سه‌شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۸
نظرات: ۰
۰
-

لقمه‌های راز!

جلال رفیع
لقمه‌های راز!

آیا ثواب و ارزش و درجه ای که در پیشگاه الهی بر نماز و روزۀ آدمی مترتّب می‌شود؛ در هرحال یکسان است؟ پس تکلیف صوم و صلوة باطنی یا باطن نماز و روزه چه می‌شود؟ تکلیف «لقمه‌های راز» که با دهان بسته خورده می‌شود، چه خواهد ش

جلال رفیع - ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات:  

وه چه خـوش گفت آن رسـول پاکبـاز 
ذرّه‌ای عقـلــت به از صــوم و نمــاز 
زآن که آن یک باطن است، این دو عَرَض 
ایـن دو در تکمیـل آن شـد مُفتَـرَض

آیا به راستی، پیامبر اسلام(ص) چنین حدیثی فرموده است؟ و آیا به درستی، مولوی چنین شعری سروده است؟ البته تاریخ زندگی و شرح احوال فقیه و عارف بزرگ ما ـ مولانا جلال‌الدین محمّد بلخی رومی ـ حکایتگر آن است که او نیز مانند بسیاری از دیگر سلسله جنبانان وادی عرفان و هنر و ایمان و عشق و عقل، در ماه رمضان روزه‌دار بوده است.

 آنها روزه و نماز را در زمرۀ فروع دین و در شمار احکام قرآنی و از مجموعه سنن نبوی می‌دانستند و نسبت به آن، پایبندی و وفاداری داشتند. بهترین دلیلش هم کلام همین بزرگان است که هر افطار بر موج صدای سحرانگیز استاد شجریان اوج گرفته بود.

این دهـان بستـی دهانـی باز شد 
تا خـورنده‌ی لقمـه‌های راز شـد 
چند خوردی چرب و شیرین از طعام 
امتحان کن چند روزی در صیام...

... امّا آنها ـ «شعر» سروده یا نسروده ـ معتقد بودند که پیامبر اسلام هم روزه و نماز را دارای ظاهر و باطن می‌دانسته است.

کسی که نماز می‌خواند و روزه می‌گیرد، به هر حال در حدّ انجام (اسقاط) تکلیف به اجرای حکم شرعی و فقهی پرداخته است و از این حیث، ایرادی بر او وارد نیست. 

آنچه در ظاهر دیده می‌شود، همین است. ولی آیا حقیقت عبادت و جوهر دیانت هم همین بوده است؟ ثواب و ارزش و درجه ای که در پیشگاه الهی بر نماز و روزۀ آدمی مترتّب می‌شود؛ در هرحال یکسان است؟ پس تکلیف صوم و صلوة باطنی یا باطن نماز و روزه چه می‌شود؟ تکلیف «لقمه‌های راز» که با دهان بسته خورده می‌شود، چه خواهد شد؟

اینجاست که راوی، چنین بیت شعری را به نقل از مولانا(و او نیز به نقل از پیامبر) به ما هدیه می‌دهد. استاد مطهری در پایان کتاب «سیری در سیره نبوی» صد حدیث از پیامبر آورده و آن را به عنوان مجموعۀ تقاضا شده، به یکی از اساتید و نویسندگان «غیرمذهبی» امّا آشنا و شناخته شده‌ای تقدیم کرده که انجام چنین کاری را از استاد (به انتخاب و گزینش خود ایشان) برای انتشار در متن یک «کتاب ترجمه شده» درخواست کرده بوده و پس از مطالعه آن مجموعه نیز اظهار شگفتی و شیفتگی نسبت به سخنان پیامبر اسلام کرده است.

برخی از احادیث نبوی گلچین شده و گزینش شده و ایضاً ترجمه شده توسّط استاد مطهّری چنین است: 

ـ تا عقل کسی را نیازموده‌اید، به اسلام آوردن او وقعی نگذارید.

ـ زیان نادانان، بیش از ضرری است که تبهکاران به دین می‌رسانند.

ـ تنها با عقل می‌توان به نیکی‌ها رسید.آن که عقل ندارد، از دین تهی است.

ـ فقری سخت‌تر از نادانی و ثروتی بالاتر از خردمندی و عبادتی والاتر از تفکر نیست.

ـ مؤمن همواره در جست و جوی حکمت است.

ـ پرستش‌کنندگان خدا سه گروه اند: یکی آنان که از ترس عبادت می‌کنند و این عبادت بردگان است. دیگر آنان که به طمع پاداش عبادت می‌کنند و این عبادت مزدوران است. گروه سوّم آنان که به خاطر عشق و محبّت عبادت می‌کنند و این عبادت آزادگان است.

... عنایت می‌فرمایید؟! این حدیث که عبادت‌کنندگان (از جمله نماز خوانان و روزه داران) را بر سه گروه تقسیم می‌کند، خودش دلیل بر آن است که درجه‌بندی واقعاً وجود دارد. 

بنابراین ، بیتی که از مولانا نقل شده است، بیراه و بی‌روح نیست. کلامی است پیامبرانه. البته برخی هم گفته اند: شاعر (هم به معنای سرایندۀ شعر و هم به معنای صاحب درجات والای شعور) منظورش این بوده است که اگر ذرّه‌ای عقل داشتی، دیگر نیازی به نماز و روزه نداری! یا اگر ذرّه‌ای عقل داشتی، دیگر نماز نمی‌خواندی و روزه نمی‌گرفتی! 

هرچند چنین تفسیرهایی هم بوده است و هست، امّا پیام حکیمانۀ شاعر،به نقل از پیامبر اسلام، این است که باطن دین، دریایی از عقل و آگاهی است و احکام ظاهری،در عین وجوب، اگر به همین دریای باطن متّصل نباشد، در همان حدّ ظاهر و سطح و عَرَض متوقّف خواهد ماند و فقط همان اندازه هم خواهد ارزید.

جوهر دین، عقل و آگاهی و تعقّل و تفکّر و آگاه شدن ازحقایق قدسی و ملکوتی‌ِ عالَم است. اگر اتّصال به این دریای ژرف در کار نباشد، آنچه در دستت می‌مانَد، عَرَض بی‌جوهر است! اگر اسمش را جواهر هم بگذاری، جواهر عَرَضی خواهد بود. شاید هم جواهر عوضی! ، جواهر بدلی....

«حافظ» هم همان مولوی است، با وجود همه تفاوت‌هایش. حافظ از عشق و میکده عشق سخن می‌گوید و می‌گوید:

ثواب روزه و حجّ قبول آن کس برد 
که خاک میکدۀ عشق را زیارت کرد 

ملاحظه‌ می‌کنید که در اینجا هم، روزه و حج، مشروط است. آیا حقیقتاً تعبیر حافظ، مغایر با تعبیر مولوی است؟ یعنی حافظ برای ما عقل را لازم نمی‌دانسته است؟! آیا قصد حافظ هم همان قصۀ طنزآمیز رهگذر هشداردهنده و تشنۀ از جویْ آشامنده است؟ همان گفتگوست؟

ـ عموجون! از جوی آب نخور که عقلت اشکال پیدا می‌کنه!

ـ عقل چیه؟

ـ تو بخور ! ... اشکالی نداره!

حقیقت این است که عقل وعشق ، از منظر بالا و والایی که عارفان و حکیمانی امثال مولوی و حافظ بدان نظر دارند، مغایر با هم نیست. حتی در بسیاری از موارد، همجنس و همسنخ است. 

عقلی که مولانا از آن می‌گوید، با عشق نه تنها بیگانه نیست، بلکه چون مولانا به وجد می‌آمد و حال می‌یافت(و به قول ما حال می‌کرد)، با عشق یکی می‌شد. 

تا این دو واژه را در چه مقام و در چه عمق یا ارتفاع به یکدیگر برسانیم، نسبت و رابطه و فاصله‌شان به درجات مختلف با هم کمتر و بیشتر می‌شود. گاه متفاوت، گاه حتی متضاد. گاه نیز متداخل و گاه حتی متحد. گاه دو تا و گاه یکی است. گاه ضدّ هم وگاه عین هم.

شاید آن حکمت دیگر هم که به انتخاب استاد مطهّری از قول پیامبر اسلام (ص) نقل شده است، ناظر به همین حقیقت باشد.

ـ تا «دل» درست نشود، ایمان درست نخواهد شد....

معمولاً و تمثیلاً (در عربی و فارسی) قلب را نماد عشق و حبّ و علاقه و ایمان دانسته‌اند. این موضوع که نسبت و رابطۀ واژه‌هایی مثل قلب و دل با مغز و دماغ و همۀ آنها با روح و جان و با نفس چیست و چگونه است، خود موضوعی دیگر است و محتاج مقتضایی دیگر.

 امّا به هرحال غرض ما این است که بگوییم عقل و  عشق، اگرچه ممکن است وقتی به شاخه‌ها و شکوفه‌ها تبدیل می‌شوند، از هم فاصله بگیرند، در مقام ساقه و ریشه با هم‌اند و با هم سنخیّت و اشتراک جنسیّت دارند.

 قلب سلیم و عقل سلیم، با یکدیگر خویشی و خویشاوندی دارند. خویش‌ هم‌اند. خویشاوندی‌شان، هم نِسبی است هم نَسَبی است، هم سببی است! تا از چه منظر و در چه محضر به آنها بنگریم.

روزه و نماز را جوهر باید. عقلِ عشق‌پذیر و عشق عقل پسند باید. وگرنه حکایت همان می‌شود که آن روستایی ساده‌دل گفت.

سالی در ماهی(ماه محرّم) به شهر آمد و هر جا رفت، به شدّت پذیرایی شد. سالی دیگر در ماهی دیگر(ماه رمضان) هوس کرد و تکرار کرد، امّا از قطره آبش هم دریغ کردند .

چون نام هر دو ماه را پرسید، گفت: شما مسلمانان، والله اسامی را جابه‌جا کرده‌اید. صحیحش رمضان الحرام است و محرّم‌المبارک!

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی