اینکه بگوییم اگر ما مثلاً 58 استاد را از دانشگاه بیرون راندیم، دولت قبل مانع استخدام آن سه هزار نفری شد که داستانش را همه میدانند، اینکه بگوییم اگر ما برق جدید تولید نکردیم، دولت قبلی هم نکرد، اینکه اگر در تخریب بیبرنامه ساختمان خلازیر چند نفر کشته شدند بگوییم این بنا در دولت قبل بیمجوز ساخته شده بود، اینکه بگوییم اگر ما نبودیم تورم پنجاه درصدی ممکن بود هشتاد درصد یا صددرصد هم بشود و هنوز کشورهایی هم هستند که تورمشان بدتر از ماست، اینکه بگوییم ما هنوز در حال جبران ویرانیهای گذشتهایم و خلاصه اینکه بگوییم اگر ما نبودیم اوضاع از این هم بدتر بود، هرگز مشکل را حل و جامعه را اقناع نخواهد کرد.
دیگر افشای ناکارآمدی و خباثت و خیانت دولتهای پیشین، سلاحی است که کاراییاش را از دست داده است.
مردم معیار شایستگی و کفایت دولتها را نه فحشهایی که به دولت قبل میدهند میدانند و نه وعدههایی که برای بعد میدهند.
معیار شایستگی و کارآمدی دولتها و مدیران اجرایی را مردم، بسیار ساده کردند.
معیار شایستگی درنظر مردم آن است که الان که بقالی رفتند برای شیر و ماست و پنیر و ماکارونی و تخم مرغ و پودر رختشویی چه قدر باید بیشتر از ماه پیش یا هفته پیش پول بدهند. بهای پوشاک و سوخت و حمل و نقل و تحصیل و اجاره بها چه میزان است و چه نسبتی بادرآمد واقعی آنها دارد؟ اصلاً چقدر نسبت به پارسال ثروتمندتر شدهاند و قدرت خریدشان بالا رفته یا فقیرتر شدهاند و قدرت خریدشان تنزل کرده است.
چه قدر باید در صف بنزین بایستند؟ چه قدر در ادارات و نظام بوروکراسی کارشان به درستی و سلامت انجام میشود. چه قدر میتوانند امیدوار باشند که خانهدار میشوند؟ چه قدر احتمال می دهند که فرزندانشان روزی خانهدار شوند؟ چه قدر میتوانند باور کنند که همان شرایطی که فرزندان آنها دارند، فرزندان مسئولان هم همان را دارند و همه در برابر قانون یکسانند.
هیچ کس چون فرزند فلان وزیر و وکیل و سردار و روحانی است، از امتیاز و رانت در تحصیل، کسب و کار، تجارت، مجوزها، پروانهها، موافقت اصولیها، وامهای کلان و... برخوردار نیست... ادارات پاکیزهاند و در برابر رشوه و رانت، هیچ کار خلافی رخ نمیدهد، بانکها از هر اختلاس و فسادی مبرا هستند...
در یک کلام، مظنه شایستگی مدیران و کارگزاران در نزد مردم آن است که ببینند فرزندانشان چه قدر شوق ماندن و عشق وطن دارند و یا میل به مهاجرت و گریز...