به گزارش «اطلاعات آنلاین»، سید کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی در همایش بزرگداشت روز ملی خلیج فارس با عنوان «خلیج فارس در پرتو تحولات منطقهای و بینالمللی»، گفت: در اواخر دوران آقای هاشمی، گامهای مؤثری برای بهبودی روابط تیره میان ایران و برخی کشورهای خلیج فارس برداشته شد و نقطه شروع این اقدامات، ملاقات آقای هاشمی با امیر عبدالله (ولیعهد وقت عربستان) در اسلامآباد بود که در همان ملاقات، قرار برگزاری اجلاس سران کشورهای اسلامی را گذاشتند و این اجلاس در دوران آقای خاتمی برگزار شد.
در دوران خاتمی ترمیم روابط ایران با سایر کشورها ادامه یافت و ایران و عربستان هم برای افزایش قیمت نفت باهم همکاری کردند و در نتیجه، با کاستن میزان تولید، توانستند قیمت نفت را افزایش دهند و کشورهای تولیدکننده از این موضوع سود بردند. این نشان میداد که روح همکاری میان کشورهای خلیج فارس و ایران در حال رشد است.
بعد از جنگ به همت دانشمندان و نیروهای مسلح و تدبیر فرماندهی کل قوا، کشور به اقتدار رسید؛ اقتداری که زمینه امنیت داخلی، تمامیت ارضی و پیشگیری از تجاوز را برای کشور فراهم کردهاست و کشورهای دیگر هم به اقتدار ایران اذعان میکنند. سیاست راهبردی ما آن بود که اگر اقتدار کشور تثبیت شود و دیگران ایران را به عنوان یک قدرت بزرگ منطقهای بشناسند، زمینه برای ترمیم روابط با دیگران فراهم خواهد شد. یعنی در سایه اقتدار نظامی، ما باید از قدرت نرم هم استفاده کنیم تا روابط سالمی با کشورهای دیگر داشته باشیم.
از طرفی، تحولات ژئوپولیتیک در منطقه و تغییرات ژئو استراتژیک و تغییر سیاست کشورها در جهت ژئواکانامیک و تأکید آنها بر توسعه، شرایطی فراهم کرده که ما بتوانیم با اتکای بر قدرت نرم، زمینه گفتگو با کشورهای دیگر را فراهم کنیم. از سوی دیگر، با زیادهخواهیها و گسترشطلبیهای اسرائیل مواجه هستیم و بهویژه بعد از عملیات ۷ اکتبر، میبینیم که آنها صریحا در راستای گسترش سرزمین خود گام برمیدارند.
اینکه امروز اسرائیل به دنبال تسلط بر غزه است و رئیسجمهوری آمریکا میخواهد آنجا را تبدیل به منطقه گردشگری کند، بیانگر سیاست قدیمی صهیونیستها برای گسترش اسرائیل از نیل تا فرات است. این یک سیاست قدیمی است که حتی قبل از تأسیس اسرائیل در سیاست کلان صهیونیستها وجود داشت. نخستوزیر وقت اسرائیل بعد از تسخیر ارتفاعات جولان در سال ۱۹۶۷، به صراحت گفت که نسل قبلی ما در ۱۹۴۸ اسرائیل را تأسیس کردند و نسل امروز ما مرزهای اسرائیل را گسترش داده و نسل آینده هم باید سیاست از نیل تا فرات را محقق کند.
بنابراین، صهیونیستها این سیاست را به عنوان یک سیاست قطعی دنبال میکنند. تحولات اخیر منطقه هم وجود این سیاست را اثبات میکند. کشورهای منطقه در حال رسیدن به این فهم هستند که اسرائیل در سالهای بعد هم توسعهطلبیهای خود را ادامه خواهد داد.
این چند فاکتور، یعنی اقتدار جمهوری اسلامی ایران، سیاست راهبردی ایران برای استفاده از قدرت نرم و ارتباط با دیگران، سیاست توسعه اقتصادی از سوی کشورهای منطقه، سیاست تنوعبخشی به روابط کشورها با دیگران (که پیگیری آن را از سوی کشورهای منطقه شاهد هستیم و میبینیم که آنها هم با غرب و هم با چین و روسیه و ایران روابط خود را گسترش دادهاند) و همچنین نگرانی از آینده منطقه به دلیل سلطهجوییهای اسرائیل، ایجاب میکند تا بین ایران و کشورهای عربی منطقه گفتگوهای جدی شکل بگیرد و این موضوع در سایه این عقلانیتی که در حال توسعه است و در سایه بلوغ کشورهای منطقه، قابل تحقق است.
ایران همواره خواهان چنین گفتگوهایی بودهاست؛ در قطعنامه ۵۹۸ دبیرکل سازمان ملل موظف شدهاست تا بین ایران وکشورهای منطقه مجمعی را شکل دهد تا بتوان گفتگوهایی را برای توسعه روابط شکل داد. تلاشهایی در این راستا انجام شده ولی تاکنون به نتیجه نرسیدهاست. سال گذشته در سازمان ملل هم چنین قراری گذاشته شد ولی به دلیل اختلافی که کویت و عراق داشتند، به نتیجه نرسید.
غیر از آن، از زمان وزارت دکتر ظریف، «طرح هرمز» ارائه شد و خود کشورهای عربی هم «طرح مودت» را ارائه کردند و همه اینها قالبهایی برای گفتگو است. بنابراین با وجود ضرورتی که در منطقه برای کار جمعی و گفتگو احساس میشود، باید برای تحقق این گفتگوها در قالب مجمع کشورهای ایران و عراق و کشورهای ششگانه حوزه خلیج فارس تلاش کنیم تا بتوان بدون دخالت سایر کشورها، برای توسعه این منطقه، از نظر امنیتی، اقتصادی و همکاریهای فرهنگی گام برداریم.
استفاد از قدرت نرم در کنار قدرت سخت اهمیت دارد. تا به حال تکیه ما بیشتر بر قدرت سخت بود تا بتوانیم اقتدارمان را اثبات کنیم و میدان حرف اول را میزد. امروز که به این اقتدار رسیدهایم، زمانی است که باید به قدرت نرم در سایه قدرت سخت بپردازیم. قدرت نرم ما در درجه اول دیپلماسی کنشگر است نه دیپلماسی دفاعی؛ یعنی یک دیپلماسی که طرح و برنامه دارد تا دیگران را به صحنه بکشاند و با همکاری با آنها بتواند تحول بیافریند.
استفاده از دیپلماسی عمومی و غیررسمی هم اهمیت دارد. این دیپلماسی عمومی با کارهای رسانهای، اندیشکدهای، گردشگری و ارتباطات مردمی محقق میشود. ما در مرحلهای هستیم که باید از نظر راهبردی در این زمینهها به طور جدی سرمایهگذاری کنیم و هم در صحنه دیپلماسی و هم در صحنه غیررسمی و عمومی باید فعال باشیم و با دیگران به زبان جدیدی صحبت کنیم. ما ابزارهای لازم برای این کار را داریم؛ انقلاب اسلامی پیامهای روشنی دارد و از پیامهای رحمانی این انقلاب میتوانیم استفاده کنیم و آنها را به دیگران برسانیم. از فرهنگ و ادب ایرانی خود هم باید استفاده کنیم تا لطافت هنری و ادبی خود را به دیگران نشان دهیم.
از زیبایی عرفان شیعی باید استفاده کنیم تا نشان دهیم چگونه انسانهایی هستیم و مهم ایجاد توازن میان اسلامیت، ایرانیت و عرفان شیعی است. با چنین رویکردی میتوانین تصویر جدیدی از ایران، نه تنها در منطقه، بلکه در دنیا ارائه دهیم. زمان آن است که با استفاده از قدرت نرم که بسیار گرانسنگ ولی توانایی بهرهبرداری از آن در ایران بسیار ضعیف است، بتوانیم خود را تقویت کنیم. در زمینه دیپلماسی، باید در جهت کنشگری حرکت کنیم.
کنشگری هم نیازمند تحلیل دقیق وقایع است؛ با خیالا نمیتوان کنشگری کرد و باید از وقایع اطلاعات و تحلیلهای دقیق داشته باشیم و باید برداشت دقیقی از اینکه در کجای تاریخ قرار داریم، بهدست آوریم. همچنین باید بتوانیم آینده را به درستی پیشبینی کنیم. تحلیلگران ما معمولا وقایع را بر اساس نظریات مختلف تحلیل میکنند ولی این کافی نیست و نمیتواند راهگشای آینده باشد. ما نیازمند تحلیلگرانی هستیم که بتوانند آینده را نه بر اساس خیالات، بلکه بر اساس اطلاعات و واقعیات و یافتههای ذهنی خود آینده را پیشبینی کنند. ما در طول تاریخ خودمان سیاستمدارانی از این دست داشتهایم.
گفتنی است این همایش صبح روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت از سوی اندیشکده مطالعات خلیج فارس در مؤسسه اطلاعات برگزار شد که مشروح این گزارش را اینجا میتوانید بخوانید.
