سجاد تبریزی خبرنگار اطلاعات نوشت: دوران بازنشستگی و مسائل مربوط به آن در بسیاری از کشورها از جمله مهترین دغدغههاست و تغییرات در آن میتواند دولتی را ساقط یا دولتی را مستقر کند. در کشور ما این موضوع چندان موردتوجه نیست که شاید بتوان چند دلیل برای این وضعیت برشمرد، از جمله فعالیت اکثر بازنشستگان در جایگاه قبلی حتی به صورت غیرقانونی، پایین بودن میزان بازدهی کارمندان و کارگران در حین دوره خدمت و از آن مهمتر فرهنگ کار تا لحظه مرگ.
با این حال، بهطور ویژه در بخش خصوصی که بهرهوری دوران کار بسیار بالاتر از بخشهای دولتی است، کارمندان و کارگران شاید هر روز به لحظه تمام شدن خدمت فکر میکنند، به ویژه وقتی که به پایان دوره کاری نزدیک میشوند. اما آیا بازنشستگی پایان یک دوره کاری سخت و فرو رفتن در آرامش است؟ ظاهرا جواب در اغلب موارد منفی است، دستکم در کشور ما.
عبدالرضا حافظی، دکترای توسعه سرمایه انسانی، حدود دو دهه پیش برنامهای برای دوران بازنشستگی طراحی و برای بازنشستگان صنعت فولاد اجرا کرد، برنامهای که متأسفانه فراگیر نشد، اما نتایج درخشانی داشت.
بازنشسته، آینه نیروهای موجود
آنچه به نیروی انسانی انگیزه کار بهتر و بیشتر میدهد، چشمانداز آینده است. دکتر عبدالرضا حافظی، بنیانگذار مدل محیط کار آرمانی در این باره میگوید: در حوزه سرمایه انسانی ما اعتقاد داریم بازنشستهها، آینده تمامعیار نیروهای موجود هستند. نیروهای موجود نگاه میکنند که شرکت با بازنشستهها چه رفتاری دارد و چه اتفاقی برای آنها میافتد، سپس با خود میگویند پس آینده ما نیز همین خواهد بود. اگر تصویر خوبی باشد، انگیزه کار پیدا میکنند.
وی توضیح میدهد: با این نگاه، پروژهای را مطرح، طراحی و با صندوق بازنشستگی فولاد اجرا کردیم. مدیرعامل صندوق بازنشستگی فولاد وقت، ایده را پسندید و کار آغاز شد. صندوق مذکور در آن دوره 80 هزار بازنشسته داشت که عموما جوان بودند، زیرا بازنشستههای فولاد به دلیل سخت و زیانآور بودن شغلشان، قبل از 40سالگی بازنشسته میشوند.
برای کسانی که دو سال تا بازنشستگی فاصله داشتند، برنامهریزی کردیم و تیمی شامل پزشک، روانپزشک، متخصص تغذیه، متخصص مدیریت و کارآفرینی تشکیل دادیم. وارد شرکتها میشدیم و برنامهها را به صورت گروهی اجرا میکردیم.
فردی تمامی جوانی خود را در یک سازمان گذاشته، وقتی که سرحال و جوان بوده وارد سازمان شده و در طول زندگی، تمام سلامت خود را برای کار در آن صرف کرده است.
بسیاری از این افراد مشاغلی داشتند که بعدا سلامتشان را از دست داده بودند. برخی میگفتند ما بزرگ شدن بچههایمان را ندیدیم، برخی مشکلات خانوادگی داشتند، چرا که ارتباط آنها با همسرشان بسیار کمرنگ شده بود. پس لازم است سازمان در زمان بازنشستگی برای چنین افرادی چه کند؟
دکتر حافظی ادامه میدهد: با نگاه مدیریت منابع انسانی، سازمان بدش نمیآید که نیروهای قبلی بروند و نیروی جوان جایگزین شود، چرا که انرژی و بازدهیشان کم شده و توقعشان بالا رفته است. اما با نگاه سرمایه انسانی، ما اتفاقا اعتقاد داریم اینها بهترین افرادی هستند که در سازمان میتوان از آنها استفاده کرد و نسلهای جدید را پرورش داد.
آمادگی برای بازنشستگی
قبل از شروع دوره بازنشستگی لازم است شاغلان برای این دوره آماده باشند. دکتر حافظی توضیح میدهد: مهم است که افراد آمادگی ذهنی و روانی برای بازنشستگی داشته باشند.
سی سال با یک برنامه مشخص صبح تا آخر شب زندگی کردهاند، حالا به یکباره بازنشسته میشوند و از فردای آن روز، برنامه سیساله از بین میرود. این موضوع شوک وارد میکند. فرد بازنشسته صبح که بیدار میشود، احساس بیهویتی میکند، این یک سندروم شناختهشده است و فرد را به شدت دچار مشکل میکند. اصل مشکل، موضوع هویت است، پس اول باید آمادگی ذهنی وجود داشته باشد.
دوم این که شاید لازم باشد بازنشسته مهارتهای جدید یاد بگیرد، چون مهارتهای داخل محیط کار احتمالا بعدها به کارش نیاید. مثلا فردی متخصص کوره بلند ذوب آهن است، بیرون از محیط کار با این تخصص چه کاری میتواند بکند؟ سوم این که شاید لازم باشد ارتباطات جدیدی ایجاد کند و این ارتباطات بتواند کمک حالش باشد تا بعد از بازنشستگی وارد یک مجموعه دیگر شود.
وی تأکید میکند: البته به افراد توصیه میکنیم بعد از بازنشستگی، یک استراحت کوتاه یک یا چندماهه داشته باشند و به خود وقت بدهند تا از تنشهایی که وجود داشته فاصله بگیرند. ضمنا کار جدید، نیمهوقت ولی منظم باشد. در عین حال بازنشسته میتواند تجارت کوچک و شخصی برای خودش ایجاد کند و از آن درآمد مختصری داشته باشد.
این استاد مدیریت توسعه انسانی ادامه میدهد: چرا در ایران روی درآمد اصرار داریم؟ چون پاداش، اضافه کار، سبد ارزاق، وام و تسهیلات کارمندان بعد از بازنشستگی قطع میشود و همان حقوق را هم خیلی اوقات با تأخیر و مشکل دریافت میکنند. به جز این، کسی که بازنشسته شده، احتمالا فرزندی دارد که او هم نیاز به حمایت دارد، مثلا به دانشگاه میرود یا ازدواج کرده و بچهدار شده است.
فرصت و تهدید بازنشستگی
دوره بازنشستگی میتواند شامل فرصتهای زیادی برای نیمه دوم زندگی باشد. دکتر حافظی در این باره توضیح میدهد: ارتباط نزدیکتر با خانواده از جمله مهمترین فرصتهای بازنشستگی است، ارتباطی که پیشتر به دلیل مشغله احتمالا مخدوش شده بود.
البته در عین حال همین میتواند یک تهدید باشد، چرا که فرد بازنشسته پیش از آن، از وضعیت خانه در طول روز خبر نداشت. حالا چه میبیند؟ مثلا این که فرزندانش ساعتها با گوشی سرگرم هستند یا دیر از خواب بیدار میشوند. اصلا با چنین زندگی آشنا نیست و با بچهها دچار مشکل خواهد شد. احساس میکند وارد دنیای عجیبی شده و چیزهایی میبیند که قبلا نمیدید.
وی میافزاید: در کشورهای پیشرفته، باشگاههایی برای بازنشستگان ایجاد میکنند که عموما شامل رستوران، کتابخانه و زمین بازی است. به آنها فرصت میدهند کتاب بنویسند، فیلم بسازند، سخنرانی کنند یا کلاس آموزشی برگزار کنند. از همه مهمتر خدمات پزشکی رایگان به آنها میدهند.
وسواسهای ذهنی
یکی از تغییراتی که بعد از بازنشستگی در فرد دیده میشود، وسواس ذهنی است. دکتر حافظی میگوید: یکی از اتفاقاتی که برای بازنشسته میافتد وسواس بیماریهای جسمی است. ما از صبح تا شب درگیر کاریم و اگر مشکلی هم پیش بیاید، به آن بها نمیدهیم. بازنشسته اینگونه است که وقتی صبح پایش درد میکند، به این فکر میافتد که حتما پایش از کار افتاده. مدام با خودش کلنجار میرود و کوچکترین چیزهایی که قبلا هم وجود داشته اما برایش مهم نبوده، الان به چشمش میآید. البته در برخی موارد این وسواس واقعا به دلیل بیماری است، چرا که فرد تا پیش از آن تحرک داشته و در دوره بازنشستگی به دلیل نبودن تحرک، وزنش بالا میرود، خورد و خوراکش تغییر میکند و در نهایت دچار مشکل جسمی میشود.
بنیانگذار مدل محیط کار آرمانی تأکید میکند: لازم است فرد بازنشسته خود را ملزم به پیادهروی روزانه کند. یک نکته دیگر این که وقتی سن بالا میرود، بسیاری از افراد یادشان میرود آب بخورند و تعادل الکترولیت بدنشان به هم میخورد.
نقش سازمان
بازنشستگی صرفا به بیماریهای جسمی مرتبط نیست، بلکه مشکلات روحی هم به همراه دارد. دکتر حافظی میگوید: بسیاری از بازنشستگان از نظر روحی و روانی مشکل پیدا میکنند و همان طور که اشاره شد هویتشان دچار اختلال میشود. میگویند یک سرهنگ بازنشسته شده و موضوع را حتی به خانوادهاش اطلاع نداده بود. از روز بازنشستگی هر روز لباس نظامی میپوشید و از خانه بیرون میزد تا بعد از ظهر، چون میخواست ارج و قرب پیشین خود را حفظ کند.
بازنشستگی فرجامی است که انسانها را به سمت انزوا، افسردگی و گوشهگیری و در نهایت مرگ میبرد. ما آمارهایی داریم از افرادی که بازنشسته شدند و به سرعت فوت کردند، چرا که فشارها برایشان قابل تحمل نبود.
وی تأکید میکند: در ایران به دلیل این که دولت به هر دلیل حمایت زیادی از بازنشستهها نمیکند، نقش سازمانها در بهبود شرایط زندگی آنها مهم است. ما همیشه به سازمانها میگوییم از بازنشستهها حمایت کرده و آمادگیهای لازم را پیش از بازنشستگی در افراد ایجاد کنند و در مجموع، برای آنها شرایطی را فراهم آورند که زندگی خوبی داشته باشند. از آنها میخواهیم بازنشستهها را به داخل شرکت بیاورند تا تجربههایشان را انتقال دهند، برای این که هویت، زندگی و درآمد داشته باشند.