رویداد۲۴ نوشت: صدا و سیما مدتها است که موضع خود را از رسانه ملی که باید بیانگر دیدگاهها و نظرات همه مردم ایران باشد تغییر داده و تبدیل به رسانه یک طیف سیاسی خاص شده است. این تغییر موضع از زمان ورود علی عسگری به سازمان آغاز شد. علی عسگری با تغییر مدیران ردهبالای سازمان و واردکردن چهرههایی مانند فروغی پروژه خالصسازی را کلید زد. حذف جنجالی عادل فردوسیپور فقط آغازی بود بر حذف چهرههای مطرحی که مدتها با این سازمان همکاری میکردند. بعد از عادل فردوسیپور نوبت به چهرههایی مانند مهران مدیری و رضا رشیدپور رسید تا شرایط برای حضور جوانانی همسو با عقاید ریاست سازمان و معاون تقریباً همه کاره او (وحید جلیلی) مهیا شود.
حضور این چهرهها این پیام را به مردم ایران مخابره کرد که سازمان صدا و سیما از این به بعد قرار است رسانه یک طیف خاص سیاسی باشد؛ طیفی که نه درک درستی از رسانه دارد و نه استعدادی در ساخت یک برنامه جذاب و پرمخاطب. پیمان جبلی رسماً اعلام کرد یکی از وظایف سازمان صدا و سیما در دوران ریاست او ساخت سلبریتیهای همسو با سیاستهای حاکمیت است. این سیاست جدید باعث شد دور دست جوانان افراطی بیاُفتد که کیفیت نازل آثارشان بعدها صدای یکی از مدیران سازمان صدا و سیما را هم درآورد تا در توئیتی تند و توهینآمیز شهبازی (مجری جنجالی که تبدیل به نماد سیاستهای جدید سازمان صدا و سیما شده بود) را خطاب قرار دهد و رسماً اعلام کند برنامه او تنها پنج درصد مخاطب داشته است.
سیاستهای جریان خالصسازی خیلی زود در سریالسازی هم خودش را نشان داد و باعث شد تقریباً تمام کارگردانان مشهوری که زمانی با این سازمان همکاری میکردند از صدا و سیما فراری شوند و به شبکه نمایش خانگی پناه ببرند. این رویکرد راه را برای کارگردانانی باز کرد که نه با آثار سینمایی و تلویزیونیشان که به خاطر نزدیکی به یک طیف سیاسی افراطی و اظهارنظرهای تند و جنجالی که دارند مشهور شدهاند. مدیران سازمان با اعطای بودجه به این کارگردانان باعث تولید سریالهایی شدهاند که به لحاظ کیفیت به آثار ایرج ملکی پهلو میزند و به جای جذب مخاطب او را به خنده میاندازد.
هفت سر اژدها؛ بیکیفیت در حد کلیپهای ایرج ملکی
تماشاگران ایرانی، ابوالقاسم طالبی را بیشتر با اظهارنظرهای عجیب و هتاکانه او به خاطر میآورند تا آثار سینمایی و تلویزیونی که ساخته است. یکی از عجیبترین اظهارنظرهای این کارگردان اظهارنظر توهینآمیز او درباره پانتهآ بهرام بازیگر سینمای ایران در برنامه هفت بود.
طبق گفته خود کارگردان و رسانههای هم سو با او، طالبی برای ساخت سریال «هفت سر اژدها» چهار سال وقت گذاشته است. عجیب است که چهار سال وقت و عمر و پول بیتالمال صرف چنین کار نازلی شده است که سکانسهای آن دست کمی از کلیپهای ایرج کریمی ندارد. برخلاف گفته طالبی (که چون فیلم درباره فساد برخی گروههای سیاسی است پس با آن مخالفت خواهد شد) دلیل مخالفتها مضمون سریال نیست، بلکه کیفیت پایین آن است. از صحنهپردازی مسخره سریال که دست کمی از پیامهای بازرگانی صدا و سیما ندارد بگیر تا شخصیتپردازی افتضاح آقای کارگردان که تمام شخصیتها یادآور تیپهای نمایشی دهه شصت هستند، تصویر کاریکاتوری که از نیروهای امنیتی نشان میدهد و بازیهای بد و سطح پایین باعث شده هفت سر اژدها اصلاً قابل تماشا نباشد که یک منتقد یا تماشاگر عادی بخواهد درباره مضمون آن حرف بزند.
یکی از سکانسهای این سریال در خانهای در خارج از کشور اتفاق میاُفتد اما برند تلویزیون استفاده شده در این سکانس یک برند ایرانی (جی پلاس) است. یا اَبَرفاسد سریال که ظاهراً خیلی هم قدرتمند و توانا است و سلطان همه چیز از سکه و دلار بگیر تا نفت و گاز است برای گرفتن یک خبر مهم سیاسی پیش از انتشار آن (عزل وزیر) در جگرکی با صاحب خبر قرار میگذارد.
چنین گافهای وحشتناک و بزرگی باعث شده تماشای هفت سر اژدها بیشتر از آنکه باعث آگاهی تماشاگر شود او را بخنداند. آش به قدری شور بود که حتی خبرگزاری تسنیم هم نتوانست از کلیت سریال دفاع کند و ضمن دفاع از موضوع سریال تاسف خورده است که کاش طالبی هنگام ساخت هفت سر اژدها کیفیت را هم مدنظر قرار میداد.
سوال اصلی اما از مدیران ارشد صدا و سیما است که آیا قرار است با چنین سریالهای نازلی به جنگ محصولات فرهنگی غرب بروند و آب رفته را به جوی برگردانند؟ سال یکی از نمایندگان مجلس گفت بودجه ۲۴ هزار میلیاردی صدا و سیما به این دلیل است که این سازمان در خط مقدم مبارزه با رسانههای بیگانه و جنگ ترکیبی دشمن است. کاش نمایندگان مجلس کمی نظارت را هم چاشنی حاتمبخشی خود میکردند تا بدانند به چه دلیل با وجود این همه پولی که در اختیار این سازمان قرار گرفته، خروجی کار سریالی مثل هفت سر اژدها است که یک سکانس آن را هم نمیتوان تماشا کرد. اگر تصور مدیران سازمان صدا و سیما این است که با ساخت سریالهایی مانند هفت سر اژدها در حال مبارزه با رسانههای بیگانه و جنگ ترکیبی آنها هستند باید به آنها گفت: «گر تو قرآن بدین نمط خوانی/ ببری رونق از مسلمانی»
صدا و سیما مدتها است که موضع خود را از رسانه ملی که باید بیانگر دیدگاهها و نظرات همه مردم ایران باشد تغییر داده و تبدیل به رسانه یک طیف سیاسی خاص شده است. این تغییر موضع از زمان ورود علی عسگری به سازمان آغاز شد. علی عسگری با تغییر مدیران ردهبالای سازمان و واردکردن چهرههایی مانند فروغی پروژه خالصسازی را کلید زد. حذف جنجالی عادل فردوسیپور فقط آغازی بود بر حذف چهرههای مطرحی که مدتها با این سازمان همکاری میکردند. بعد از عادل فردوسیپور نوبت به چهرههایی مانند مهران مدیری و رضا رشیدپور رسید تا شرایط برای حضور جوانانی همسو با عقاید ریاست سازمان و معاون تقریباً همه کاره او (وحید جلیلی) مهیا شود.
حضور این چهرهها این پیام را به مردم ایران مخابره کرد که سازمان صدا و سیما از این به بعد قرار است رسانه یک طیف خاص سیاسی باشد؛ طیفی که نه درک درستی از رسانه دارد و نه استعدادی در ساخت یک برنامه جذاب و پرمخاطب. پیمان جبلی رسماً اعلام کرد یکی از وظایف سازمان صدا و سیما در دوران ریاست او ساخت سلبریتیهای همسو با سیاستهای حاکمیت است. این سیاست جدید باعث شد دور دست جوانان افراطی بیاُفتد که کیفیت نازل آثارشان بعدها صدای یکی از مدیران سازمان صدا و سیما را هم درآورد تا در توئیتی تند و توهینآمیز شهبازی (مجری جنجالی که تبدیل به نماد سیاستهای جدید سازمان صدا و سیما شده بود) را خطاب قرار دهد و رسماً اعلام کند برنامه او تنها پنج درصد مخاطب داشته است.
