آیتاللهالعظمی حسین مظاهری
رستگاری دنیا و آخرت
امام حسن مجتبی(ع) در هنگام شهادت، به یکی از یاران که اندرز خواسته بود، فرمود: «إستَعد لسَفَرک و حَصّل زادَک قبلَ حُلول أجلک: برای سفر آخرت آماده باش و توشة آخرت را قبل از آنکه اجل فرا برسد، جمعآوری کن.» همه باید به این فکر کنیم که اگر الان بمیریم، چه داریم و چه توشهای آماده کردهایم؟ شفاعت در عالم برزخ، مشکل است و از این روست که امام صادق(ع) فرمود: «برزخ با خودتان، در قیامت از شفاعت ما استفاده کنید.» مسلم است که خدا از حقالناس نمیگذرد وبه عزت و جلالش قسم خورده که از ظلم ظالم، یعنی از حق مردم نمیگذرد: «و عزتی و جلالی لا یجوزُنی ظُلمُ ظالم»!
یکی از علما را در خواب دیدند که نگران بود، گفت: «هیجده تومان به فلان کاسب بدهکار بودم و این بدهکاری باقی مانده است. اینجا از من میپرسند که: چرا بدهی ات را ندادی؟» آن آقا که بیدار شد، به پسر آن متوفی که او نیز از علما بود، ماجرا را گفت. پسر به بازار رفت و کاسب مورد نظر را پیدا کرد و پرسید: «شما از پدر ما طلب دارید؟» گفت: «بله، هیجده تومان طلب دارم.» پرسید: «چرا به ما نگفتید تا بپردازیم؟» گفت: «ترسیدم بگویم و شما منکر شوید. چرا خود آقا در دفترش ننوشت؟» بدهی را رد کردند، همان آقا یا پسر آن مرحوم خواب دید که آن عالم آسوده شده است.
اگر کسی از غفلت دوری کند و آمادة سفر آخرت باشد، از تضییع حق مردم حذر میکند، اموال مردم را به ناحق نمیخورد، احتکار نمیکند، گران فروشی نمیکند، از غیبت، تهمت و شایعه دوری میگزیند، به کسی بهعنوان سیاست و بهعنوان انجام وظیفه، تهمت نمیزند. آبروی دیگران را نمیریزد که بردن آبرو، بدتر از بردن مال است. باید تلاش کرد که راحت از دنیا برویم. خوشا به حال کسانی که مثل گلی که بو میکنند، جانشان را به جان آفرین تسلیم مینمایند. اینگونه مردن، علم نمیخواهد، تقوا میخواهد، آمادگی برای سفر میخواهد.
مرحوم آیتالله احمدی میانجی از رفقای خاص من بود. پدرشان که از علمای گرانقدر تبریز بود، مریدی بسیار متقی در تبریز داشت که سواد چندانی هم نداشت، اما باتقوا بود. می گفتند: او روزی به دنبال من فرستاد و گفت: «من حقالله و حقالناس بر عهده ندارم و اکنون آمادة سفر مرگ هستم.» خیلی مهم است کسی بتواند دم مرگ چنین ادعایی بکند، خوشا به حال این افراد! از پدر آقای احمدی میانجی خواسته بود که هنگام مرگ در کنار او باشد. بنا بر نقل ایشان، بعد از نماز شب و اقامة نماز صبح، آن پیرمرد یک تلاطم درونی پیدا کرد و اسمای مبارک اهل بیت(س) را بر زبان آورد و به آنان سلام داد. وقتی به نام مبارک حضرت ولی عصر(عج) رسید، سعی کرد از جای خود بلند شود که نتوانست و با همان حالت به آن حضرت سلام کرد و از دنیا رفت.
وقتی انسان خود را برای سفر مرگ آماده کرده باشد، هنگام مرگ، چهارده معصوم(ع) به دیدنش میآیند و او را به بهشت میبرند. عالم برزخ که شاید میلیاردها سال باشد، برای چنین شخصی یک لحظه است. در قیامت هم زیر لوای حمد، به دست امیرالمؤمنین(ع) از آب کوثر مینوشد. با نوشیدن آب کوثر، اگر پیر باشد، جوان میشود. اگر جاهل باشد، عالم میشود، اگر صفت رذیله ای داشته باشد، رفع میشود و به یک انسان کامل مبدل میگردد. با یک چشم بر هم زدن به بهشت موعود راه مییابد.
در بخش دیگری از آخرین نصایح امام حسن مجتبی(ع) این جمله آمده است که: «اعمل لدُنیاککأنک تعیشُ أبداً و اعمل لآخرتک کأنک تموتُ غداً: برای دنیایت چنان بکوش، مثل اینکه تا ابد زندهای! و برای آخرتت طوری عمل کن که گویا فردا میمیری!» سعادت دنیا و آخرت با عمل به این دستور، فراهم میشود. بر این اساس، همه باید در کارهای مربوط به دنیا محکمکار باشند، سرهمبندی در کارها نباشد. هرکس هر کاری میکند و هر چه میسازد، استوار و محکم باشد.
در روایات آمده پیامبر اکرم(ص) در خاکسپاری کسی شرکت کردند. سنگهای لحدش را خود حضرت بستند و دقت میکردند تا محکم باشد. به ایشان گفتند: «این محکم کاری برای چیست؟» جملهای فرمود که باید سرمشق همه باشد: «لکن الله تعالی یُحب عبداً إذا عمل عملًا، فأحکَمَه: خدا دوست دارد وقتی بندهاش کاری انجاممی دهد، آن را محکم کند.»
سرهمبندی و کوتاهی در هر کاری غلط است، ازجمله در درس خواندن. طلبه باید تمام وقتش را صرف خوب درس خواندن و تحصیل تقوا و تهذیب نفس کند. اگر در درس کوشا نباشد و بخواهد با سرهمبندی نمرهای بگیرد، به جایی نمی رسد. دانشآموز و دانشجو نیز اگر با جدیت درس نخوانند و فقط به دنبال مدرک باشند، آیندة مفید و درخشانی ندارند. سرهمبندی در ساختمان سازی، خسارت به بار میآورد، ضمانآور هم هست. گاهی ساختمان بهخاطر تسامح سازنده، پس از مدت کمی تخریب میشود یا آسیب جدی میبیند و قیمتش با افت شدید مواجه میگردد، یعنی خریدار زیان می کند. گناه این سرهمبندیها زیاد است.

شما چه نظری دارید؟