به گزارش «اطلاعات آنلاین»، دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولتهای یازدهم و دوازدهم در جلسه خانه گفتارها در شبکه اجتماعی کلابهاوس نکات جدید وناگفتههایی از برجام، سالهای وزارت و انتخابات ریایت جمهوری هشتم تیر بیان کرد.
گزیدهای از اظهارات او را در ادامه می خوانید :
*ورود من به نمایندگی ایران در نیویورک، مصادف با فتح خرمشهر شد. من مشاور ارشد دکتر رجایی خراسانی شدم و پس از مدت کوتاهی مسئول پروندۀ جنگ ایران و عراق در نمایندگی شدم. شورای امنیت برای آتشبس جلسه تشکیل داده بود و آقای رجایی به من گفت از تهران دستورالعملی برای این جلسه نیامده است. در مورد آتشبس چه موضعی باید بگیریم؟ بنده گفتم: من یک متن حقوقی قوی مینویسم و این متن را منتشر کرده و در جلسه شرکت نمیکنیم.متأسفانه این موضعی که من در سن بیست و چند سالگی گرفتم، از تهران موضع شش سال بعد ما در جنگ شد و ما در مذاکرات مربوط به جنگ جلسات شورای امنیت شرکت نکردیم. اگر تجربۀ امروز را داشتم، چنین کاری نمیکردم و همان مواضع بیانیه را در جلسات تکرار میکردیم. من این اشتباه را کردم و مستقیماً در این روند عدم مذاکره نقش داشتم.
*برای کسانی که به آمریکا علاقه دارند میگویم؛ آمریکا موضعش این بود که مناطق تحت اشغال عراق، مناطق محل اختلاف است! آمریکا هم در آغاز و هم در پایان جنگ به ایران خیانت کرد و مبانی حقوق بینالملل را زیر پا گذاشت.
*قرار بود در فوریۀ 1988 به دنبال قطعنامۀ 598 آمریکاییها قطعنامۀ تحریم در مورد ایران صادر کنند؛ ما اقداماتی انجام دادیم و با یک کنش پیچیده و نوشتن نامهای با موافقت با امام راحل، مانع این قطعنامه شدیم.
*در قطعنامۀ 687 به غرامت توجه شده؛ اما در قطعنامۀ 598 به مسئلۀ غرامت توجه نشده است. قطعنامۀ 687، قطعنامۀ تسلیم عراق بود. ما در مورد قطعنامۀ 598 غیررسمی مذاکره کردیم و شرایط میدان در زمان تدوین قطعنامه و در زمان پذیرش قطعنامه تغییر کرده و به ضرر ما شده بود. در بند 6 قطعنامۀ 598، به مسئولیت تجاوز اشاره شده و ما بعد از جنگ کویت خیلی زحمت کشیدیم تا گزارشی تهیه شود و در این گزارش به صراحت، عراق را آغازگر جنگ دانسته و گفته شده هیچ یک از درگیریهای قبلی دلیل موجهی برای حملۀ عراق نیست. این گزارش دستاورد مهمی است ولی در آن آمده که مصلحت نیست این موضوع بیش از این دنبال شود و شورای امنیت موضوع را دنبال نکرد. انتشار برخی جزئیات به نفع من است؛ ولی به نفع کشور نیست.
*با کمک شهید سلیمانی، در سال 2017 بیانیۀ مشترکی بین آقای روحانی و عادل عبدالمهدی منتشر شد که بر اساس آن، لایروبی اروندرود (بطور دقیق شط العرب) بر اساس قرارداد 1975 آغاز شود. این دستاورد بسیار بزرگی بود. البته به معنی آن نیست که دولتهای قبلی تلاش نکردند. این مسئله همیشه از مسائل مهم مشترک بین ایران و عراق و همیشه مورد اصرار ایران بوده است. دکتر روحانی هم همیشه روی این قضیه تأکید داشتهاند.
*من 20 – 30 صفحه از کتاب را قبل از چاپ، خودم حذف کردم و کسی به من چیزی نگفت. گفتوگوهای این کتاب در سال آخر وزارت من شکل گرفت که حرفهای تلخی بود و من این حرفها را تعدیل کردم. از سمت وزارت ارشاد پیشنهادهایی شد، ولی این پیشنهادها ضرری به کتاب نمیزد. سانسورچی اصلی خودم بودم و نمیخواستم باعث ناراحتی بعضی افراد شوم.
*امنیتیسازی یک روش کنشگری در جامعۀ بینالمللی است که ما آن را خوب نشناختیم؛ ولی اسرائیلیها در این کار تبحر دارند و دشمنانشان را امنیتی میکنند. بالاترین مرحلۀ امنیتیسازی بردن یک کشور ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد است. اجماع امنیتی علیه ایران در بالاترین سطح ایجاد شد و چند قطعنامۀ فصل هفتمی علیه ایران شکل صادر شد. دوستانی گفتند این قطعنامهها فصل هفتی نبوده؛ اما این دوستان فصل هفتم را با اصل 42 اشتباه میگیرند. اصل 42 تا به حال علیه هیچ کشوری استفاده نشده است. دوستان یا اشتباه برداشت داشتند یا میخواستند تصویر وارونه از واقعیت جلوه دهند. خود شورای امنیت قطعنامهها علیه ایران را ذیل فصل هفت منتشر کرده است.
*ایران در اردیبهشت 1400 عضو شانگهای شد و قبلاً بزرگترین مانع برای عضویت ما در شانگهای قطعنامههای فصل هفتی بود.
