مهدی ذاکریان، کارشناس و پژوهشگر حقوق بینالملل، در گفت وگو با شرق در تحلیلی از شرایط منطقه ای و معادلات بین المللی به نامه ارسالی از سوی ترامپ برای ایران اشاره کرد و گفت: با توجه به اینکه هنوز از متن و محتوای این نامه اطلاع دقیقی نداریم، قضاوت درباره مثبتبودن یا منفیبودن آن امکانپذیر نیست. اما نکتهای که متخصصان حوزه روابط بینالملل و حقوق بینالملل نیز از آن شگفتزده شدهاند مربوط به تحولات سریعی است که در نظام جهانی در حال وقوع است. این تحولات، در برخی موارد با هنجارهای نظام بینالملل در تعارض است و بهنوعی با شکستن هنجارهای جامعه بینالمللی مواجه هستیم.
وی با اشاره به این که در سیاست بینالملل، اصطلاح «بنبست» مفهومی ندارد، افزود: همیشه راهحلها و گزینههای جدید قابل طراحی و اجرا هستند. برخلاف علوم طبیعی یا پزشکی که در شرایطی با محدودیتهای غیرقابل تغییر مواجه هستند، در سیاست و روابط بینالملل انعطافپذیری بیشتری وجود دارد و حتی پس از اشتباهات، امکان انتخاب مسیرهای جدید باقی است. بهعنوان نمونه، آلمان و ژاپن پس از نابودی در جنگ جهانی دوم، از طریق سیاستهای مبتکرانه توانستند به قدرتهای برجسته جهانی تبدیل شوند. این مثال نشان میدهد که با وجود چالشها، هیچ کشوری با بنبست واقعی روبهرو نیست. مشکل زمانی ایجاد میشود که برخی مسئولان بهجای تلاش برای یافتن راهحلها، مسیر کشور را بهگونهای مدیریت میکنند که همچنان در شرایط دشوار باقی بماند.
ذاکریان گفت: آنچه از سوی تصمیمگیران ایرانی پیگیری میشود، دستیابی به حقوق هستهای است؛ چراکه این حقوق میتواند موجب تقویت جایگاه ایران در حوزههایی نظیر انرژی، پزشکی و سایر کاربردها شود. هدف نهایی، افزایش قدرت ایران است. اما در عمل، بهجای تقویت کشور، شاهد تضعیف روزافزون مردم و اقتصاد هستیم. رویکردی که بر نادیدهگرفتن مذاکرات، پادمانها و حتی معاهده NPT تأکید دارد، میتواند مسیر تضعیف ایران را تسریع کند و کشور را به سمت نابودی سوق دهد. انتخاب مسیری که اجماع جهانی بر ممنوعیت آن وجود دارد، نمیتواند به نفع ایران باشد. میزان مجاز غنیسازی برای مصارف صلحآمیز ۳.۶۸ درصد است، اما ایران این میزان را تا ۶۰ درصد افزایش داده است. هرچند این اقدام برای مصارف پزشکی قابل توجیه است، اما باید با هماهنگی آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام شود.
وی افزود: حکمرانان و تصمیمگیرندگان یک کشور باید همواره آمادگی خروج از بنبست را داشته باشند. گرههایی که اکنون ایران با آنها مواجه است، نیازمند هنر دیپلماسی برای بازشدن هستند. اگر همه شرایط برای امضای توافق مهیا باشد و تنها نیاز به امضای آقای عراقچی باشد، این اقدام نمیتواند بهعنوان یک دستاورد بزرگ تلقی شود. هنر یک دیپلمات یا وزیر امور خارجه در ارائه راهکارهای خلاقانه در شرایط بحرانی است.
درحالیکه ایران موقعیتهای متمایزی برای ایفای نقش فعال در حل مسائل منطقهای و بینالمللی داشته است، اما از این فرصتها بهدرستی استفاده نکرده است. برای مثال، در هفتم اکتبر و درگیری میان اسرائیل و حزبالله در جنوب لبنان، ایران میتوانست نقش سازندهای ایفا کند، اما ورود نکرد. این در حالی است که در زمان آقای خاتمی، ایران در جنگ ۳۳ روزه نقشی کلیدی ایفا کرد که به پایان جنگ به نفع حزبالله و لبنان منجر شد و حتی برای اسرائیل نیز مفید واقع شد. این نقش سازنده ایران مورد استقبال آمریکا، فرانسه و سایر اعضای شورای امنیت قرار گرفت. همچنین در کنفرانس بن درباره افغانستان، ایران گرهی را که پیش پای جامعه بینالمللی بود، باز کرد. ایران میتوانست در مسائل دیگری نظیر یمن، حماس و اسرائیل و حتی در بحران اوکراین و روسیه نیز نقش سازندهای ایفا کند، اما این فرصتها از دست رفت. اکنون، با روی کار آمدن دولت جدید و وزیری که پیشینه خوبی در وزارت خارجه دارد، این امید وجود دارد که نقش سازنده ایران احیا شود. این وزیر که در دوران آقای ظریف نیز درخششی داشت، میتواند با ابتکار عمل، دستگاه دیپلماسی را فعال کند. این فعالسازی باید شامل ارائه طرحها و برنامههای مشخص به مجلس، رهبری، قوه قضائیه، ائمه جماعات و جمعه، و مردم باشد تا حمایت و اجماع داخلی نیز به دست آید. رئیسجمهور که همواره بر وفاق تأکید میکند، نخستین گامش باید ایجاد وفاق براساس نظر کارشناسی باشد. اما نظر کارشناسی چیست؟ تمامی مردم ایران، بدون نیاز به تحصیلات تخصصی در علوم سیاسی یا حقوق بینالملل، بر این باورند که ایران باید نقشی مثبت در صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی ایفا کند. این نقش نهتنها به نفع عزت ایران است، بلکه جایگاه کشور را در عرصه جهانی تقویت میکند.
وی گفت: تصمیمگیران ایران گاهی اوقات تصمیماتی اتخاذ میکنند که با تواناییهای کشور همخوانی ندارد. برای مثال، ایران با وجود محدودیتهای اقتصادی و اجتماعی، میزبان حدود ۱۰ میلیون مهاجر افغان است، در حالی که ایالات متحده با تواناییهای بسیار بیشتر، حاضر به پذیرش دو میلیون نفر از مردم غزه نیست و این مسئولیت را به کشورهای دیگر مانند مصر و اردن واگذار میکند. این عدم تطابق میان تعهدات و تواناییها، چالشی جدی برای سیاستگذاری ایران ایجاد کرده است.
ذاکریان با اشاره به شعار انتخاباتی مسعود پزشکیان رئیس جمهوری کشورمان گفت: ایشان بر وفاق و همبستگی تأکید دارند، اما اولین گام در این مسیر، وفاق با مردم است. مردم معترضاند و خواستار توجه به مشکلاتشان هستند. اینجاست که باید به صدای مردم گوش داد و براساس خواستههای آنان عمل کرد. به اعتقاد من، نگاه ایرانیان این است که ایران باید به دنبال صلح و امنیت بینالمللی باشد و نقش سازنده خود را در این زمینه ایفا کند. وزارت امور خارجه نیز باید در این راستا ابتکارات خود را ارائه دهد.
وی افزود:آقای پزشکیان اعلام کردهاند که برنامهای ندارند و همان برنامه توسعه و منویات مقام معظم رهبری را دنبال میکنند. اما این رویکرد به نظر میرسد یک خطای اساسی باشد. یک مجری برای دستیابی به اهداف تعیینشده، نیازمند نقشه راه، طرح و برنامهای مشخص است. در زمان انتخابات نیز بارها به این موضوع اشاره شده بود که نمیتوان بدون برنامه عمل کرد. هر دولتی باید طرح و برنامهای برای پیشبرد اهداف خود داشته باشد. صرفا برگزاری تورهای بازدید از کشورهای مختلف نمیتواند بهعنوان برنامه تلقی شود. برنامه باید شامل طرحهای مشخصی باشد؛ مثلا برای حل مسئله هستهای، باید طرحی ارائه شود که نشان دهد چگونه این مسئله حل خواهد شد. یا برای مسائل منطقهای، باید راهکارها و طرحهای مشخصی تدوین و ارائه شود.