ارمغان زمان فشمی در ضمیمه جامعه امروز روزنامه اطلاعات نوشت: هربار که به سالروز انتشار روزنامه اطلاعات نزدیک میشویم، ساعاتی را در آرشیو منحصر به فرد مؤسسه میگذرانم تا برای ضمیمه مرتبط با این مناسبت، عکسهای ناب پیدا کنم.
امسال باتوجه به این که فضا فضای انتخاباتی بود، تصمیم گرفتم عبارت «انتخابات ریاستجمهوری» را جستجو کنم و نتیجه، دیدن عکسهایی بود که عکاسان روزنامه طی سالهای متمادی از این رویداد تهیه کرده بودند.
ساعتها به عکسها نگاه کردم، به چشمهای پرامید مردم کوچه و خیابان و شهر و روستا که هرکدام با دلیل خاص خودشان پای صندوق رأی آمده بودند، به لباسهای گاه مندرسشان، دستهای گاه پینهبستهشان، چین و چروکهای صورتشان...
به کسانی نگاه کردم که در این سالها از آن طرف صندوق، به این طرف آمده بودند. در یک عکس، نماینده مجلس بودند، در یک عکس، شهردار، در یک عکس رییسجمهور و در بعضی عکسها هم رییسجمهور سابق و اسبق.
جریانهای سیاسی میآیند و میروند و هرکدام کارنامهای از خودشان به جا میگذارند. گاهی حساب و کتاب نمیشوند، در این صورت اگر به دام قدرتطلبی و ثروتاندوزی نیفتند شانس آوردهاند.
گاهی با وعده خدمت به مستضعفان و محرومان میآیند و خودشان بدل میشوند به ماشین تولید مستضعف و محروم. گاهی میآیند تا با اختلاف طبقاتی و تبعیض و بیعدالتی مبارزه کنند اما خواسته و ناخواسته به آنها دامن میزنند. گاهی میآیند تا تمامقد در مقابل انحصارطلبی و سودجویی و اختلاس و افتراق بایستند اما بعد از ایستادن، در مقابل آنها سر خم میکنند.
کاش میشد عکس مردمی را که در همه این سالها هربار به امید بهتر شدن اوضاع اقتصادی و اجتماعیشان پای صندوقهای رأی آمدهاند اما فقط پیش از انتخابات دیده شدهاند قاب کرد و جایی در معرض دید کسانی گذاشت که برای تصاحب صندلی قدرت میآیند. شاید برق امید را در چشمهای پیرمرد کشاورز، پیرزن عصابهدست، سرباز خسته، دانشجوی بیکار، مرد کپرنشین و زن خانهدار را ببینند و دلشان بخواهد کاری کنند تا برق این چشمها خاموش نشود.