سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۰:۵۸
نظرات: ۰
۰
-
نقد فیلم | این عشق نافرجام می‌ماند

 فیلم ورمیلیو با تمرکز بر احساسات و تجربه‌های زنان، به‌ویژه خواهران خانواده، به موضوعاتی چون بلوغ، استقلال و گناه می‌پردازد.  

منوچهر دین پرست - ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات| فیلم «ورمیلیو» (Vermiglio) یک درام ایتالیایی محصول سال ۲۰۲۴ به نویسندگی و کارگردانی مائورا دلپرو است.  این فیلم برای نخستین بار در هشتاد و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز به نمایش درآمد. «ورمیلیو» روایتگر سال پایانی جنگ جهانی دوم در یک خانواده بزرگ در روستایی کوهستانی در شمال ایتالیاست.  با ورود یک سرباز پناهنده، آرامش خانواده در لحظه‌ای که جهان به سوی صلح می‌رود، دچار اختلال می‌شود.  فیلم در چهار فصل طبیعت می‌گذرد و به موضوعاتی چون بلوغ، بارداری، مرگ و تولد می‌پردازد.  

این فیلم، برنده شیر نقره‌ای (جایزه بزرگ هیأت داوران) در جشنواره ونیز ۲۰۲۴، نامزد جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم خارجی‌زبان، نماینده ایتالیا برای رقابت در بخش بهترین فیلم بین‌المللی در نود و هفتمین دوره جوایز اسکار، دریافت ۱۴ نامزدی در جوایز دیوید دی دوناتلو و برنده ۷ جایزه از جمله بهترین فیلم  بود. 

فیلم ورمیلیو پس از اکران توانست میان منتقدان مورد توجه قرار گیرد و آنها این اثر را به‌خاطر فضاسازی شاعرانه، پرداخت دقیق به شخصیت‌ها و نگاه انسانی به موضوعات جنگ و خانواده ستوده‌اند.

 فیلم با تمرکز بر احساسات و تجربه‌های زنان، به‌ویژه خواهران خانواده، به موضوعاتی چون بلوغ، استقلال و گناه می‌پردازد.  کارگردانی دلپرو با نگاهی ظریف و انسانی، داستانی را روایت می‌کند که در عین سادگی، تأثیرگذار و عمیق است. لوکیشن کوهستانی فیلم ورمیلیو نقش بسیار مهمی در افزایش تأثیرگذاری و اهمیت آن دارد. دلایل اصلی این تأثیر عبارت‌اند از:

۱ـ فضاسازی احساسی و بصری: طبیعت بکر کوهستان با تغییر فصل‌ها (بهار، تابستان، پاییز و زمستان) فضایی شاعرانه و نمادین ایجاد می‌کند که با سیر تحولات درونی شخصیت‌ها هماهنگ است. این باعث می‌شود تماشاگر نه‌فقط داستان بلکه حس و حال آن را نیز تجربه کند.

۲ـ ایزولاسیون جغرافیایی و تمرکز دراماتیک: موقعیت دورافتاده کوهستانی به شکل استعاری جدایی خانواده از دنیای بیرون را نشان می‌دهد و تقابل درونی میان سنت، تغییر، جنگ و صلح را پررنگ‌تر می‌کند.

۳ـ تضاد زیبایی و خشونت: طبیعت زیبای کوهستان در کنار واقعیت‌های تلخ جنگ و زندگی روستایی، تضادی ایجاد می‌کند که پیام فیلم را عمیق‌تر و تأثیرگذارتر می‌سازد.

۴ـ ریشه در فرهنگ ایتالیایی: کوهستان‌های شمال ایتالیا بستر تاریخی و فرهنگی دارند و استفاده از آن‌ها، فیلم را در بستر ملی و بومی خاصی قرار می‌دهد که برای مخاطب جهانی هم جذاب و تازه است. در نتیجه، لوکیشن نه‌تنها پس‌زمینه‌ای زیباست، بلکه ابزار روایتگر مهمی است که مضمون‌ها و حس‌های فیلم را تقویت می‌کند.اما با وجود این نمی توان فیلم ورمیلیو را به‌طور کامل در دسته فیلم‌های عاشقانه با درونمایه خیانت قرار داد.

