دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۵:۲۳
نظرات: ۰
۰
-
این بچه‌ها متکدیان قلچماق آینده می‌شوند

کودکان کار، اگر در سنین نوجوانی مورد آموزش و حمایت قرار نگیرند، همان متکدیان قلچماق آینده می‌شوند و پدران و مادران ازکارافتاده، همان پیرمردها و پیرزن‌های سر چهارراه خواهند شد که فرزندانشان آن‌ها را به گردن نگرفته‌اند تا رسم تکریم به بزرگ‌ترها را به نوه‌ها و نتیجه‌هایشان بیاموزند. 

مهتاب مظفری سوادکوهی در یادداشتی در ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات نوشت: 

می‌گویند از هر دستی که بدهی، از همان دست پس می‌گیری! منظور همان دو دو تا چهارتایی است که برخی از آدم‌ها محکم به آن چسبیده‌اند تا مبادا قطره‌ای بی‌حساب از زیر انگشت‌ دستشان بیرون بچکد. 

قدر مسلم دست‌هایی که نمی‌دهند، کودکان کار پشت چراغ قرمز را نمی‌بینند یا پیرزنی که کنار پیاده‌رو نشسته و چادرش را تا چانه‌اش پایین کشیده تا اهالی محل او را نشناسند یا دستفروشی که تا آخر شب هنوز دشت نکرده تا با خود به منزل ببرد و سفره محقرش را رنگین کند. به راستی کدام یک از این‌ها مستحق‌ترند؟

انسان دردمند امروزی، به جای تقسیم کردن غصه‌هایش به تکثیر چاره‌‌ها می‌پردازد، ولو این که چیز قابل عرضی در دست نداشته باشد. 

همه ساله چهاردهم تا بیست و یكم اسفند را هفته نیكوكاری می‌نامند؛ هفته‌ای که قرار است در آن سنت حسنه نیکوکاری با جذب كمك‌ها و هدایای مردمی و تزریق آن به بدنه‌ محروم و نیازمند جامعه ترویج شود. حال باید دید که این مناسبت فرهنگی به غیر از لذت جمع‌آوری هدایا و توزیع آن بین نیازمندان، چه دستاوردهای معنوی و اجتماعی دیگری باید داشته باشد؟

بدون شک هر مناسبتی که در تقویم تعریف می‌شود، اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدتی دارد که در هفته نیکوکاری، گسترش و تقویت فرهنگ انفاق و همگرایی اجتماعی یکی از مهم‌ترین‌ آن‌هاست. 

انسان برای رسیدن به آرامش به دیگران نیاز دارد و همین نیاز است که او را به مشارکت در رفتارهای عام‌المنفعه هدایت می‌کند. 

تعدیل ثروت و دارایی‌های موجود

هر توانمندی می‌تواند بخشی از امور جامعه را به عهده بگیرد و در اداره و تأمین منافع عمومی سهیم باشد. این مهم در تكامل فردی و اجتماعی افراد بسیار مؤثر است و موجب نهادینه شدن اصل تعاون و همیاری در تشکل‌های مردمی و غیرمردمی می‌شود.

در انسان‌شناسی اسلامی هم که پایه قانون‌گذاری در کشور ماست، صرف سرمایه‌های موجود برای امور دنیوی موجب خسران و بخشش در راه رضای خداوند، موجب رستگاری معرفی شده که احسان و نیکوکاری یکی از جلوه‌های ویژه آن محسوب می‌شود. در بسیاری از آیات قرآن کریم هم نسبت به این رفتار اجتماعی سفارش شده است. اما شاید مهم‌ترین هدف احسان و نیکوکاری در جوامع اسلامی، تعدیل ثروت و دارایی‌های موجود باشد که علاوه بر برطرف شدن نیاز نیازمندان، روحیه افزون‌طلبی و زیاده‌خواهی را در جامعه کاهش می‌دهد.

نیکوکاری در کشورهای دیگر هم از تاریخچه طولانی برخوردار است. بسیاری از دانشگاه‌های کنونی آمریکا یا از طریق وقف‌های ارضی و مالی احداث شده‌اند یا توسط کمک‌های نقدی و غیرنقدی خیرین به فعالیت‌های علمی خود ادامه می‌دهند. بسیاری از پارک‌های ملی آمریکا نیز توسط ثروتمندان خریداری شده تا به حفظ منابع طبیعی و افزایش فضای سبز عمومی کمک کند.

آمار واقعی نیست

در کشور ما نیز سه نهاد بهزیستی، اداره اوقاف و امور خیریه و کمیته امداد امام خمینی(ره) داعیه‌دار فرهنگ وقف، احسان و نیکوکاری هستند. 
طبق آخرین آمار اعلام‌شده، حدود دو میلیون و 63 هزار نفر، تحت پوشش کمیته امداد و بیش از شش میلیون و 700 هزار نفر، تحت پوشش بهزیستی در کشور هستند. سازمان اوقاف و امور خیریه هم مدیریت کلیه موقوفات بدون متولی را به عهده دارد. 

این آمار تنها بخشی از جامعه نیازمند کشور ما را تشکیل می‌دهد. چه بسا خانواده‌هایی که از مشکلات فراوان معیشتی رنج می‌برند اما دست نیاز به سمت هیچ ارگان دولتی یا غیردولتی دراز نمی‌کنند.

سال گذشته، سهمیه کمیته امداد از لایحه بودجه دولت، 25 هزار میلیارد تومان و بودجه پیشنهادی بهزیستی، 16 هزار و 600 میلیارد تومان اعلام شد. این مبالغ معمولا به صورت یارانه یا در قالب تسهیلات ویژه به خانواده‌های تحت پوشش پرداخت می‌شود که علی رغم شعار توانمندسازی، کمک چندانی به بارور شدن اقتصاد این خانواده‌ها نمی‌کند، چون اکثر افراد تحت پوشش یا از نعمت سواد و مهارت‌های ‌فنی لازم برای اشتغال‌زایی بی‌بهره‌اند یا از پشتوانه مالی و انسانی مناسبی برخوردار نیستند که بتوانند کسب و کار پایداری راه بیندازند و به درآمد برسند. در نتیجه همچون شاخه‌های شکننده‌ای از بدنه جامعه آویزان می‌مانند و با هر نسیمی به زمین می‌ریزند. 

دریافت مستمری ماهیانه اگرچه می‌تواند بخشی از مشکلات معیشتی این خانواده‌ها را حل کند اما در درازمدت و با توجه به نرخ رو به افزایش تورم، قادر به مرهم گذاشتن بر زخم‌های عمیق تنگدستی نیست. پرداخت تسهیلات اشتغال‌زایی هم معمولا با مشکلاتی از قبیل همکاری نکردن بانک‌های عامل، در دسترس نبودن ضامن و وثیقه و بهره‌های بانکی همراه است که باعث می‌شود متقاضی، عطای اشتغال‌زایی را به لقای مستمری‌بگیری ببخشد!

در چنین شرایطی به نظر می‌رسد فراهم کردن بسترهای اقتصادی و آموزشی و ایجاد زیرساخت‌های لازم برای فعالیت‌های تولیدی و خدماتی، تنها راه برون‌‌رفت از بحران اختلاف طبقاتی در جامعه باشد تا جامعه هدف، از سردرگمی نجات پیدا کند و نهادهای متولی هم بار مالی کمتری را بر دوش خود احساس نمایند. 

توانمندسازی به جای تکدی‌گری 

شناسایی افراد واجد شرایط و بررسی صحت و سقم داستان زندگیشان، پروسه‌ای طولانی و زمان‌بر به حساب می‌آید که نیازمند دقت در بررسی شواهد و مدارک موجود است. چه بسیار افرادی که قادر به اداره امور زندگی هستند اما با چرب‌زبانی و استغاثه، خود را بر بدنه مدیریتی دستگاه‌های متولی تحمیل می‌کنند و چه بسیار کسانی که حتی یک نان‌آور سالم در میان اعضای خانواده‌شان نیست اما تحت پوشش هیچ دستگاه حمایتی قرار نگرفته‌اند. 

اگر فرهنگ بخشش و نیکوکاری به سمت آموزش و تقویت افراد ناتوان هدایت شود و به معنای واقعی در خدمت توانمندسازی باشد، روحیه تکدی‌گری از جامعه رخت برمی‌بندد و به جایش عزت نفس و انگیزه برای کار شکل می‌گیرد. 

جوامع پیشرفته بشری تنها در سایه کمک‌های مردمی و سرمایه‌های هدایت‌شده به اهدافشان رسیده و بطن جامعه را به سمت یکسان دیدن برده‌اند. 

کودکان کار، متکدیان قلچماق آینده

کودکان کار، اگر در سنین نوجوانی مورد آموزش و حمایت قرار نگیرند، همان متکدیان قلچماق آینده می‌شوند و پدران و مادران ازکارافتاده، همان پیرمردها و پیرزن‌های سر چهارراه خواهند شد که فرزندانشان آن‌ها را به گردن نگرفته‌اند تا رسم تکریم به بزرگ‌ترها را به نوه‌ها و نتیجه‌هایشان بیاموزند. 

جامعه نیازمند، محتاج به رسمیت شناختن نیازش است تا بتواند به کمک دولت و سایر آحاد مردمی، نقشه راه را ترسیم کند، نه سرپوش نهادن بر حفره‌هایی که هر روز از یک جای متفاوت سرباز می‌کند و یارانه‌های معیشتی هم هیچ کدامشان را پر نمی‌کند.

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب