چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۶

دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای یک ضرورت است یا تهدید؟

مخالفت‌ها و مقاومت‌ها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، با تامل در اظهارنظر‌ها و دیدگاه‌ها، نشان می‌دهد که نسبت به گذشته در داخل و خارج ایران کمتر و کمرنگ‌تر شده است.

دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای یک ضرورت است یا تهدید؟

اعتماد نوشت: در روزهاي اخير به دنبال تشديد چالش‌هاي سياسي و امنيتي ميان ايران و اسراييل (حمله اسراييل به كنسولگري ايران در سوريه و متعاقب آن حمله موشكي و پهپادي ايران به اسراييل)، بار ديگر زمزمه‌ها پيرامون دستيابي ايران به سلاح هسته‌اي (زمان يا ضرورت آن) در محافل سياسي و رسانه‌اي داخلي و خارجي افزايش يافته است.

تامل در اظهارنظرها و ديدگاه‌هاي مطرح شده نشان مي‌دهد كه مخالفت‌ها و مقاومت‌ها در برابر ضرورت دستيابي ايران به سلاح هسته‌اي به نسبت گذشته در داخل و خارج ايران كمتر و كمرنگ‌تر شده است. بسياري از افرادي كه تا پيش از اين به لحاظ مسائل امنيتي و نظامي، دستيابي ايران به سلاح هسته‌اي را براي صلح و امنيت منطقه‌اي و جهاني خطرناك تلقي مي‌كردند با اولين درگيري مستقيم ايران و اسراييل بر مبناي سلاح‌هاي متعارف (موشك و پهپاد) و تسهيل شرايط براي مواجهه بزرگ‌تر و مخرب‌تر براي منطقه، به اين درك و صرافت افتاده‌اند كه يكي از مهم‌ترين عوامل جلوگيري از درگير شدن ايران و اسراييل، ايجاد توازن قدرت ميان اين دو كشور در سطح منطقه‌اي است. اين توازن با توجه به بهره‌مندي يكي از طرفين يعني اسراييل به سلاح هسته‌اي، تنها بر محور سلاح هسته‌اي شكل مي‌گيرد و از اين منظر ضروري است ايران مانند اسراييل هر چه سريع‌تر و فوري‌تر به سلاح هسته‌اي دست يابد تا منطقه شاهد ثبات و امنيت پايدار باشد.

اين ديدگاه شايد از منظر نظريه توازن قدرت و نظريه‌هاي امنيتي نسل سوم و چهارم، چندان بيراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوي درگيري نظامي ايران و اسراييل در پي تحولات و تحركات نظامي اخير دو طرف نسبت به يكديگر، امكان درگيري نظامي گسترده با گستره منطقه‌اي و حتي بين‌المللي بسيار افزايش يافته است. اين شرايط خطرناك چه بسا بسياري از تحليلگران و حتي سياستمداران جز طرفداران اسراييل را نسبت به ضرورت دستيابي جمهوري اسلامي ايران به سلاح هسته‌اي مجاب كرده است .  

با لحاظ شرايط اخير منطقه‌اي مي‌توان انتظار داشت روند تحولات سياسي منطقه‌اي و بين‌المللي در قبال پرونده هسته‌اي ايران دچار تغييرات جدي شود . غرب به رهبري ايالات متحده امريكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدريجي توانمندي هسته‌اي ايران را با استفاده از روش‌هاي غيرنظامي مانند تحريم‌هاي اقتصادي متوقف سازد. فناوري و توانمندي هسته‌اي ايران با وجود هزينه‌هاي سنگين اقتصادي و توسعه‌اي آن به مرحله‌اي از ثبات علمي و فني رسيده است به گونه‌اي كه مي‌توان اين توانمندي را بومي شده تلقي كرد. از طرف ديگر با وجود نگراني شديد غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندي هسته‌اي ايران و امكان دستيابي اين كشور به سلاح هسته‌اي و در عين حال متعهد شدن نسبت به جلوگيري از دستيابي ايران به سلاح هسته‌اي، در حال حاضر امكان يا تواني براي عمل به اين تعهد نداشته و ندارد. تنها اميد و ابزار براي اين مهم، فشارهاي اقتصادي بوده است كه با وجود ضربات سهمگين اين تحريم‌ها بر اقتصاد ايران و معيشت شهروندان و رويارويي نظام سياسي اين كشور با برخي چالش‌ها، نتوانسته بر اراده حاكميت ايران بر ادامه اين راه تاثيري بگذارد.

بنابراين اقدام نظامي به‌رغم اشاره‌هاي مستقيم و غيرمستقيم امريكا و غرب براي جلوگيري از دستيابي ايران به سلاح هسته‌اي، به دليل عدم آمادگي لازم اين كشورها از يك سو و احساس خطر نسبت به پيامدهاي شديد اقدام نظامي و گسترش آن به سطوح منطقه‌اي و بين‌المللي براي يك دوره ميان‌مدت دور از انتظار است. در اين شرايط اگر ايران به آستانه دستيابي به فناوري توليد سلاح هسته‌اي رسيده باشد و اين مهم براي امريكا و متحدين غربي آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها مي‌تواند پذيرش واقعيت موجود و به رسميت شناختن عضويت ايران در باشگاه دارندگان فناوري و توانمندي توليد سلاح هسته‌اي باشد . شرايطي كه دور از دسترس نيست. اين وضعيت براي كشورهاي منطقه جز اسراييل به شكل ديگري قابل تحليل است .  

ايران هسته‌اي به‌طور عام و ايران داراي سلاح هسته‌اي به‌طور خاص همواره دغدغه و نگراني بزرگي براي كشورهاي منطقه به خصوص كشورهاي حوزه خليج‌فارس بوده و در اين راستا كشورهاي مزبور به ويژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب براي جلوگيري از رشد قدرت هسته‌اي ايران به كار گرفته‌اند، اما نگراني از درگيري ايران و اسراييل در جنگي متعارف كه ظرفيت منطقه‌اي شدن بسيار بالايي دارد، مي‌تواند ذهنيت اين كشورها به رهبري عربستان سعودي را به سمت ضرورت ايجاد توازن قدرت منطقه‌اي از نوع هسته‌اي ميان ايران و اسراييل تغيير دهد .

از سوي ديگر رهبران قدرت‌طلب در كشورهايي مانند عربستان، تركيه و مصر بالطبع دنبال بهانه‌اي براي مسلح شدن به سلاح هسته‌اي براي تضمين قدرت و بقاي خود هستند. در اين ميان شايد عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ايران هسته‌اي را سال‌هاست برافراشته و روحيه ماجراجویي بالايي براي ورود به عرصه‌هاي جديد قدرت دارد، با بهره‌گيري از بهانه ايران داراي سلاح هسته‌اي و با استفاده از دلارهاي نفتي و حمايت‌هاي غرب و امريكا، گام در مسير هسته‌اي شدن و دراختيار داشتن سلاح هسته‌اي گذاشته و با هزينه‌اي پايين و زماني كوتاه به نسبت ايران، به اين مهم دست خواهد يافت . مساله‌اي كه بارها رهبران عربستان سعودي در سال‌هاي اخير به آن اشاره كرده و چه بسا براي تحقق آن به لحاظ مشاهده پيشرفت هسته‌اي ايران، گام‌هاي عملي به صورت مخفيانه برداشته‌اند. بنابراين مي‌توان گفت به لحاظ منطقه‌اي هم تابوي دستيابي ايران به سلاح هسته‌اي به نسبت گذشته تا حدود زيادي شكسته شده و اين كشورها علاوه بر آمادگي براي پذيرش اين واقعيت در آينده نزديك و پي بردن به دستاوردهاي سياسي و امنيتي منطقه‌اي آن (توازن قدرت منطقه‌اي) درصدد كنار آمدن با آن و مهم‌تر بهره‌گيري هوشمندانه از آن در جهت منافع سياسي و نظامي خود برخواهند آمد .  

اين ديدگاه كه خاورميانه به دليل عقب‌ماندگي‌هاي سياسي و اجتماعي و همچنين فعال بودن كانون‌هاي راديكاليسم و بنيادگرايي از نوع دولتي و فرقه‌اي و بالا بدون شدت تنش‌هاي ايدئولوژيك درون منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي، فاقد ظرفيت‌هاي فكري، سياسي و امنيتي براي در اختيار داشتن فناوري‌هاي مربوطه و خصوصا سلاح هسته‌اي بوده و نبايد وارد رقابت هسته‌اي از نوع نظامي شود نيز قابل مناقشه است. بر اساس اين ديدگاه، خاورميانه هسته‌اي، موجبات ناامني و نابودي جهاني را فراهم مي‌سازد. تجربه تاريخي ثابت كرده از زمان دستيابي قدرت‌هاي بزرگ به سلاح هسته‌اي، رويارويي نظامي مستقيم ميان اين كشورها از بين رفته و اين كشورها خصوصا امريكا و شوروي در دوران جنگ سرد با استفاده از ديپلماسي سعي در عدم مواجهه نظامي داشتند . اين مهم در مورد جنوب آسيا و دستيابي هند و پاكستان به فناوري توليد سلاح‌هاي هسته‌اي در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستيابي اين دو كشور به سلاح هسته‌اي، مناقشات دو كشور بسيار محدود شده و جنوب آسيا امنيت بيشتر را تجربه مي‌كند.

در اختيار داشتن فناوري سلاح هسته‌اي، منطق، قاعده بازي و سازوكارهاي مديريتي و امنيتي خاص خود را دارد. از زمان دستيابي بشر به سلاح هسته‌اي، جهان امن‌تر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولت‌ها به اين صرافت و عقلانيت رسيده‌اند كه با وجود در اختيار داشتن سلاح هسته‌اي، اما امكان استفاده از آن براي تامين امنيت، نزديك به صفر است، چراكه سلاح هسته‌اي صرفا براي داشتن و نه براي استفاده است. اين شرايط در مورد خاورميانه نيز مصداق دارد. سلاح هسته‌اي، تندروترين و راديكال‌ترين دولت‌ها را نيز رام مي‌كند. برخلاف تصور رايج، بهره‌مندي قدرت‌هاي منطقه‌اي خاورميانه از سلاح هسته‌اي، امنيت منطقه و جهان را بيشتر تامين مي‌كند. اين مهم، زمينه ارتقاي سطح امنيت و ثبات در منطقه، افزايش حساسيت‌هاي امنيتي منطقه‌اي، فروكش كردن سطح چالش‌هاي سياسي و ايدئولوژيك بين كشورها، تضعيف كانون‌هاي اجتماعي و فرقه‌اي بنيادگرايي و راديكاليسم در سطح منطقه و در مقابل ايجاد زمينه‌هاي ثبات، امنيت و توسعه خواهد شد. خاورميانه هسته‌اي، نه تنها تهديدي براي امنيت جهاني نخواهد بود، بلكه به تقويت امنيت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقب‌ماندگي سياسي، اقتصادي و امنيتي خاورميانه از روندهاي جهاني را جبران كرده و زمينه و گذار آن به دوران جديدي از ثبات و امنيت را فراهم مي‌سازد.

 انتظار براي خاورميانه هسته‌اي با توانمندي نظامي چندان طولاني نيست و ديري نخواهد پاييدکه جهان به اين درك خواهد رسيد خاورميانه هسته‌اي براي امنيت پايدار جهاني ضروري و فوري است و ايران در اين زمينه پيشرو خواهد  بود. 

 

گزارش خطا
ارسال نظر
captcha
آخرین مطالب