وجیهه تیموری در ضمیمه آفتاب مهتاب امروز روزنامه اطلاعات نوشت: دیروز «روز معلم» در ایران بود و امروز «روز جهانی خنده» است. چند روز پیش هم (دوشنبه 29 آوریل) «روز جهانی آرزو» بود.
به نظر من ارتباط قشنگی میان این مناسبتها وجود دارد. برای همین امروز میخواهم از آرزوهایی که برای تو دوست خوب دانشآموزم دارم بنویسم:
اول از همه آرزو میکنم همین الان که دانشآموز هستی، قدر روزهای خوب مدرسه را بدانی و نخواهی زودتر دانشجو شوی و از مدرسه بیرون بیایی. چون مدرسه رفتن همزمان است با دوران رنگارنگ کودکی و نوجوانی.
بعد از آن آرزو میکنم در کلاس درس معلمانی بنشینی که عاشق باشند؛ عاشق کارشان، عاشق زندگی، عاشق کودکان و عاشق طبیعت. در این صورت تو هم صلح و مهربانی را از کودکی خواهی آموخت.
آرزو میکنم معلمی داشته باشی که خودش مشتاق یادگرفتن باشد و باور داشته باشد که همیشه چیزهای زیادی برای یادگیری وجود دارند. در این صورت تو هم میآموزی که هیچچیزی در این جهان مطلق نیست و همواره باید برای تغییر و تصحیح و تکمیل آگاهیها و نظراتت آماده باشی.
آرزو میکنم درسهایت را از کسی بیاموزی که خودش عاشق کشف کردن و اختراع کردن است. در این صورت به تخیلات و آرزوهای تو جان میدهد و به تو کمک میکند تا از رویاها و اهدافت دست نکشی.
آرزو میکنم زندگی، درسهایش را در خوشی و ناخوشی چنان به تو بدهد که مجبور نباشی یک اشتباه را چندین بار تکرار کنی تا پیام آن را بگیری.
آرزو میکنم با معلمی روبرو شوی که خودش معلمان و استادان خوبی داشته است و لذت نشستن سر کلاس یک آموزگار واقعی را میداند. در این صورت بهترین روش تدریس را برای آموزگاری برمیگزیند و طوری به تو آموزش میدهد که هم شیفته او شوی و هم درسها در ذهنت بمانند.
آرزو میکنم تصویری که از معلم و کلاس درس و روزهای مدرسه در خاطراتت قاب میگیری، تصویری تمیز و قشنگ و رنگارنگ باشد؛ این یعنی مدرسهای داری که کلاسهایش رو به خورشیدند، در حیاطی بازی میکنی که آسمان آبی بزرگی بر سر آن است و از درخت و گل و سبزه خالی نیست و معلمانت، بهترین لباسهایشان را برای ساعتهایی که کنار شما هستند میپوشند، چون شما را و زیبایی را دوست دارند.
آرزو میکنم با معلمانی آشنا شوی که عشق نمره و مدرک را از دلت بیرون کنند و شوق فهمیدن و خواندن در دلت بکارند؛ در این صورت شاید داستان خواندن و فیلم دیدن و بازی کردن و معاشرت با دوستان هم مثل تکالیف درسی، جزو برنامههای روزانه یا هفتگیات باشد تا تو به بهانه درس خواندن از زندگی کردن، دور نشوی.
آرزو میکنم هر روز مدرسه برایت یک روز تازه باشد، سرشار از یک مهربانی کوچک، یک لبخند پر از صمیمیت، یک لقمه از دستپخت مادر خودت یا مادر دوستانت و یک کار مفید برای خودت یا دیگران.
آرزو میکنم معلمی داشته باشی که کلاسش را با قدردانی و شکرگزاری از خوبیها و نعمتهایی که در زندگی روزانهاش میبیند آغاز کند؛ در این صورت تو هم یاد میگیری که خوبیها و نعمتهای کوچک و اندک را ببینی و همیشه قدردان و شکرگذار باشی.
آرزو میکنم بتوانی آنچه را در دل و زبان و اندیشهات داری به سادگی بنویسی یا بگویی. این یعنی معلمی داشتهای که به تو خواندن و نوشتن را خوب و درست آموزش داده و بسیار خواندهای و نوشتن را بسیار تمرین کردهای و به اهمیت آنها پی بردهای.
اگر چنین باشد تو هم میتوانی از آرزوهایت بنویسی، از دلیل خندههایت در زندگی، از حرفی که دوست داری همیشه به معلمت بزنی و از قصهای که خودت ساختهای.