جوانآنلاین نوشت: معضلات اجتماعی که دسته بزرگی از مسائل مختلف را در برمیگیرند، مدتهاست که به بخش گریزناپذیری از پرداخت به واقعیتها تبدیل شده و انعکاس آنها در فیلم و سریالها از ملزومات شکل دادن به داستانی بر مبنای حقیقت محسوب میشود. اتفاقی که البته اغلب مورد نقد قرار گرفته و بخشی از شیوع همان معضلات به گردن آن انداخته میشود.
اما مصطفی اقلیما پدر مددکاری اجتماعی ایران، جامعهشناس و استاد دانشگاه نظری خلاف این موضوع دارد و معتقد است که نباید بار همه مسائل را بر گردن فضایی مثل نمایش خانگی انداخت، فضایی که بیپردهتر، از آنچه در جامعه شاهدش هستیم میگوید.
اقلیما در خصوص دخیل بودن رسانههای مختلف از جمله شبکه نمایش خانگی در اشاعه معضلی مثل اعتیاد یا مصرف دخانیات که در برخی از آمار به آن اشاره میشود، بیان کرد: زمانی که از یک مسئله اجتماعی حرف میزنیم، باید حواسمان باشد که آن معضل یک روزه به وجود نیامده و اشاعه آن به دست کم چند سال زمان نیاز دارد. در واقع نمیتوان گفت که، چون در فلان سریال بازیگری سیگار میکشد، پس او باعث افزایش مصرف دخانیات شده است، بلکه تمام این آثار معلولی از علت اصلی هستند.
او با تأکید به لزوم رفع علت هر معضلی از پایه و اساس آن افزود: در این چرخه اگر به عنوان مثال دزدی را گرفتند، نمیتوان گفت، چون پلیس حواسش نبود، او دزد شده چرا که تبدیل یک انسان به فردی که دزدی میکند در یک لحظه اتفاق نمیافتد، بیکاری، گرانی و موارد دیگری هستند که به هم متصلاند و در نهایت باعث میشوند تا یک نفر دست به دزدی بزند. در سوی دیگر اگر به من بگویند فردی دو سال است که درگیر اعتیاد شده، من آن را نمیپذیرم و مثلا اگر آن فرد ۲۲ ساله باشد، میگویم او ۲۲ سال است که اعتیاد دارد چرا که از بدو تولد او تا این سن موارد گوناگونی مثل شرایط اجتماعی، مدرسه، محیط، جامعه و ... در رشد او و سوق دادنش به این سمت دخیل بودهاند، تا جایی که او دیگر طاقت نیاورده و درگیر این جریان شده است. به همین دلیل است که قبل از ارائه هر آماری باید ریشه آن را پیدا و حل کرد.
عدم وجود آمار متقن هم یکی دیگر از مواردی بود که اقلیما با اشاره به آن گفت: هر کسی که درباره موضوعی آماری را ارائه داد، قابل قبول نیست و باید دلیل و مدرک داشته باشد چرا که در واقعیت ما به معنی واقعی کلمه آمار دقیقی از اشاعه معضلات مختلف نداریم. در این میان هر فردی به خودش اجازه میدهد تا حرف بزند و آمار بدهد، جریانی که در کلِ مملکت ما اغلب به چشم میخورد و باعث شده تا هر کسی در هر فضایی پیرامون جریانی که تخصصش را ندارد، نظر بدهد.
این جامعهشناس افزود: گاهی میگویند اگر جوانان گرایش بیشتری به سیگار و دخانیات پیدا کردهاند، به دلیل نمایش آن در سریالها است، در صورتی که همانطور که اشاره کردم، این انعکاس معلول علت اصلی آن است. یک جوان سیگار میکشد، چون بیکار است، حوصلهاش سررفته یا درگیر فشارهای روانی شده که همین جامعه به آن وارد کرده است. این قیاس هم مثل چسباندن عنوان افسردگی به هر بیماری است که حال خوبی ندارد. جالب است بدانید هیچ روانشناس و روانپزشکی در زمینه افسردگی به معنای واقعی در ایران کار و تحقیق منسجم نکرده است و از طرفی به هرکسی که میگوید حالم خوش نیست، عنوان افسرده را میدهند! این در حالی است که اتفاقا ما چندان افسرده واقعی نداریم، کسی که افسرده است نمیتواند بارها با خانوادهاش بحث کند یا حتی فعالیت خاصی داشته باشد، اما مثل خیلی از موارد، این عنوان یعنی افسردگی را به هرکسی که به دلایل مختلفی خوب نیست، اختصاص میدهند.
اقلیما با بیان اینکه نمیشود با پاک کردن صورت مسئله، جلوی مردم را گرفت، عنوان کرد: در ادامه همین جریان است که در خصوص فضایی مثل نمایش خانگی چنین آماری مطرح میشود تا بهانهای باشد برای تعطیل کردن آن، اما نمیشود جلوی مردم و اشاعه معضلات اجتماعی را به این صورت گرفت و این اقدامات تنها دخالت در کار دیگری محسوب میشود. ما در این موارد به علتها فکر نمیکنیم و تنها معلول را میبینیم. میگوییم نمایش خانگی به بعضی بحرانها دامن میزند، پس باید آن را جمع کرد! غافل ازینکه با این اقدام مشکل را ده برابر کردهایم، زیرا بعد این سوال به وجود میآید که اگر مردم این سریالها را نبینند، پس چه چیزی را تماشا کنند؟ تلویزیونی را که هیچ برنامهای ندارد و تنها معطوف به خبر و چند برنامه گفتوگو محور است یا ماهواره و رسانههای دیگر را؟ مردم نمایش خانگی و سریالها را دنبال میکنند، چون قصه دارد و در جایی مثل تلویزیون این اتفاق وجود ندارد.
پدر مددکاری اجتماعی ایران در پایان خاطر نشان کرد: در تمام جوامع با مطرح کردن مشکلات به دنبال حل آن میروند، این اتفاقی است که باید به آن پرداخته شود نه آماری که در واقع وجود ندارد و یا دقیق و درست نیست. آمار باید برگرفته از تحقیقی مدون باشد نه اینکه بر مبنای نظر یک یا چند نفر شکل بگیرد و ارائه شود. ما این شکل از آمار را نداریم، چون هزینه زیادی میطلبد و امروز استاد دانشگاه و محقق ما، راننده اسنپ شده، اما این بودجه در اختیارش قرار نمیگیرد، چون اگر بخواهد روی یک موضوع کار کند، باید هزینه زیادی صرف آن شود و وقتی این اتفاق نمیافتد، یک نفر صحبتی را مطرح میکند و دیگری با اعلام اینکه مثلاً شیوع اعتیاد را بررسی کردهایم آن را مطرح میکند. علاوه بر این ما با آسیبهای زیادی دست و پنجه نرم میکنیم که همه و همه عامل شکلگیری معضلاتی مثل اعتیاد، بزهکاری و... میشوند. در این میان هم اغلب کسی پاسخگو نیست.