عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در مذاکرات با ایران، دغدغه واقعی دونالد ترامپ بیش از آنکه امنیت آمریکا باشد، امنیت اسرائیل است. نگرانی او از دستیابی ایران به سلاح هستهای، نه از منظر تهدید علیه واشنگتن، بلکه تهدید علیه تلآویو است.
به گزارش ایرنا،«محمدصدر» بااشاره به آغاز دوردوم مذاکرات ایران وامریکا گفت:
تجربهای در حوزه سیاست و دیپلماسی دارم و آن تجربه به من آموخته است که باید در تحلیل اینگونه مذاکرات به نکاتی فراتر از ابعاد سیاسی توجه داشت. بهویژه باید روانشناسی افراد و احزاب را در نظر گرفت. واقعیت این است که افراد معمولاً بیش از آنکه صرفاً تحت تأثیر گرایشهای سیاسی خود باشند، تحت تأثیر ویژگیهای شخصیتی و روانیشان قرار دارند بنابراین این مؤلفه در مذاکرات بسیار مهم است .
چرا این را میگویم؟ چون در گذشته یک دور مذاکرات با آمریکا داشتیم. درست است که آمریکا همان آمریکاست، اما با کدام آمریکا مذاکره کردیم؟ آمریکای اوباما. اینکه اوباما چه شخصیتی داشت و چه ویژگیهایی، موضوع مشخصی است، ولی در نهایت به توافق برجام منجر شد.
اما وقتی ترامپ آمد، آن توافق را کنار گذاشته و باز به صحنه بازگشته است و به قول برخی ازجمله استیو ویتکاف به دنبال توافقی به سبک و سلیقه خود، یعنی «توافق ترامپی» است. اینجاست که باید به ویژگیهای روانشناختی آقای ترامپ توجه کنیم .
وی ادامه داد:در سال ۲۰۱۷، بیستوهفت روانشناس و متخصص بهداشت روان – تحت نظر روانشناس برجستهای به نام باندی لی – شخصیت ترامپ را مورد بررسی قرار دادند و کتابی منتشر کردند با عنوان"The Dangerous Case of Donald Trump" .ودر این کتاب ویژگیهای روانشناختی نگرانکنندهای برای ترامپ برشمرده شده است، از جمله: خودشیفتگی، روانپریشی، تمایلات تخریبگرایانه، روحیه استبدادی، سنگدلی، توهم، اختلال روانی، احترام خواهی، اعمال خشونت برای دریافت احترام بیشتر، تمایل شدید به تحسین و چاپلوسی، ناتوانی در پذیرش واقعیت، عدم تفکیک خیال از واقعیات، تصمیمگیریهای ناگهانی و غیرقابل پیشبینی و عدم توجه به مشورتهای کارشناسی.
صدربابیان این مطلب که نقش شخص ترامپ در سیاستگذاریها بسیار پررنگ است، هرچند که گفته شود او اکنون بخشی از حزب جمهوریخواه است و درون این حزب هم افراد با گرایش های متفاوتی حضور دارندادامه داد: حتی برخی نزدیکان او در دوره قبل گفته بودند که ما در جلسات به یک جمعبندی میرسیدیم، اما نیمهشب، او شخصاً تصمیم دیگری میگرفت و کل موضوع را با نوشتن یک توییت بدون توجه به توافق اولیه صورت ا ست گرفته، تغییر میدادلذاباید انتظار مواضع زیگزاگی، نوسانات رفتاری و سیاستگذاریهای متناقض را از طرف آمریکایی داشت و همزمان در مسیر مذاکرات با آرامش، خونسردی و طمأنینه حرکت کرد.
معاون اسبق وزارت خارجه تأکید کرد: امروز با آمریکای ترامپ مواجهیم، نه با آمریکای اوباما یا صرفاً با ساختار سیاسی آمریکا. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران باید با جدیت وارد مذاکرات شود و بداند که با چه کسی با چه ویژگی های شخصیتی روبرو ست.
در چنین شرایطی باید انتظار مواضع زیگزاگی، نوسانات رفتاری و سیاستگذاریهای متناقض را داشت. ما باید خود را برای فراز و فرودهای مذاکراتی آماده کنیم. ممکن است یک جلسه مذاکره خوب پیش برود و در جلسه بعدی، ناگهان مواضعی مطرح شود که خلاف جلسه قبل باشد .
چنانکه اکنون نیز همین را مشاهده میکنیم؛ در دور اول مذاکرات، فضای نسبتاً مثبتی حاکم بود و مواضع استیو ویتکاف خوب بود ، اما بهیکباره، در فضای رسانهای، سقف مطالبات آمریکا بالا رفت بنابراین باید در مسیر مذاکرات با آرامش، خونسردی و طمأنینه حرکت کنیم تا به نتیجه برسیم.
وی ادامه داد :البته هنوز نمیتوان قضاوت قطعی داشت، اما همکاران ما از دور اول مذاکرات رضایت نسبی دارند. گرچه موضعگیریهای بعدی، بخشی از گفتههای قبلی را زیر سئوال برد. این فضا نباید باعث عقب نشینی ما شود و باید با حفظ مواضع اصولی خود با جدیت مذاکرات را ادامه دهیم. انشاءالله در دور دوم نتیجه مشخصتری حاصل خواهد شد.
صدر با اشاره به این نکته که اوباما واقعاً به دیپلماسی کلاسیک پایبند بود اما انچه که از ترامپ میبینیم، نوعی دیپلماسی «خویشمحور» است، نه دیپلماسی نهادینه و سنتی توضیح داد: به عنوان مثال، در آنچه میان او و رهبر کره شمالی اتفاق افتاد همهچیز حول محور دیدار شخصی و گرفتن عکس بود و بعد از آن، هیچ پیگیری مؤثری انجام نشد.این نوع نگاه به مذاکره، نشان میدهد که برای ترامپ یا اطرافیان او، دستاوردی که بتواند شخصیت خودمحورش را ارضا کند، مهمتر از رسیدن به یک توافق پایدار است. اصطلاح توافق ترامپی خود گویای همه چیز است. یعنی توافقی که هدف اصلیاش تامین نیازهای روانی و شخصیتی ترامپ است، نه صرفاً تأمین منافع ملی.
البته طبیعتاً منافع حزب و کشور هم برای او اهمیت دارد، اما آن ویژگیهای شخصی، معمولاً بر تفکرات سیاسیاش سایه میافکند و در تصمیمگیریها تأثیرگذار است – چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: اگر پیشنهاد ترامپ صرفاً بر ممنوعیت دسترسی ایران به سلاح هستهای متمرکز باشد، شاید توافقی حاصل شود اما اگر او بخواهد
خواست های اسرائیل را نیز وارد میز مذاکره کند، طبیعی است که به توافق نخواهیم رسید.
وی ادامه داد:اگر بخواهیم از بعد شخصیتی ترامپ فاصله بگیریم و موضوع را از منظر تفکری بررسی کنیم، باید به یک نکته مهم توجه کنیم: تنها نقطه اتصال فکری و سیاسی ترامپ، اسرائیل است. در دوره ای گفته می شد که او گرایش هایی به سمت روسیه دارد که تا حدودی می تواند درست باشد، اما به اندازه اتصال فکری او به اسرائیل نیست.
در دوره ریاستجمهوری اول او کاملاً مشخص بود که سیاستهای او به نفع اسرائیل طراحی میشد. صریحاً گفته بود که دست اسرائیل و نتانیاهو را باز میگذارد تا هر اقدامی که خواستند علیه فلسطینیها انجام دهند. نتانیاهو می داند که آمریکا و ترامپ هیچ مشکلی برای او ایجاد نخواهند کرد. بهعبارت دیگر، اسرائیل از دید ترامپ، نه فقط متحد بلکه بخشی از منافع امنیت ملی آمریکاست؛بنابراین در مذاکرات با ایران، دغدغه واقعی ترامپ بیش از آنکه امنیت آمریکا باشد، امنیت اسرائیل است.
صدربا بیان این مطلب که همه می دانیم که اسرائیل هم دشمن شماره یک ایران است و به شکل جدی به دنبال از بین بردن جمهوری اسلامی است افزود: این رژیم در این زمینه تلاش زیادی کرده است و میکند که ترامپ را برای حمله نظامی به ایران با خود همراه سازد.در این چارچوب، اگر پیشنهاد ترامپ صرفاً بر ممنوعیت دسترسی ایران به سلاح هستهای متمرکز باشد، شاید توافقی حاصل شود اما اگر او بخواهد خواست های اسرائیل را نیز وارد میز مذاکره کند – از جمله توقف کامل غنیسازی یا حضور منطقهای ایران – طبیعی است که به توافق نخواهیم رسید.
باید دید در نهایت کدام عامل بر دیگری غلبه خواهد کرد؛ تمایلات شخصی ترامپ برای یک دستاورد شخصی یا فشارهای اسرائیل برای تحقق منافع امنیتیاش.
وی بااشاره به این که گروهها و احزاب، اگر واقعاً منافع ملی برایشان اولویت دارد، باید از تصمیم نظام – یعنی مذاکره و دیپلماسی – حمایت کنند. آنها در این مسیر باید منافع ایران را در نظر بگیرندگفت:اگر بتوانیم در مذاکرات به نتیجه برسیم آنهم در چارچوب خواست ها و منافع خودمان، بدون شک این به نفع ایران، به نفع جمهوری اسلامی، و به نفع مردم خواهد بود؛ بنابراین، باید با نگاه ملی و مسئولانه برخورد کرد. همه باید ببینند که آیا توافق به نفع ما ست یا جنگ؟ پاسخ به این سئوال کاملا مشخص است.
اما همانطور که در ابتدای صحبتهایم گفتم، اگر ویژگیهای شخصی و منافع گروهی بر منافع ملی غلبه کند، موضعگیریها غیرمنطقی خواهد شد و این به ضرر کشور است. توصیه این است که همه گروه ها منافع مردم و ایران را در نظر بگیرند.

شما چه نظری دارید؟