مراسم گرامیداشت زادروز حمید سمندریان، کارگردان و استاد تئاتر به کوشش نشر «قطره» و به انگیزه تجدید چاپ کتاب «این صحنه خانه من است»، عصر روز سهشنبه، نهم اردیبهشتماه در خانه کتاب «آرسا» برگزار شد.
به گزارش ایسنا، در این برنامه افسانه ماهیان، کارگردان تئاتر و شاگرد سمندریان و گردآورنده کتاب «این صحنه خانه من است» اظهار کرد: مدتهاست حالمان خوب نیست و این اتفاق اخیر هم این حال بد را تشدید کرد اما استاد سمندریان همیشه میگفت زندگی خیلی سخت است و ما سخت زندگی میکنیم ولی باید امیدوار بود. حالا هم نام او، ما را گرد هم آوردهاست .
وی درباره ایده نگارش این کتاب گفت: ایده زمانی شکل گرفت که شاگرد حمید سمندریان شدم و از سال ۷۳که استاد آموزشگاه بازیگری خصوصی را راهاندازی کرد، من نیز مانند بسیاری از شاگردان استاد، وارد آموزشگاه شدم و از همان زمان ایده نگارش این کتاب برایم شکل گرفت.
این کارگردان تئاتر افزود: در وهله اول طرح این موضوع با استاد برایم بسیار دشوار بود. استاد در عین شوخطبعی و صمیمیتی که با شاگردانش داشت، درباره مقوله تئاتر بسیار جدی بود؛ ولی در نهایت دل را به دریا زدم و موضوع کتاب را مطرح و تلاش کردم او را متقاعد کنم که از من زمان خواست. یک ضبط صوت برداشتم و آرامآرام شروع به کار کردم. نگارش این کتاب هشت سال زمان برد و ما در فاصله بین کلاسها نیمساعت نیمساعت صحبت میکردیم و کل گفتگو حدود ۱۵۰نوار کاست شد که بخش اندکی از آن در این کتاب آمدهاست.
ماهیان درباره میراث سمندریان در تئاتر تصریح کرد: بزرگترین میراث او شاگردانی است که پرورده که همه جزو بزرگترین هنرمندان کشور هستند و او در شاگردانش تکثیر شدهاست. او جزو معدود هنرمندانی بود که همه بهطور مستقیم و غیرمستقیم شاگردش بودند.
او یادآوری کرد: اولین رونمایی این کتاب ۸اسفند سال ۸۸با حضور خود استاد و نامگذاری سالن شماره دو ایرانشهر به نام وی اتفاق افتاد. از آن زمان به بعد نشد که این کتاب تجدید چاپ شود تا به امروز که برای آشنایی نسل جوان دوباره منتشر شدهاست.
سپس رضا کیانیان، بازیگر و دیگر شاگرد سمندریان، خاطراتی از زمان پذیرش خود در کنکور هنر و اینکه سمندریان به همراه چند تن دیگر از استادان از او آزمون بازیگری گرفتهاست، بیان کرد و افزود: تلخترین خاطرهام به آخرین روزهای زندگی استاد برمیگردد که سرطان جانش را گرفته بود و مدام به دیدنش میرفتم. روزی خانم هما روستا، همسر استاد، گفت که وقتی حال حمید خوب شد، نمایشی اجرا کنیم و همین که این موضوع را با استاد مطرح کردیم، با وجود بیماری، برق در چشمانش دوید و گفت «بازی استریندبرگ» را دوباره اجرا کنیم.
کیانیان که سال ۷۸در همین نمایش به کارگردانی سمندریان بازی کرده بود، گفت: در این نمایش شخصیت ادگار را بازی میکردم که در لحظهای از نمایش به نقطهای خیره میشود و سمندریان در آخرین روزهای زندگی خود وقتی که صحبت از اجرای دوباره این نمایش شد، به من گفت ادگار به مرگ خیره میشود. برو مرگ را بشناس که به او خیره شوی!
حسین کیانی، نویسنده و کارگردان تئاتر و دیگر شاگرد سمندریان نیز با ابراز تأسف از کماعتنایی به هنرمندانی چون سمندریان یادآور شد: هنوز حق مطلب به شکل آکادمیک درباره سمندریان ادا نشدهاست و شاید نیازمند برگزاری همایشی هستیم که افراد در آن مقاله بدهند؛ زیرا یکی از ویژگیهای او وجه دانشگاهیاش بود و بهشدت به درس خواندن برای تئاتر معتقد بود. همچنانکه در همه جای دنیا برای اندیشمندان تئاترشان چنین میکنند و این عیبی است برای ما که در این زمینه کمکاری کردهایم؛ چون او بعد از عبدالحسین نوشین، مؤسس تئاتر نوین در ایران است.
در پایان این برنامه که با حضور جمعی از دوستداران و دانشجویان تئاتر برگزار شد، کیک تولد حمید سمندریان که تصویر نمایشنامههایی که ترجمه کرده بر آن نقش بسته بود، با حضور رضا کیانیان، افسانه ماهیان و حسین کیانی بریده شد.

شما چه نظری دارید؟