محمد صالح علا در یادداشتی در ضمیمه ادب و هنر امروز روزنامه اطلاعات نوشت: باید بدانیم که هنر، به طور کلّی و بعدتر سینما، چه نیازی به نقد و منتقد دارند.
فارابی عقیده دارد که نقد، متعلق به گسترۀ فلسفۀ هنر است و نقد هنر، نقد خیال با ملاکهای راستی و دروغ، زیبایی و زشتی، خوبی و بدی سنجیده میشود.
او این ملاکها را در ترازوی فرهمندی و سعادت بشر ارزیابی کرده که خیال با دامنۀ گسترده و بینهایت، بدون قیود و ضوابط منطقی به تصرّف در صدر محسوس و محاکات از محسوس و معقول میپردازد و نظر به این که هنر بالطبع آزاد و خلاق است، چند مسأله جای تأمل دارد.
زیرا هنر ذاتاً سنجشپذیر و قابل نقد است یا نیست. اگر هست، ضوابطی بر آن حاکم است که با مراعات آنها به ثمر میرسد و در صورت تخلف از آنها منتهی به خطا میگردد.
فارابی میگوید: هنر اگر به خوبی و بدی سنجیده میشود، خوبی و بدی به چه سنجیده میشود؟ اگر هنر و صور خیالی سنجشپذیرند، ملاکها برای نقدشان چیست و منتقد کیست؟
البته اگر ما بپذیریم که معنی نقد، ارزیابی و ممیّزی و قضاوت است، پس ما همگی معتقدیم و دائماً در حال نقد کردن. همین که الان شما روبهروی همین ستون نوشته های ما نشستید و به مطالعه مشغولید؛ نقد شما از مطالب موجود است.
این که به حرفهای من بنده توجه بفرمایید یا نفرمایید، نقد شماست. و این که من از چه راهی به خانهام برگردم، نقد راهها و خیابانهای تهران است. این که برای کسی یا کسانی که دوست داریم، چه گلی را انتخاب کنیم، نقد ما از گلهاست.
این که من مدیرمان را دوست داشته باشم یا دوست نداشته باشم، این که من نقد این منتقد را بخوانم یا نقد منتقد دیگر را، نقد اشخاص، نقد منتقدین است. این که همین حرفها را با چه واژههایی عرض کنم، نقد الفاظ است.
پس آدمیان، لاینقطع، در کار نقد کردن هستند. ما تا زنده هستیم، یکسره در حال نقد کردنیم و هم بالقوّه و هم بالفعل منتقدیم. که ما در زندگی تقریباً به شمارۀ نفسهایی که میکشیم، جهان و کائنات جهان را نقد میکنیم.
اصلاً تفاوتهای ذهنی و شکلی در زندگی ما بر اساس عمل به نقد ما از کائنات هستی است. البته نقد نیاز به دانش و تجربه دارد. شناخت از آنچه که نقد میکنیم که نقد بیشناخت میسر نیست. زیرا نقد، قضاوت، انتخاب و سنجش است.
ما همواره یک ترازوی عقلی همراه داریم که با آن، پدیدهها را نقد میکنیم. مثلاً من به بقالی محلهمان میروم، خیار و گوجهفرنگی بخرم. نخست به آنها نگاه میکنم، بعد از هر کدام یکی را برمیدارم. وزن میکنم، بو میکشم. همین سبک سنگینکردنها، بو کشیدنها نقد من از خیار و گوجهفرنگیهای موجود در بقالی است.