اطلاعات نوشت: تا پیش از آغاز جنگ اوکراین سیاست روسیه در خلیجفارس بر پایه حضور مسالمت آمیز تدریجی و غیر تهدیدزا برای همه طرفها (اعم از ایران آمریکا کشورهای عربی و حتی اسرائیل) تعریف میشد.
این سیاست در وهله نخست متضمن همکاری با همه قدرتهای رقیب در منطقه بود. از دیدگاه روسیه پیوند امنیتی غیرقابل گسستی میان زیر منطقه خلیجفارس و خاورمیانه (منطقه منا و شامات) وجود داشت و در محاسبات استراتژیک این کشور عملاً کشورهای شورای همکاری خلیجفارس نه به عنوان یک بلوک، مستقل بلکه در محدوده منطقه کلان خاورمیانه دیده میشدند.
به همین دلیل حفظ رابطه دوستانه با کشورهایی مانند عربستان امارات و قطر نقش مهمی در موفقیت سیاست روسیه در خاورمیانه به عنوان یک منطقه استراتژیک و البته تأثیرگذار بر امنیت ملی روسیه داشت.موضوع حائز اهمیت دیگر اینکه طی این سالها روسیه الزاماً سیاست واحد و یکپارچهای را در قبال شورای همکاری خلیجفارس دنبال نکرده است.
عامل اصلی و چراغ راهنمای تعیین کننده در سیاست روسیه در قبال شورا منافع راهبردی و رویکرد عملگرایانه در روابط با هر یک از اعضا بوده است.علاوه بر این روابط روسیه با کشورهای شورای همکاری خلیجفارس همیشه به یک عامل تعیینکننده خارجی خواه یکی بازیگر منطقه ای مانند عراق ایران یا ترکیه و خواه یک بازیگر و عامل تعیین کننده فرامنطقه ای مانند ایالات متحده مرتبط بوده است در مورد ایالات متحده، روسیه به دنبال نفوذ در منطقه خلیجفارس که منطقه نفوذ آمریکا محسوب میشود نبوده است اما به دنبال محدود کردن این نفوذ و توقف هرگونه پروژه برای گسترش آن به سمت مرزهای روسیه در منطقه بوده است.
تشدید تنشها میان ایران و عربستان پس از حمله به آرامکو در سپتامبر ۲۰۱۹ از یک سو و میان ایران و آمریکا بعد از خروج از برجام از سوی دیگر محرک اصلی روسها در طرح این ابتکار بود. به عقیده نیکلای کوژانف دلایل متعددی وجود داشت که جذابیت جدید ابتکار دیرینه مسکو را در تمرکز ویژه آن بر خلیجفارس توضیح می داد اول از همه این ابتکار حکایت از اهمیت فزاینده خلیجفارس در دیپلماسی خاورمیانهای روسیه داشت؛ «این امر مستلزم آن بود که مسکو روابط نزدیک خود را با همه کشورهای خلیجفارس حفظ کند که با توجه به تنشهای مداوم بین ایران و عربستان سعودی، کار آسانی نبود هر یک از طرفین به دنبال حمایت مسکو هستند و به بی طرفی روسیه و یا تلاش برای جلب رضایت طرف مقابل واکنش ناپسند نشان میدهند علاوه بر این جلوگیری از اقول روسیه به عنوان یک قدرت جهانی و باقی ماندن در روندهای صلح منطقهای از مذاکرات احیای برجام گرفته تا مذاکرات ایران و عربستان و مصالحه عربستان و قطر از دیگر اهداف روسیه برای مطرح کردن این ابتکار بود.
تأثیر بر روابط اقتصادی
پس از فروپاشی شوروی روابط روسیه با کشورهای حوزه خلیجفارس بر روابط با دو کشور ایران و عراق متمرکز بود. ایران و عراق که هر دو تحت مجموعهای از تحریمها قرار داشتند. اهداف نسبتاً آسانی برای اعاده موقعیت روسیه در خلیجفارس به شمار میآمدند روابط طولانی مدت روسیه با عراق با حمله آمریکا به این کشور در سال 2003 متوقف شد و تقریباً تا یک دهه بعد شروع به بهبود نکرد.
اما تلاش روسیه برای همکاری و گسترش روابط با ایران به یک مانع مهم برای روابط بهتر بین مسکو و سایر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس یعنی بحرین کویت عمان قطر عربستان سعودی و امارات متحده عربی تبدیل شد. به تأسی از روابط سیاسی تجارت روسیه با کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس نیز در این سالها بسیار محدود باقی ماند.
بعد از آغاز جنگ اوکراین گسترش روابط با عربستان سعودی و امارات متحده عربی عملاً به یکی از اولویتهای سیاست خارجی روسیه تبدیل شد. عربستان سعودی با تولید ناخالص داخلی برابر با 1.010 میلیارد دلار به عنوان بزرگترین اقتصاد خاورمیانه و هجدهمین اقتصاد جهانی و امارات متحده عربی با تولید ناخالص داخلی برابر با ۵۰۲ میلیارد دلار به عنوان سومین اقتصاد خاورمیانه پس از عربستان و اسرائیل کشورهای ثروتمند و تأثیرگذاری در سطح منطقه ای و حتی جهانی به حساب میآمدند.
پیامدها برای جمهوری اسلامی ایران
تعمیق روابط روسیه و امارات متحده عربی حداقل در دو مورد یعنی در بیانیه پایانی نشست وزرای خارجه روسیه و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۳ در مسکو و در بیانیه پایانی اجلاس وزیران خارجه کشورهای عربی و روسیه که در روز ۲۰ دسامبر در مراکش برگزار شد، منجر به حمایت روسیه از ادعاهای امارات در مورد جزایر سه گانه ایرانی شده است.
در هر دو بیانیه روسیه به طور رسمی از موضع امارات حمایت کرد و مالکیت ایران بر جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را زیر سوال برد در این بیانیه ها مسکو همراه با ابوظبی ضمن درخواست طرح موضوع جزایر سه گانه خلیج فارس در دیوان دادگستری بینالمللی بر ضرورت پیگیری راه حل ها و ابتکارات صلح آمیز برای حل این مناقشه از سوی دو طرف تأکید میکند.همکاری و هماهنگی روسیه با عربستان سعودی و امارات متحده عربی در چارچوب اوپک پلاس نیز در مواردی با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در تعارض بوده است.
همراهی روسیه با عربستان سعودی برای افزایش تولید و صدور نفت بعد از محدودیتهایی که برای فروش نفت ایران در نتیجه خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ ایجاد شد از جمله موضوعاتی بود که موجب بیان انتقادات و بلند شدن صدای اعتراض مقامهای نفتی ایران حتی علیه روسیه شد وزیر نفت ایران در آن زمان در مصاحبهای با رسانههای بینالمللی اشاره کرد که دو عضو اوپک سردمداری جهانی ضدیت با ایران را در بازار نفت به عهده گرفتهاند.
آنها این موج ضد ایرانی را پی میگیرند و سپس در همکاری با آمریکا همسو میشوند تا به ایران آسیب بزنند و برخی کشورهای غیر عضو اوپک را نیز با خود همراه می کنند که الزاماً عمق این پیچیدگی سیاسی را درک نمیکنند.» پر کردن جای خالی ایران در بازار جهانی نفت از سوی روسیه و عربستان عملاً مانع از ایجاد التهاب در این بازار بعد از اعمال محدودیتها علیه صادرات نفت ایران شد و روند کاهشی قیمت نفت شرایط را برای اقتصاد ایران حتی دشوارتر از گذشته ساخت.
در یک دهه گذشته و از زمان مداخله نظامی روسیه در مسئله سوریه، نادیده گرفتن منافع و حساسیتهای جمهوری اسلامی ایران به نفع کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از سوی روسیه در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران مهمترین همکار این کشور در سطح منطقه ای و مهمتر از همه در مسئله سوریه بوده است و در مقابل کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در مقاطع مهمی از این تاریخ سی ساله (از جمله در مسئله چچن و سوریه) در جبهه مقابل روسیه قرار داشتهاند. قاعدتاً موضوع سوال برانگیزی است که بررسی دلایل و چشم انداز آن از اهمیت زیادی برخوردار است.
از دیدگاه روسیه همکاری هم زمان این کشور با ایران و کشورهای شورای همکاری خلیجفارس بخشی از استراتژی روسیه برای کاهش تنشها و عدم تغییر توازن قوای منطقهای است. اما در ایران طبیعتاً ارزیابی متفاوتی از این مسئله وجود دارد. حمایت روسیه از ادعای امارات در مورد جزایر سه گانه ایرانی اگرچه در شرایط فعلی فاقد اهمیت حقوقی است. اما از این جهت که به بسترسازی امارات برای بینالمللی کردن این ادعا کمک قابل توجهی میکند برای اماراتیها از ارزش دیپلماتیک زیادی برخوردار است.
این حمایت را احتمالاً باید به حساب پاداش روسیه برای همکاریهای اقتصادی امارات با روسیه در شرایط تحریمهای سخت غرب گذاشت با این حال در ایران با توجه روابط ویژه روسیه با ایران در سه دهه گذشته هیچکس حاضر به پذیرش این مسئله نیست که چرا باید پاداش خدمات امارات به روسیه از جیب ایران پرداخت شود. یک مسئله مهم که کمتر در سیاستگذاریهای ایران در قبال روابط با روسیه مورد توجه قرار گرفته است نگاه عمل گرایانه و منفعت محور روسیه به تعاملات خود با سایر کشورها و به ویژه قدرت های میانی است.
همانطور که در این گزارش هم مورد اشاره قرار گرفت، روسیه هم به دلیل منابع محدود سیاست خارجی و هم به دلیل سیالیت در وضعیت بینالمللی قادر به ایجاد اتحاد استراتژیک با هیچ کشوری نیست بنابر این تداوم همکاری با روسیه باید با فرض این رویکرد در نگاه استراتژیک روسها مورد ارزیابی قرار بگیرد که در هر لحظه ممکن است منافع روسیه متناسب با شرایط موجود تغییر کند.
علاوه بر این نکته حائز اهمیت دیگر این است که همکاری های ایران و روسیه در دوره پس از فروپاشی شوروی بیش از آن که یک رابطه یا همکاری مبتنی بر اختیار و انتخاب باشد یک رابطه ناشی از اضطرار یا فقدان حق انتخابهای دیگر بوده است. در طی این سالها اگرچه دو کشور همکاریهای متقابلاً مفیدی را با یکدیگر تجربه کرده اند. اما در بسیاری از زمینه ها نه ایران انتخاب اول روسیه بوده و نه روسیه انتخاب اول ایران به همین دلیل در بسیاری از موارد هر دو طرف دائماً نگران این موضوع بوده اند که طرف مقابل ممکن است تحت یک شرایط تازه به انتخاب دیگری دست بزند به همین دلیل ایجاد اهرم های تازه برای داشتن یک رابطه متعادل با روسیه موضوعی کاملاً ضروری است.
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه توسعه روابط روسیه با عربستان سعودی و امارات متحده عربی الزاماً نباید به عنوان چالش یا تهدید برای جمهوری اسلامی ایران مورد ارزیابی قرار بگیرد. جمهوری اسلامی ایران در صورت پیگیری دیپلماسی قوی میتواند به عنوان یک حلقه واسط به تعاملات تجاری میان روسیه و امارات بپیوندد و از این روابط در جهت منافع خود بهرمند شود. همچنین تعاملات روسیه با عربستان و امارات در چارچوب اوپک پلاس تا آنجا که مانع از کاهش قیمت جهانی نفت شده است در جهت منافع جمهوری اسلامی ایران هم هست.
جمع بندی
در شرایط کنونی، به نظر میرسد که مسکو ناگزیر به فعالیت بیشتر در جهت گسترش روابط با کشورهای عربی خواهد بود. به طور مشخص روابط روسیه با عربستان سعودی و امارات، ماهیت چند وجهی و استراتژیک فزایندهای را نشان میدهد. پس از عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و ایران که توسط چین در مارس 2023 صورت گرفت، سفر پوتین به امارات و عربستان تلاش تازهای از سوی روسیه برای بازگشت به معادلات منطقهای تفسیر شد.
به عقیده فئودور لوکیانف عضو شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه سفر پوتین نمادی از تغییر ظریف در دیپلماسی خلیجفارس روسیه است و منعکس کننده نظم جهانی چند قطبی در حال تحول است که در آن قدرتهای منطقه ای مانند عربستان سعودی و امارات در حال تنوع بخشیدن به مشارکتهای بین المللی خود هستند. لوکیانف با اشاره به سفر رئیس جمهور روسیه به عربستان سعودی و امارات متحده عربی و متعاقب آن سفر رئیس جمهور ایران به مسکو اهمیتی را که خلیج فارس در روابط بین الملل و به ویژه در سیاست خارجی روسیه پیدا کرده است. را یادآور شد.
با این حال به عقیده برخی از تحلیل گران بعید است تلاشهای پوتین برای ترغیب امارات و عربستان سعودی به سمت روسیه نتایج شگفت انگیزی به دنبال داشته باشد. دولتهای امارات و عربستان سعودی مانند بسیاری از همتایان عرب خود در منطقه از روابط عمیق مالی فناوری اقتصادی، تجاری سرمایه گذاری و مهمتر از آن روابط امنیتی با ایالات متحده برخوردار هستند. روسیه به هیچ وجه در موقعیتی نیست که بتواند به عنوان یک جایگزین معتبر عمل کند. عربستان و امارات در حالی که اتحادهای سنتی خود با قدرتهای غربی را حفظ میکنند هر دو کشور به سمت یک سیاست خارجی متعادلتر در مورد مسائل مهم ژئوپلیتیکی و همکاری اقتصادی با روسیه حرکت میکنند.
ابوظبی و ریاض علیرغم نارضایتی خود تاکنون هیچ گونه بیان عملی برای نارضایتی خود از واشنگتن ارائه نکرده اند. ایرادات آنها عمدتاً در سطح کلامی بوده است. با این حال، این بدان معنا نیست که آنها حاضر نیستند هر از گاهی با کارت روسیه یا چین بازی کنند تا فشار واشنگتن بر مسائل حقوق بشر یا احساسات ضد اسرائیلی را منحرف کنند.