چرا که عناصر عاشقانه و خیانت‌آمیز در دل داستان اصلی آن حضور داشته و نقش مهمی در شکل‌گیری درام دارند. به طور مثال، حضور سرباز پناهنده در خانه‌ای روستایی زمینه‌ساز روابطی پنهانی و پرتنش می‌شود. یکی از خواهران خانواده وارد رابطه‌ای احساسی با او می‌شود که از نظر اجتماعی و اخلاقی، در بستر زمانه و خانواده‌شان، مرزهای مشخصی را می‌شکند. خیانت در فیلم ورمیلیو، بیش از آنکه صرفاً عاطفی باشد، جنبه نمادین و روانی دارد: خیانت به انتظارات خانواده، به سنت‌های سخت‌گیرانه، و حتی به خودِ گذشته.

همچنین رابطه پنهانی خواهر با سرباز، بیشتر از آنکه رمانتیک صرف باشد، محرکی برای رشد، رهایی یا درگیری درونی شخصیت‌هاست.

بنابراین، اگرچه ورمیلیو یک فیلم عاشقانه کلاسیک نیست، اما می‌توان آن را در لایه‌ای عمیق‌تر، فیلمی دانست با عناصر عاشقانه و خیانت که در خدمت روایت بلوغ، بحران هویت، و جدال با سنت هستند. اگر به درونمایه‌های احساسی و تضادهای اخلاقی در بستر تاریخی علاقه‌مندید، این فیلم شما را راضی خواهد کرد.

با همه این توضیحات، عشق میان یک دختر روستایی و پسری شهری در سینما بارها و بارها تکرار شده و اگر سطحی روایت بشه، خیلی زود کلیشه‌ای به نظر می‌رسد. اما چیزی که باعث می‌شه این تم در فیلم‌هایی مثل ورمیلیو همچنان تأثیرگذار یا حتی تازه به نظر برسه، نحوه پرداخت و زمینه‌های فرهنگی و احساسی اطراف رابطه است. اما چرا عشق در«ورمیلیو» کلیشه نمی‌شود؟ یکی آنکه زمینه تاریخی خاصی را این فیلم روایت می کند. این داستان در پایان جنگ جهانی دوم روایت می‌شود. وقتی همه چیز، از جمله عشق، رنگ بقا، ترس، گناه و رهایی به خودش می‌گیرد. همچنین زنان مرکز روایت‌اند. نگاه فیلم، زن‌محور و انسانی است.

ما عشق را از زاویه‌ عاطفی دختر می‌بینیم، نه صرفاً ماجرای جذب شدن ساده به یک پسر غریبه. عشق در این فیلم، همزمان نوعی شورش علیه ساختار بسته‌ خانواده و سنت هم هست. دختر فقط عاشق نمی‌شود. انگار دارد با انتخابش، خودش را از سرنوشت محتوم نجات می‌دهد - یا حداقل سعی می‌کند. برخلاف خیلی از فیلم‌های کلیشه‌ای، پسر غریبه در ورمیلیو، قهرمان نجات‌دهنده نیست. خودش هم گم‌شده است. در نتیجه، رابطه‌شان دوطرفه، انسانی و خاکستری است.

 ورمیلیو با این که از عناصر آشنایی مثل عشق، جنگ و خانواده استفاده می‌کند، ولی پرداخت ظریف و شخصیت‌محورش باعث می‌شود مخاطب خودش را در دل داستان ببیند، نه فقط بیننده‌ای از بیرون. فیلم با ریتمی آهسته پیش می‌رود، اما هر فصل و هر صحنه، به‌نوعی لایه‌ای جدید از شخصیت‌ها را برملا می‌کند. همین تدریجی بودن، مخاطب را درگیر می‌کند.  فضاهای طبیعی و نمادین فیلم، هم چشم‌نوازند و هم معناگرا. کوهستان فقط پس‌زمینه نیست؛ بخشی از روایت و احساسات شخصیت‌هاست. در نهایت، پردازش قوی و صادقانه‌ داستان است که باعث می‌شود حتی یک موضوع نسبتاً آشنا، بتواند حس تازه‌ای در مخاطب ایجاد کند. 

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی