یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۵
نظرات: ۰
۰
-
کدام ایده این دولت را از سردرگمی نجات می‌دهد؟

در چند روز اخیر که نقدهای درون جناحی به دولت اوج گرفته، خبری از مطرح شدن ایده‌ای مشخص در نقد کابینه نیست، اگر کابینه فعلی و ایده‌های آن‌ها کارآمدی ندارد، تکیه به کدام ایده می‌تواند دولت را از سردرگمی تصمیم‌گیری در حوزه‌های کلیدی نجات دهد؟

فرهیختگان نوشت: ۹ ماه از شروع به کار دولت گذشته، اما جدال‌های درون گفتمانی چهره‌های نزدیک به دولت، همچنان ادامه دارد. ماجرای بندر شهید رجایی بهانه‌ای شد تا این اختلاف‌نظرها بروز رسانه‌ای هم پیدا کند. روزنامه سازندگی با نقد عملکرد دو وزیر، انتقادها به دولت را کلید زد.

ارگان رسمی حزب کارگزاران، در دو روز متوالی، وزیر صمت را با تیتر «عامل خسارت به تجارت» و وزیر راه را با تیتر «خطای خانم وزیر» به خاطر کوتاهی در ماجرای بندر شهید رجایی مورد انتقاد قرار داد. نکته عجیب‌تر آن بود که سازندگی صراحتاً از استیضاح وزیر که جمع‌آوری امضای آن در مجلس شروع شده، استقبال کرد، در حالی که دیگر روزنامه‌های اصلاح‌طلب مثل هم‌میهن و شرق با این استیضاح مخالفت کرده بودند.

البته روز گذشته حسین مرعشی، دبیر کل حزب کارگزاران در یادداشتی در همین روزنامه در واکنش به نقدهای چند روزه به دولت، گفت که دنبال دفاع کورکورانه از دولت نیست و منتقد مصلح و مشفق دولت است. اما بعد از سازندگی محمدجواد آذری‌جهرمی هم که در ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان، فعال بود در پیامی انتقادی از رئیس‌جمهور خواست که خودش برای اصلاح و ترمیم کابینه پیش‌قدم شود. به‌نظر می‌رسد، این جدال این بار با کلیدواژه لزوم ترمیم کابینه بالا گرفته است. اما سؤال اصلی آن است که موافقان اصلاح و تغییرات در کابینه، ایده‌ای تازه‌تر از آنچه در تیم دولت در حوزه‌های مختلف دنبال شده، دارند یا در ادامه سهم‌خواهی‌هایی پیشین، به اسم نقد مصلحانه، دولت را مورد هجمه قرار می‌دهند. 

نقد درون گفتمانی دولت را هم قوی می‌کند
علت حادثه‌ای که در بندر شهید رجایی رخ داد، هنوز در حال بررسی است، اما در این میان گمانه‌زنی‌ها و اطلاعاتی در مورد علل بروز این حادثه مطرح شده است. اما در میانه همین اوضاع و در حالی که اظهاراتی در مورد قصور وزارت راه و صمت مطرح می‌شد، وزیر راه در اظهارنظری عجیب در واکنش به حادثه تلاش کرد تا اوضاع را کاملاً عادی جلوه دهد، این موضوع بهانه‌ای شد تا انتقادات به وزیر راه بالا بگیرد. روزنامه سازندگی انتقادها به وزیر را با ماجرای بندر شروع کرد اما نهایتاً به اینجا رسید که وزیر، وزارتخانه را با آزمون و خطا اداره می‌کند.

این انتقاد و تکرار آنچه منتقدان دولت مطرح می‌کنند آن هم در حالی که استیضاح به دولت بالا گرفته، کمی عجیب به نظر می‌رسید، تا آنجا که برخی این ادعا را مطرح کردند که روزنامه سازندگی به مخالف و منتقد دولت تبدیل شده است. حسین مرعشی اما روز گذشته در یادداشتی که به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری دولت نوشته بود پاسخی به این انتقادها داد و نوشت: «کارگزاران سازندگی نه تنها از حامیان جدی و مصمم «دکتر پزشکیان» است، بلکه همواره تلاش کرده است با رویکردی مسئولانه، خلأ‌ها و کاستی‌های موجود در عملکرد بخش‌هایی از دولت را یادآور شود.» مرعشی موضع‌گیری سازندگی در نقد دولت، را در چهارچوب نقد مصلحانه و مشفقانه، تعریف کرد.

البته انتقادات سازندگی به دولت، تنها نقدی نبود که از دل جریان اصلاح‌طلبی متوجه دولت می‌شد، محمدجواد آذری‌جهرمی که در کنار محمدجواد ظریف در ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان فعالیت می‌کرد، در یادداشتی انتصابات کابینه را نقد کرد و نوشت حالا که رئیس‌جمهور، کم‌کم به معادلات سیاسی، اقتصادی کشور و منطقه مسلط می‌شود، شناخت بهتری هم از تیمش پیدا کرده» پیشنهاد کرد که رئیس‌جمهور پیش از استیضاح مجلس، خودش برای اصلاح و ترمیم کابینه پیش‌قدم شود.

اگر این انتقادات را یک جدال و دعوای سیاسی ندانیم و آن را در چهارچوب یک نقد درون گفتمانی تحلیل کنیم، به واقع اتفاق مثبتی رخ داده است. برهم زدن این کلیشه که حامیان دولت، فقط باید در مقام تعریف و تمجید از کابینه رئیس‌جمهور ظاهر شوند، می‌تواند منجر به تقویت دولت شود، چراکه عموم دولت‌ها، نقدهای وارد شده از جناح رقیب را در دسته بهانه‌جویی و تسویه‌حساب‌های سیاسی قرار می‌دهند و واقعیت انتقاد مطرح شده را چندان جدی نمی‌گیرند، اما زمانی که انتقاد به کابینه از درون جریان حامی دولت مطرح شود، این گمانه را تقویت می‌کند که نقص‌ها و ضعف‌هایی جدی در دولت وجود دارد که لازم است برای آن‌ها فکری جدی کرد. مطرح شدن انتقادات از سوی جریانی که در شکل‌گیری و قوام پیدا کردن گفتمان و مسیر دولت، اثرگذار بوده، اقدامی نه برای تضعیف که در راستای تقویت گفتمان و حراست از آن به شمار می‌رود. 

سهم‌خواهی‌ها را به نام نقد دلسوزانه فاکتور نکنید
اما اگر انتقادات مطرح شده، رنگ و بوی سهم‌خواهی‌های سیاسی درون جریانی به خود بگیرد، اثری معکوس دارد و فارغ از آنکه کدام خواسته به کرسی بنشیند، پاتک زدن‌های مدام به دولت به بهانه‌های مختلف آن را تضعیف می‌کند. آنچه در مواضع برخی منتقدان به دولت مطرح شده، این شائبه را تقویت می‌کند که هدف از مطرح شدن برخی انتقادات، سهم‌خواهی‌هایی است که از روزهای اول شروع به کار دولت تا الان ادامه داشته است.

استقبال از استیضاح وزرا، تأکید بر لزوم ایجاد و تغییر تحول در کابینه، این گمانه را تقویت می‌کند که بدنه‌ای از جریان اصلاح‌طلبی، به این خاطر کمر به نقد دولت بستند تا گزینه‌های مدنظر خود را در کابینه جای دهند. با پذیرش صحت این گزاره، انتقاد مطرح شده به نبود شایستگی و ضعف عملکردی در درجه دوم اهمیت است و در اینجا تفاوت چندانی بین مخالفان دولت که به خاطر تسویه‌حساب‌های سیاسی دولت را تحت فشار قرار می‌دهند و طیف نزدیک به دولت که تنها به این خاطر که افراد مورد نظر آن‌ها در دولت جایگاهی ندارند، دولت را مورد انتقاد قرار می‌دهند، وجود ندارد؛ چراکه در هر دو مورد خبری از نقد واقعی و چهارچوب‌دار با استدلال قوی نیست، بلکه نقص‌ها فقط بهانه‌ای برای تضعیف و ضربه‌زدن به دولت در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد. خروجی آن هم تضعیف دولت و تلنبار شدن مشکلات حل نشده، نقص‌ها و کاستی‌ها در کنار دیگر ضعف‌هاست. 

همچنان از فقدان ایده رنج می‌بریم
دولت چهاردهم از همان روزهایی ابتدایی آغاز به کار، با بحران فقدان ایده مواجه بود که نمود آن را می‌توان در نوع چینش افراد کابینه مشاهده کرد، اگرچه چهره‌های نزدیک به دولت، جای‌گذاری افراد در کابینه را به ملاحظات مختلف از جمله نگرانی از گرفتن رأی اعتماد مجلس مرتبط می‌دانند، اما تناقض‌های ساختاری که میان افرادی که در کابینه حضور دارند وجود دارد، نشان می‌دهد، بهانه کردن رأی اعتماد مجلس، توجیه قابل قبولی نیست. در تیم اقتصادی و در وزارتخانه‌هایی که به بحران‌های اقتصادی و معیشتی گره می‌خورند، هم چهره‌هایی حضور دارند که در منتهی‌الیه لیبرالیسم اقتصادی قرار دارند، هم وزرایی که نگاه‌های چپ‌گرایانه دارند، از آن طرف رئیس‌جمهور به‌وضوح از شوک‌درمانی‌های اقتصادی در حوزه انرژی که ماحصل نگاه‌های لیبرالیستی و بازار آزاد است، حمایت می‌کند؛ در طرف دیگر، فردی به عنوان گزینه پیشنهادی برای وزارت اقتصاد معرفی می‌شود که در میانه دونگاه لیبرالیستی و چپ‌گرایی قرار دارد، در حالی که اصل اولیه برای مدیریت چالش‌های اقتصادی یکپارچگی در تیم اقتصادی دولت است.

جمع شدن این افراد با نگاه‌های متناقض را هم نمی‌توان در چهارچوب وفاق توجیه کرد، چندگونگی نظرها بیشتر از فقدان ایده و چهارچوب مشخص در دولت خبر می‌دهد تا استفاده از همه ایده‌ها و نظرها. با وجود آنکه از روزهای ابتدایی شروع فعالیت دولت به این گزاره تأکید شد که دولت باید گفتمان و ایده مشخصی برای مواجهه با چالش‌ها و بحران‌های مختلف برای خود تعیین کند، اما نگاهی به تصمیم‌گیری‌ها در حوزه مهم و کلیدی اقتصاد و تصمیمات و انتخاب‌های شلخته و متناقض نشان می‌دهد، دولت همچنان از فقدان ایده رنج می‌برد. اگر با همین نگاه، نقدهایی را که از لزوم ترمیم کابینه صحبت می‌کنند درست و منطقی بدانیم. سؤال اصلی که طرفداران ترمیم کابینه باید به آن پاسخ دهند، آن است که این ترمیم باید برچه مبنایی انجام شود؟ در واقع منتقدان جابه‌جایی وزرا و اعضای دولت را برمبنای کدام ایده محوری و حل کدام چالش‌های دولت، مطرح می‌کنند؟ آیا ایده‌ای کارآمد و راهگشا برای نجات دادن دولت از بی‌ایدگی و تناقض‌گویی در حوزه‌های مختلف مخصوصاً اقتصادی دارند؟

در چند روز اخیر که نقدهای درون جناحی به دولت اوج گرفته، خبری از مطرح شدن ایده‌ای مشخص در نقد کابینه نیست، برخی از این چهره‌ها، اگرچه از لزوم بلند کردن پرچم ارتقای اثربخشی و کارآمدی توسط رئیس‌جمهور، سخن می‌گویند اما توضیح دقیقی نمی‌دهند،نکته جالب توجه آن است که برخی از همین مدافعان ترمیم، در روزهای تدوین برنامه و شعارهای انتخاباتی و پس از آن تعیین ایده‌های کلیدی دولت، نقش مؤثری داشتند و در همان موقعیت نیز نتوانستند، راه‌حل دقیقی برای مواجهه با بحران‌های احتمالی ارائه کنند، براین اساس اعمال فشار به دولت برای تغییر انتصاب‌ها، جز آنکه ضربه دیگری از سمت خودی‌ها به دولت بزند و قوه مجریه را تضعیف کند، نتیجه دیگری ندارد. 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی