رانتی!؛ و هرآن که در زمرهی مردمان عادی است، باید دندان بر دندان بساید؛ هرچند در احساس بیپناهی و ماتی؛ و این خیلی بد است! خیلی بد!
آن پاکبان اگر وارثی داشتهباشد، آن وارث عجب پاکباخته است!