سیاستهای جریان خالصسازی خیلی زود در سریالسازی هم خودش را نشان داد و باعث شد تقریباً تمام کارگردانان مشهوری که زمانی با این سازمان همکاری میکردند از صدا و سیما فراری شوند و به شبکه نمایش خانگی پناه ببرند. این رویکرد راه را برای کارگردانانی باز کرد که نه با آثار سینمایی و تلویزیونیشان که به خاطر نزدیکی به یک طیف سیاسی افراطی و اظهارنظرهای تند و جنجالی که دارند مشهور شدهاند. مدیران سازمان با اعطای بودجه به این کارگردانان باعث تولید سریالهایی شدهاند که به لحاظ کیفیت به آثار ایرج ملکی پهلو میزند و به جای جذب مخاطب او را به خنده میاندازد.
هفت سر اژدها؛ بیکیفیت در حد کلیپهای ایرج ملکی
تماشاگران ایرانی، ابوالقاسم طالبی را بیشتر با اظهارنظرهای عجیب و هتاکانه او به خاطر میآورند تا آثار سینمایی و تلویزیونی که ساخته است. یکی از عجیبترین اظهارنظرهای این کارگردان اظهارنظر توهینآمیز او درباره پانتهآ بهرام بازیگر سینمای ایران در برنامه هفت بود.
طبق گفته خود کارگردان و رسانههای هم سو با او، طالبی برای ساخت سریال «هفت سر اژدها» چهار سال وقت گذاشته است. عجیب است که چهار سال وقت و عمر و پول بیتالمال صرف چنین کار نازلی شده است که سکانسهای آن دست کمی از کلیپهای ایرج کریمی ندارد. برخلاف گفته طالبی (که چون فیلم درباره فساد برخی گروههای سیاسی است پس با آن مخالفت خواهد شد) دلیل مخالفتها مضمون سریال نیست، بلکه کیفیت پایین آن است. از صحنهپردازی مسخره سریال که دست کمی از پیامهای بازرگانی صدا و سیما ندارد بگیر تا شخصیتپردازی افتضاح آقای کارگردان که تمام شخصیتها یادآور تیپهای نمایشی دهه شصت هستند، تصویر کاریکاتوری که از نیروهای امنیتی نشان میدهد و بازیهای بد و سطح پایین باعث شده هفت سر اژدها اصلاً قابل تماشا نباشد که یک منتقد یا تماشاگر عادی بخواهد درباره مضمون آن حرف بزند.
یکی از سکانسهای این سریال در خانهای در خارج از کشور اتفاق میاُفتد اما برند تلویزیون استفاده شده در این سکانس یک برند ایرانی (جی پلاس) است. یا اَبَرفاسد سریال که ظاهراً خیلی هم قدرتمند و توانا است و سلطان همه چیز از سکه و دلار بگیر تا نفت و گاز است برای گرفتن یک خبر مهم سیاسی پیش از انتشار آن (عزل وزیر) در جگرکی با صاحب خبر قرار میگذارد.
چنین گافهای وحشتناک و بزرگی باعث شده تماشای هفت سر اژدها بیشتر از آنکه باعث آگاهی تماشاگر شود او را بخنداند. آش به قدری شور بود که حتی خبرگزاری تسنیم هم نتوانست از کلیت سریال دفاع کند و ضمن دفاع از موضوع سریال تاسف خورده است که کاش طالبی هنگام ساخت هفت سر اژدها کیفیت را هم مدنظر قرار میداد.
سوال اصلی اما از مدیران ارشد صدا و سیما است که آیا قرار است با چنین سریالهای نازلی به جنگ محصولات فرهنگی غرب بروند و آب رفته را به جوی برگردانند؟ سال یکی از نمایندگان مجلس گفت بودجه ۲۴ هزار میلیاردی صدا و سیما به این دلیل است که این سازمان در خط مقدم مبارزه با رسانههای بیگانه و جنگ ترکیبی دشمن است. کاش نمایندگان مجلس کمی نظارت را هم چاشنی حاتمبخشی خود میکردند تا بدانند به چه دلیل با وجود این همه پولی که در اختیار این سازمان قرار گرفته، خروجی کار سریالی مثل هفت سر اژدها است که یک سکانس آن را هم نمیتوان تماشا کرد. اگر تصور مدیران سازمان صدا و سیما این است که با ساخت سریالهایی مانند هفت سر اژدها در حال مبارزه با رسانههای بیگانه و جنگ ترکیبی آنها هستند باید به آنها گفت: «گر تو قرآن بدین نمط خوانی/ ببری رونق از مسلمانی»