پنجشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۵:۳۸

این مسئولان تیشه به ریشه می‌زنند

با این خاک برتر از گهر که برای حفظ هر وجب آن خون‌ها نثار و جانفشانی‌ها شده است، چه می‌کنند و به کجا می‌روند؟ از تیشه‌ای که به کوه زده می‌شد تا نقشی از عشقی پایدار را بنماید، به تیشه‌ای رسیده‌ایم که بر ریشه زده می‌شود. این موضوعی جدی است که نباید به بایگانی فراموشی سپرده شود.

این مسئولان تیشه به ریشه می‌زنند

فربد فدایی: از جاده هراز که عبور می‌کنید هر دو سوی جاده کارگاه‌هایی را می‌بینید که به کندن دامنه‌های کوه با انواع و اقسام وسایل مشغول هستند. گرد و غبار فضا را آلوده کرده است و سروصدای ابزار تخریب و تنوره کشیدن کامیون‌های حمل سنگ و خاک و شن جگر را می‌خراشد. با این خاک برتر از گهر که برای حفظ هر وجب آن خون‌ها نثار و جانفشانی‌ها شده است، چه می‌کنند و به کجا می‌روند؟

تپه‌ها و کوه‌های سبز و خرمی که با طراوت خود رسیدن به خطه مازندران را بشارت می‌دادند، اکنون به زمین‌ها و تپه‌های خشک بدل شده‌اند که بوته‌ها و درختان سبز آنها از میان رفته است. شادمانی سال‌های پیش که کوه‌ها زنده بودند و زندگی را القاء می‌کردند، جای خود را به تأسف و تحسر می‌دهد که چه بر سر آن کوه‌های کبود آمده است که ملک‌الشعرای بهار چنین از آنها یاد کرده است: 

از تیغ کوه تا لب دریا کشیده‌اند

فرشی کش از بنفشه و سبزه تار و پود 

آن بیشه‌ها که دست طبیعت به خاک سنگ
گل‌ها نشاند بی‌مدد باغبان و کود

که به نظر می‌رسد که «آن بیشه‌ها» با تیشه تخریبگران به بیابان بدل شده است.

سابق بر این برای نقش پایدار عشق، تیشه به کوه می‌زدند و در این باب داستان شیرین و فرهاد زبانزد است:

همچو فرهاد بود کوهکنی پیشه ما

سنگ ما سینه ما، ناخن ما تیشه ما! (ادیب نیشابوری)

و دکتر محمد جعفر اسلامی از آن چنین استقبال کرده است:

«همچو فرهاد بود کوهکنی پیشه ما

ترسم آخر بکند تیشه ما، ریشه ما»،

که به نظر می‌رسد مصرع آخر، مصداق وضع کنونی ما باشد.

در واقع تخریبگران کوه و دشت و رودخانه، تیشه به ریشه این خاک می‌زنند. با این کوهکنی‌ها سیلاب‌های بهاری که سابق بر این در مناطق جنگلی و دارای پوشش گیاهی مهار می‌شد، اکنون به سیلاب‌های بنیان‌فکنی بدل می‌شود که خسارات مالی و جانی عمده‌ای را به مردم تحمیل می‌کند.

این سیلاب‌ها که اکنون مرتع و جنگلی را به صورت سد در برابر خود ندارند، هزاران تن خاک زمین‌های بی‌حفاظ سر راه را می‌شویند و به شهرها هجوم می‌برند. این کوهکنی‌ها و درخت‌افکنی‌ها زیست ـ سپهر ایران را بر هم می‌زنند و گونه‌های گیاهی و جانوری ضروری و سودمند را منقرض می‌کنند و این‌ها همه در سرزمینی روی می‌دهد که در فرهنگ آن تاکید می‌شود: «درخت افکن بود کم زندگانی».

از تیشه‌ای که به کوه زده می‌شد تا نقشی از عشقی پایدار را بنماید، به تیشه‌ای رسیده‌ایم که بر ریشه زده می‌شود. این موضوعی جدی است که نباید به بایگانی فراموشی سپرده شود.

نویسنده :
فربد فدایی
گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب