یکی از ویژگیهای بارز شاهنامه فردوسی که اغلب نادیده گرفته میشود، این است که این اثر، تنها یک کتاب تاریخی و حماسی نیست، بلکه در میان ابیات آن آموزههای اخلاقی و فرهنگی نیز به چشم میخورد. فردوسی در شاهنامه، تنها به روایت جنگها و نبردهای پهلوانان نمیپردازد، بلکه مفاهیمی اخلاقی و انسانی و جهانی چون: صداقت، وفاداری، شجاعت، خردمندی و عدل را نیز در میان داستانهایش گنجانده است.
فردوسی حکیم میداند که «تاریخ و حماسه» بدون وجود فضیلتهای اخلاقی، نه تنها فاقد معنا میشوند، بلکه پایههای یک جامعه اخلاقی و فرهنگی سالم را نیز سست میکنند. حکیم نامدار توس در نامورنامه بزرگ و اررشمند خود ، ستایشگر بسیاری از خصلت های و رفتارهای نیکو و صفات برازنده انسانیت است . او در بسیاری از ابیات خود به نحوی شایسته و با دقت زیادی از دانش ، نیک نفسی ، پهلوانی ، رادمردی ، دانایی ، اندیشه ، فرهنگ و خرد و خردمندی نام برده و این خصوصیات انسانی را ستوده و به دارندگان این صفات و توانایی ها ، احترام گذاشته است .
یکی از واژه هایی که فردوسی در شاهنامه بارها از آن یاد کرده است و به روش های مختلف در اشعار خود به کار برده است، واژه « خِرَد » است . در حقیقت فردوسی واژه «خرد» (به تنهایی) را با مفاهیم متفاوت، در بیش از هفتصد و بیست و پنج بیت و از واژه ترکیبی «خردمند» در بیش از سیصد و هشتاد بیت استفاده کرده است . فردوسی کلام خود را به نام «خداوند جان و خرد» شروع می کند؛ زیرا اعتقاد دارد که نخست آفرینش توسط یزدان پاک، خرد بوده است:
نخست آفرینش خرد را شناس
نگهبان جان است و آن را سپاس
یکی از بارزترین مفاهیم در شاهنامه، تأکید بر آموختن و کسب هنر است. فردوسی بر این باور است که انسان باید از گنجینه دانش بهرهمند شود و در راه پرورش هنر و فضایل انسانی گام بردارد. او در یکی از اشعار خود که شاهدی از این اندیشه است، میگوید:
هنرجوی و تیمار بیشی مخور
که گیتی سپنج است و ما برگذر
همه روشناییهای تو راستی ست
ز تاری و کژی بباید گریست
سر راستی دانش ایزد است
چو دانستی اش زو نترسی بداسـت
خردمند و دانا و روشــن روان
تنش زین جهانست و جان زان جهان
هر آنکس که در کار پیشی کــند
همه رای و آهنگ بیــشی کند
زدانش چو جان تو را مایه نیست
به از خامشی هیچ پیرایه نیست
چو بر دانش خویش مهـر آوری
خرد را زتو بگسلد داوری
در این زمینه، استاد«عبدالحسین زرینکوب»گفته است: «فردوسی خرد را از همه نیکوییها بالاتر و والاتر میداند. براساس اندیشه او، خرد راهنمای انسان است و هم در این دنیا و زندگی روی زمین راهگشای انسان است و هم آنکه خرد برای سعادت در سرای دیگر نیز دستگیر آدمی میباشد و ارجمندی انسان هم در زمانی که زنده است و هم در جهان دیگر بستگی به خرد و کاربرد آن در زندگی دارد.»
این دیدگاه نشان میدهد که فردوسی، نه تنها به دانش بهعنوان ابزاری برای موفقیت در زندگی دنیوی نگاه میکند، بلکه آن را وسیلهای برای رستگاری در جهان آخرت نیز میداند. در کنار اهمیت آموختن دانش، فردوسی به سنجیدهگویی نیز توجه ویژهای دارد. او معتقد است که انسان باید در انتخاب کلمات خود دقت کند و از گفتار بیهوده و پر سخن پرهیز کند. در شاهنامه، فردوسی هشدار میدهد که انسان باید بداند چه زمانی باید سخن بگوید و چه زمانی سکوت کند. یکی از اشعار معروف او در این زمینه چنین است:
بدو گفت روشن روان آن کسی
که کوتاه گوید به معنی بسی
کسی را که مغزش بود پر شتاب
فراوان سخن باشد و دیریاب
چو گفتار بیهوده بسیارگشت
سخنگوی در مردمی خوار گشت
بخشی از دانایی و آگاهی، در گرو گفتار سنجیده است. این نکته که فرد چه زمانی باید سکوت کند یا به بیان مطلبی بپردازد، در دانا شمرده شدن او نقش مهمی دارد. سخن باید گزیده و مجمل بیان شود. پر سخنی مذموم است و باید از گفتار بیهوده پرهیز کرد تا جایی که گاهی باید سکوت را بر سخن گفتن ترجیح داد. خرد و دانش با سنجیده گویی هم راستاست و علاقهمندی به دانش ملازم سنجیده گویی و پروردن سخن است. این گفتهها به ما یادآوری میکنند که سخنان ما باید مختصر، مفید و بموقع باشند تا نه تنها از بیهودهگویی پرهیز کرده باشیم، بلکه باعث افزایش تأثیرگذاری کلاممان شویم.
«محمدعلی اسلامی ندوشن» در این باره مینویسد:«هیچ صفتی برای مرد و زن، بالاتر از خردمندی نیست. کسی که از خرد برخوردار است، میداند که چگونه باید زندگی کند. هرگز زیان نمیبیند و به راه کژ نمیافتد. خرد، گوهر زندگی است. چون آن را یافتی، رستگاری این جهان و آن جهان با توست.»
حکیم توس با تأکید بر آموختن و سنجیدهگویی، به ما یادآوری میکند که دنیای امروز نیز نیازمند این دو ویژگی است. در عصری که اطلاعات بیپایان در دسترس ماست، ضرورت دانستن و آموختن، بیشتر از همیشه احساس میشود و در کنار آن، سنجیدهگویی میتواند راهی باشد برای پرهیز از شلوغیهای بیمحتوا و ارتقای تأثیرگذاری کلمات در جامعه. بنابراین، فردوسی نه تنها یک شاعر حماسی، بلکه یک معلم اخلاقی است که همچنان سخنانش در دنیای امروز کاربرد دارد.

شما چه نظری دارید؟