هفتمین نشست تخصصی «کتاب و سینما» با عنوان «میزانسن برگردان؛ تأملی بر کتابهای سینمایی ترجمهشده» با حضور دکتر محمد شهبا، شیوا مقانلو و مهرزاد دانش در سرای هنرگان کتاب سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی سازمان سینمایی، در ابتدای این نشست، مهرزاد دانش، منتقد سینما، با تأکید بر نقش اساسی ترجمه در گسترش دانش سینمایی در ایران گفت: با توجه به اینکه خاستگاه سینما متعلق به خارج از مرزهای ایران است، بسیاری از مباحث فنی، تحلیلی و آموزشی نیازمند ترجمه هستند. در این میان، افراد زیادی در انتقال تجربه و دانش نقش داشتهاند، از جمله محمد شهبا و شیوا مقانلو.
محمد شهبا، مترجم و منتقد سینما نیز با اشاره به تاریخچه ترجمه آثار سینمایی در ایران، آن را در چهار دوره تاریخی تقسیمبندی کرد: دوره اول مربوط به دهه ۲۰و ۳۰، با ترجمههایی مانند «تاریخ سینما» است که توسط حسین صفاری در سال ۱۳۲۷به فارسی ترجمه شد. دوره دوم مربوط به دهه ۴۰و ۵۰است که با آثاری چون «تاریخ سینمای آرتور نایت» که توسط انتشارات امیرکبیر و فرانکلین منتشر شد رقم خورد. دوره سوم نیز پس از انقلاب، با تأسیس بنیاد سینمایی فارابی و شکلگیری فصلنامه فارابی، موجب انسجام نظریهپردازی و تربیت سینماگران شد و دوره چهارم از دهه ۸۰آغاز شده که با چالشهایی همچون ناهماهنگی زبانی و تشتت دیدگاه فلسفی مواجه است.
وی با ستایش از کیفیت ترجمههای دوره سوم، افزود: مترجمان این دوره به زبان فارسی توجه ویژهای داشتند و با همکاری فرهنگستان زبان، اصطلاحات سینمایی را بهشکلی یکپارچه ترجمه کردند. نتیجه، نثری پخته و قابلفهم بود که فضای نظری سینمای ایران را غنا بخشید.
شهبا درباره آسیبهای دوره چهارم توضیح داد: برخی مترجمان نسل جدید به سراغ متونی رفتهاند که فهم آنها از توان ترجمه این افراد فراتر است، به همین دلیل با کتابهایی روبهرو میشویم که درک آنها دشوار است.
در ادامه، مهرزاد دانش از شیوا مقانلو درباره انگیزههایش برای ترجمه کتابهای فیلمنامهنویسی پرسید و مقانلو گفت: این موضوع همیشه برای ناشران جذاب بوده، اما در دورهای که سینمای ایران بر مبنای دیجیتال شکل نگرفته بود، امکان استفاده از این آثار محدود بود. امروز این کتابها به موجودیتی مستقل بدل شدهاند.
وی افزود: در دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد، تحولی مهم رخ داد و افراد آشنا به فلسفه، به ترجمه متون سینمایی روی آوردند. کسانی مانند بابک احمدی و مانی حقیقی به این عرصه ورود کردند و مفاهیم نظری پستمدرن به سینمای ایران وارد شد. همچنین نشریه ارغنون نیز شمارهای را به نظریه فیلم اختصاص داد که همچنان قابل ارجاع است.
مقانلو درباره راهحل معضل ترجمههای موازی از یک اثر گفت: تنها راه، پایبندی به قانون کپیرایت است. اگر ترجمهای مناسب و دقیق از کتابی وجود دارد، مترجم دیگری نباید وارد همان حوزه شود. ترجمه باید هدفمند و مبتنی بر نیاز باشد.

شما چه نظری دارید؟