نشست «بحران تفرعن و تکاثر در جهان کنونی و بروز جنایات آخرالزمانی» عصر دوشنبه هفتم مهرماه با قرائت پیام استاد رضا داوری اردکانی، رئیس سابق فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، برگزار شد. در این پیام، داوری به موضوع جایگاه فلسفه، نسبت آن با تاریخ معاصر و نیز تحولات جهان کنونی پرداخت و تأکید کرد که رویارویی با فلسفه، سابقهای دیرینه دارد و همواره اهل اندیشه در طول تاریخ آزار دیدهاند.
به گزارش مهر، داوری اردکانی در ابتدای پیام خود با اشاره به استاد فقید دکتر احمد فردید گفت: دکتر فردید درک عمیقی از فلسفه داشت؛ اما چون کمتر به بیان تفصیلی نظر خود میپرداخت، بسیاری از مخاطبان سخنان او را بهدرستی درنمییافتند و همین امر موجب قضاوتهای نادرست و حتی مخالفتهای جدی با او شد.
وی افزود: فلسفه مجال بحث است اما وقتی به دشمنی و ناسزاگویی کشیده شود، دیگر جایگاهی برای تفکر باقی نمیماند.
همچنین چون دوستداری حکمت و معرفت را در ذات خود دارد، طبیعی است که نادانان با آن میانهای نداشته باشند. مواجهه خصمانه با فلسفه، رسم تازهای نیست. در آتن سقراط را کشتند و در ایران سهروردی را به قتل رساندند. جرم فلسفه این است که جهل و غرور را افشا میکند.
او درباره موضوع اصلی نشست اظهار کرد: یکی از مسائل مهم دوران کنونی، جنگهای آخرالزمانی است. این جنگها دیگر مانند گذشته صرفاً جنگ سربازان و لشکرکشیهای سرزمینی نیستند، بلکه جنگ اطلاعات و تکنیکند که فرماندهی آنها را هوش مصنوعی بر عهده دارد.
داوری اردکانی، تفرعن را یکی از ریشههای مهم این جنگها دانست و افزود: تفرعن کنونی بیش از آنکه به اراده معطوف به قدرت مربوط باشد، با توهم قدرت درآمیخته است. جهان ما به تعبیر برخی فیلسوفان، زمانه کینه و دشمنی است و در چنین فضایی پرهیز از جنگ دشوار میشود .
وی ادامه داد: در جنگهای عصر حاضر، هدف فقط پیروزی نیست بلکه نابودی طرف مقابل است. دشمنان به تسلیم یکدیگر رضایت نمیدهند و سودای نابودی کامل در سر دارند. از همین رو، خشونت و ویرانگریهای زمانه ما رنگ و بوی آخرالزمانی پیدا کرده است.
رئیس پیشین فرهنگستان علوم در بخشی دیگر از سخنانش با اشاره به تاریخ تجدد گفت: تاریخ جدید با سوبژکتیویته و اراده به قدرت قوام یافت اما امروز این خودبنیادی دیگر توان گذشته را ندارد. وقتی از مرگ انسان سخن گفته میشود، مقصود مرگ سوبژکتیویته است.
داوری در پایان نسبت به نقش پررنگ هوش مصنوعی چنین هشدار داد: اکنون دیگر جنگها به جای سربازان، به دست ماشینها و هوش مصنوعی انجام میشوند. ظاهراً روزگار میخواهد هوش مصنوعی جانشین انسان شود. اما حقیقت این است که هیچ موجودی نمیتواند مصنوعی کاملتر از خود بسازد. بشر بهجای آنکه آگاهانه آیندهاش را رقم بزند، ناخواسته جانشینی برای خود میسازد تا از مشکلات و ناتوانیهایش بگریزد. به گفته او، فلسفه همچنان میتواند در این شرایط راهی برای اندیشیدن بگشاید، هرچند که جرم همیشگیاش ـ افشای جهل و غرور ـ آن را در معرض خصومت و دشمنی قرار میدهد.

شما چه نظری دارید؟