*در ذیل این قطعنامهها آمریکا توانسته بود ایران را از بازار جهانی نفت در سالهای 90 تا 92 حذف شود. این کار، بهسختی انجام شد. بعد از برجام اگرچه دوباره به بازار نفت برگشتیم ولی پس از اعمال مجدد تحریمها دوباره، این بار بهآسانی، از بازار نفت حذف شدیم.
*البته در دولت آقای احمدینژاد هم با پایمردی دکتر صالحی و با اجازۀ رهبری مذاکرات با عمان شروع شد و ما متوجه ضرر این قطعنامهها شده بودیم؛ اگرچه آقای جلیلی همان موقع مخالف مذاکرات عمان بود.
*ما سالهاست بر اساس آرزومندی اهداف خود را ترسیم میکنیم نه بر اساس واقعیتها. به کسانی رأی ندهید که دارند با زبان آرزوهای شما صحبت میکنند! ما باید با زبان واقعیت آینده را بسازیم. از زمان صفویه آرزو داشتیم ایران را به زمان هخامنشیان برسانیم. چنین چیزی نشد. بلکه به قاجار رسیدیم و بعد عهدنامۀ گلستان. بعد از گلستان فکر میکردیم میتوانستیم سرزمینهایمان را پس بگیریم؛ اما رفتیم و به ترکمانچای رسیدیم. ما هر روز بر اساس آرزو حرف میزنیم. ما کسانی را که بر اساس آرزوها صحبت میکنند قهرمان و کسانی را که بر اساس واقعیت صحبت میکنند واداده میدانیم.
*امیدوارم مردم در انتخابات شرکت کنند. عدم شرکت، همان آرزو است. آرزو داریم با عدم شرکت پیامی مخابره کنیم؛ ولی این اتفاق نمیافتد. عدم شرکت باعث سر کار آمدن افرادی میشود که بر اساس خواست مردم رفتار نمیکنند.
*یک روزی هم آلمانیها تصمیم گرفتند دست از آرزو برداریم و روی واقعیات برسیم. در ایران هم باید بر اساس امکانات برنامهریزی کنیم نه بر اساس آرزوها.
*منظورم از اینکه خودمان انتخاب کردیم، این نیست که وضع بدی اقتصادی و بیکاری جوانان و ... را ما انتخاب کردیم؛ بلکه منظور این است که برنامههای توسعهای ما چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن بر اساس آرزوها بوده است. ما تنها کشوری نیستیم که این مشکل را داشتیم. آلمان هم این مشکل را داشت؛ ولی با یک حرکت جمعی این مشکل را حل کرد. ما امکاناتی داریم که با آن امکانات نیازی نداریم بر اساس آرزو تصمیم بگیریم. پایمان در واقعیت باشد و چشممان به آرزوها.
*تنها کشوری که با استفاده از مادۀ 26 و 36 برجام دارد از اسنپ بک استفاده میکند، ایران است. این کجایش بر اساس خوشبینی است؟ بر اساس ظرفیت برجام، تعهداتمان را کاهش دادهایم.
*آیا امروز برجام نابود شده است؟ اگر نابود شده بود نه ایران و نه آمریکا هیچ یک دنبال احیای برجام نبودند. ما کجا به سازمانهای بینالمللی اعتماد کردیم؟ روابط بین المللی بر اساس اعتماد نیست و این را از همان ابتدا گفتم. روسها و آمریکاییها هر دو دنبال منافع خود هستند. ما باید بر اساس درک صحیح از واقعیات عمل کنیم.
*در مصاحبه با آقای رشیدپور که گفتم «خودمان انتخاب کردیم»؛ ایشان پرسیدند چرا ترکیه و مالزی مشکلات ما را ندارند و من آن پاسخ را دادم. که استفادههای زیادی از این جمله من شد. اما شرایط من بهعنوان وزیرخارجه کشور، طوری نبود که بخواهم به آن جواب بدهم.
*یکی از بینظیرترین و چالشیترین مصاحبههای صداوسیما با یک مقام کشور بود. در کتاب «راز سر به مهر» و «پایاب شکیبایی» دراینباره مفصل توضیح دادهایم.
*سالهاست بر اساس آرزومندی برنامهریزی کردهایم؛ نه واقعیت. و چون بر اساس آرزومندی پیش میرویم به اهداف خود نمیرسیم.
*به کسانی رای ندهیم که با زبان آرزوها با ما صحبت میکنند. تا زمانی که با زبان واقعیت صحبت نکنیم، نمیتوانیم آینده را بسازیم. از دوره صفویه آرزو داشتیم به دوره هخامنشیان برگشتیم؛ صفویه به آن نرسید و به قاجار و ترکمنچای رسیدیم.
*کسانی که با زبان آرزوها رفتند زمین بگیرند اما مجبور به امضای ترکمنچای شدند. هر روز داریم براساس آرزوها صحبت میکنیم. و کسانی که با زبان واقعیت با ما صحبت میکنند، آنها را «واداده» مینامیم.
*رای ندادن یک آرزو است؛ آرزوی این که یک پیامی ارسال شود، که نمیشود. امیدوارم در ۸ تیر، رای دهیم.
*برخی آرزو میکنند که با «رای ندادن» بتوانند کاری انجام دهند. در سه انتخابات گذشته دیدیم که چه شد. آلمانها هم سالها بر اساس آرزوها پیش میرفتند تا این که تصمیم گرفتند بر اساس واقعیات کار کنند.
*باید نگرش واقعبینی داشته باشیم تا بتوانیم آینده بهتری بسازیم. ایران خیلی امکانات دارد و باید بر اساس همانها برنامهریزی کنیم، نه آرزوهایی که واقعیت ندارد.