فیضعلی مداح ـ پژوهشگر اجتماعی: در هر انقلابی و از جمله در ایران، روابط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به شدت بهم می‌خورد و شهروندان، هر کدام به نوعی شرایط زندگی خود را تغییر می‌دهند، که اگر در این رهگذر، سیستم اکولوژی و جوی بهم بخورد و بارش‌ها در سال کم شود و گرما و گاه بیماری‌های ویروسی افزایش ‌یابد، نگرانی شهروندان صد چندان خواهد شد و این در شرایطی است که پدیده‌های جوی و حرکت زمین و زلزله و دیگر حوادث غیرمترقبه در دست دولت‌ها نیست. 
در قدیم با سحر و جادو، طلسم، آیینه بینی، کف  بینی، دعانویسی، کوبیدن نعل اسب و یا حمار و یا نصب شاخ گوزن بر سردر خانه‌ها، مردم فشارهای درونی خود را تا حدی کاهش می‌دادند، ولی امروزه، با پیشرفت علم روان‌شناسی و تأسیس آزمایشگاه‌ها و رصدخانه‌ها و درمانگاه‌ها و کلینیک‌ها و تربیت روان‌شناسان و روانکاوان، بساط عوامفریبی‌های عجیب و غریب و جادو و جنبل و احضار جن و پری برچیده شده است و مردم علاقه زیادی نسبت به جادوگری ندارند و در جستجوی روان‌پزشکان و روانکاوان و متخصصان مداوای بیماری‌های روحی و روانی هستند، هرچند ممکن است عده‌ای با جعل اسناد و مدارک خود را متخصص و کارشناس معرفی کنند. 
به طور کلی، انسان یک موجود بیولوژیکی است و از بدو ورود به دنیای پرتلاطم و پررمز و راز، ظرفیت‌های ژنتیکی به  درون او دمیده می‌شود و این نعمت الهی در همه انسان‌ها به یک اندازه نیست و هرکسی متناسب با اوضاع و احوال اقلیم و محیط زندگی خانوادگی و شرایط اجتماعی و فرهنگی خود رشد و تکامل پیدا می‌کند.
اگر کودکی در رحم مادر از شرایط تغذیه مناسبی برخوردار شده باشد، به یقین توانمندی‌های او در بزرگسالی بیشتر خواهد بود و بالعکس، اگر مادر این کودک به هنگام بارداری، دچار اضطراب و استرس و فشارهای روحی و روانی و یا مشکلات تغذیه‌ای باشد، بدون شک آثار آن در نوزاد نمایان خواهد شد، که البته این تأثیرات ممکن است در طول سال‌های رشد و تکامل به تدریج خود را نشان دهند.
بدیهی است کودکی که در یک محیط ناآرام و پرآشوب به دنیا آمده است، ظرفیت ذهنی او برای تحمل شداید زندگی بسیار کمتر از آن کسی است که در محیط آرام و بی‌دغدغه به دنیا آمده باشد.
به طور کلی، ظرفیت بردباری و یا قدرت تحمل فشارهای روحی و روانی، در همه افراد یکسان نیست و انسان در تحمل رنج و عذاب‌های جسمی و روانی، عکس‌العمل‌های متفاوتی از خود نشان می‌دهد که یکی از آن‌ها، سردردهای ناگهانی، پرخاشگری‌های متعدد نسبت به خانواده‌ و اطرافیان، هنجارشکنی‌های اجتماعی و روی آوردن به سیگار و موادمخدر است و گاه به صورت افراد شرور و ضداجتماعی ظاهر می‌شوند و افسردگی در رأس بیماری‌های آن‌ها است که گاهی به قدری شدید است که بیمار نیاز به مراقبت‌های پزشکی و روان‌پزشکی دارد و باید در اسرع وقت به بیمارستان‌های اعصاب و روان منتقل شود.
هنگامی که افکار و اندیشه‌های انسان ناآرام باشد، مشاغل و کسب و کار و حرفه‌ها هم ناخودآگانه بهم می‌ریزد و کارها یکی پس از دیگری بهم گره می‌خورد و گاه حادثه می‌آفریند. مثلاً اگر راننده اتوبوس بین شهری در حین رانندگی درباره میزان دستمزد و یا بیماری زن و فرزند و هزینه دختر و یا پسر دانشگاهی خود بیندیشد، ناگهان فرمان اتوبوس از دست او خارج می‌شود و به یک دره عمیق سقوط می‌کند و مسافران بی‌گناه را به گورستان می‌فرستد و یا اگر حواس پزشکی در حین عمل جراحی قلب پرت شود، بسیار خطرناک خواهد بود، و همینطور یک مهندس راه و ساختمان اگر در ذهن خود دچار توهم شود، مقاومت تیرآهن و مصالح ساختمان را اشتباه محاسبه می‌کند، بنابراین در کشور عزیز ما ۸ سال جنگ تحمیلی را داشته‌ایم و هزاران نفر از شهروندان و روستائیان برای دفاع از میهن، جان و مال خود را از دست داده‌اند،مردم بدون شک به آرامش و رفاه و امکانات مناسب درمانی و بهداشتی نیاز دارند و از دولت می‌خواهند که شرایط زندگی آنان را بهبود ‌بخشد و حتی‌الامکان تعداد بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها و کلینیک‌های روان‌پزشکی و مراکز اقتصادی و امکانات معیشتی را افزایش دهد.
در شرایط کنونی، بسیاری از شهروندان، به دلیل نرخ بالای تورم و گرانی‌ها، از خرید و یا اجاره یک واحد کوچک مسکونی ناتوانند و هزینه ویزیت پزشکان متخصص به شدت افزایش یافته است و بیشتر مردم قادر به پرداخت آن و یا بستری در بیمارستان‌های خصوصی نیستند. 
بدیهی است که سلامت جسم و روان مردم یک کشور، بزرگترین سرمایه دولت آن کشور است و اجرای موفقیت‌آمیز پروژه‌ها منوط به تحقق برنامه‌هاو ریشه‌کنی فقر و بیماری‌ها است.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی