امام موسی صدر ۴
ترجمه مهدی فرخیان
زینب در ادامه خطبه اش در شام فرمود: «ای یزید، می دانی اجساد پاکی که در صحرای کربلا رها کردی، اجساد خاندان پیامبرند و بادها هر روز بر آنان میوزد. و لئن اتخذتَنا مغنماً لتَجد بنا وشیکاً مغرماً: اگر ما را به غنیمت گرفتهای، درخواهی یافت که سبب زیان تو بودهایم.» همة این کارها خسرانی برای توست، «شکایت نزد خدا میبرم و به او توکل میکنم. هر نیرنگی میخواهی، بزن و تلاشت را بکن و هر کاری میخواهی بکن، فوالله لا تَمحو ذکرنا و لا تمیت وَحینا...: به خدا سوگند نمی توانی یاد ما را محو کنی و وحی ما را بمیرانی و به نهایت ما برسی، و هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود. رأی تو سست و روزهایت اندک و جمعیت پراکنده است، آن روز که منادی ندا دهد: ألا لعنۀ الله عَلی الظالمین: هان که لعنت خدا بر ستمکاران باد!»
سپس خطبه را به پایان میبرد: «الحمدلله رب العالمین الذی خَتَمَ لأوّلنا بالسعادۀ و المغفرۀ و لآخرنا بالشهادۀ و الراحه...: ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است، همان که آغاز کار ما را به سعادت و مغفرت و پایان کار ما را به شهادت و رحمت رقم زد.»
آنچه گفتیم، برخی از ابعاد زینب بود. تا آن هنگام که او در مدینه بود، اهل مدینه میشوریدند تا اینکه بنیامیه مجبور شدند وی را به مصر یا شام تبعید کنند تا در مدینه نباشد؛ زیرا وجود او سبب انقلاب دائمی و جنبشهای مستمر بر ضد بنیامیه بود. این زن مسئولیت خود را ادا کرد و به جهانیان رساند آنچه را بر حسین رفت و در عمل و پس از شهادت حسین(ع)، رسالت حسین را تمام کرد. نخستین کسی که حرکت کرد، زنی در لشکریان عمر سعد بود. او به پاخاست و بدین گونه انقلابها از مکانی به مکان دیگر منتقل شد تا اینکه حکومت بنیامیه به سرانجام رسید و رفتند. اکنون قبورشان کجاست؟ آثارشان کجاست؟ ولی امام حسین(ع) و اهلبیتش هر روز در حال شناخته شدن و فزونی یافت هستند.
وظیفة ما چیست؟
امروز این واقعه را مرور میکنیم. چه باید بکنیم؟ آیا فقط مکلف به تماشا و مرور واقعه هستیم؟ امروز وظیفة ما چیست؟ آیا بیش از تماشای واقعه نیست؟ امام حسین به عبیدالله بن حرّ جُعفی میگوید: «آن که ندای هل من ناصر ینصرنی (آیا کسی هست مرا یاری کند) را بشنود و یاری نرساند، در آتش جهنم است.» خب، ما صدای حسین را شنیدهایم. نگویید که حسین شهید شد و همه چیز تمام شد. حسین برای چه چیزی شهید شد؟ برای دین شهید شد، برای حق و برای اهداف حق؛ بنابراین اهدافش هنوز پابرجاست. امام حسین ابداً از موضع ما در منطقه و کشور راضی نیست. آیا حسین میپذیرد که موضع ما در برابر یهود، خواری و سستی باشد؟ آیا حسین میپذیرد که سرزمین فلسطین و قدس جولانگاه توطئه و فساد یهود باشد؟ خیر. حسین برای اهدافش بر ما فریاد میکشد و یاری میطلبد. موضع ما چیست؟
ای بانوان، وظیفة ما در حال و آینده فقط بر عهدة مردان نیست. زینب در گرفتاریها و دشواریها با حسین بود. شما نیز باید در گرفتاریها و دشواریها کنار مردان باشید. ببینید در برابر جراحتها و خطرها و مشکلات چگونهاید؟ ببنید در برابر هجوم دشمن و ویرانی چه حالی دارید؟ آیا ترس و جزع و فزع دارید و فراری هستید یا پایدار و قهرمانید؟ حسین(ع) به زینب میگوید که: «نمیخواهم هنگام نبرد با دشمن، صدای ناله و فغان بانوان را بشنوم»؛ زیرا ناله و فغان نقص و ضعف است. چگونه حسین از ما میپذیرد که به گریه بسنده کنیم و هیچ فداکاری و جهادی نکنیم؟
ای خواهران، باید آماده باشیم. چه بسا حوادث متأثرکننده و آینده سختی پیش رو باشد. شاید دشمن متعرض سرزمین ما شود و در معرض خطر قرار بگیریم. باید آماده باشید، باید احساس قدرت بکنید، باید بدانید که زندگی در ذلت مطلقاً ارزشی ندارد. مرگ بهتر از زندگی ذلیلانه است. اگر انسان به مرگ بیتوجه باشد، قدرتمندترین میشود و نظیری نخواهد داشت. همة ناتوانی ما ناشی از ترسمان از مرگ است. هرگاه که از مرگ میهراسیم، تسلیم میشویم و به خواری تن میدهیم. اگر از مرگ ترسی نداشته باشیم، چه کسی میتواند کاری با ما داشته باشد؟ چه میخواهند با تو بکنند؟ چه میتوانند از تو بگیرند؟ هیچ.
باید آماده باشیم. چه در گذشته و چه اکنون و چه در آینده، ممکن نیست که زنان وظیفهای نداشته باشند و اگر زنان در ادای وظایفشان مشارکت نکنند، نمیتوانیم این وظایف را ادا کنیم. ای خواهران، بر شماست که آماده باشید. ما باید مواضعی استوار و نیرومند داشته باشیم و امروز نباید غیر از این باشد. نمیشود به محض بلندشدن صدای تفنگ و شلیک گلوله و فرود آمدن بمب، همه ناله و فریاد کنند و پا به فرار بگذارند. این شایسته نیست.
شما زنان باید دائماً زینب را در پیش چشم داشته باشید. او سرور و رهبر و اسوة زندگی شماست و اوست که حق را به شما میآموزد. آن که به شما میگوید اسلام گوشهگیری و فرار است، حرف نادرست میزند. اسلام راستین در زینب مجسم میشود: زینب را در دارالاماره ببینید، در برابر یزید ببینید، در جنگ ببینید. این است زن مسلمان. باب ایمان در برابر شماگشوده است. اما چگونه میتوانیم مؤمن شویم؟ آن هنگام که گناهان کوچک را ترک میکنیم و آن هنگام که وقتمان را عملاً در راه تقویت ایمان به کار میگیریم.
اکنون ما در ۲۴ ساعت چه میکنیم؟ آیا برنامة روزانة خود را ملاحظه کردهاید؟ چگونه آن را سپری میکنیم؟ چند ساعت را صرف خودمان میکنیم؟ چند ساعت را در راه تقویت ایمان صرف میکنیم؟ مشکل اینجاست. ما باید آماده شویم. زینب پیش روی ماست. حسین پیش روی ماست. ما باید یاور آنان باشیم. ما باید زینب و حسین را در راه تحقق اهدافشان یاری کنیم. ده روز مجلس گرفتیم. این فرصت به ما عطا شد و چه بسا سال آینده آن را نداشته باشیم. آیا اندیشدهاید که چگونه به حسین یاری برسانید؟ غیر از گریه چه کردهاید؟ بسیاری بر حسین گریه میکنند، اما او را یاری نمیرسانند. ابنسعد اولین کسی بود که بر حسین گریست و او را یاری نکرد! چه مهیا کردهاید برای یاری حسین؟
پیشنهاد
اگر حسین برای دین کشته شد و دین و آموزههای دینی اکنون در پیش ماست، هر کدام از ما میتواند در تحقق هدف دینی، حسین و زینب را یاری کند. اگر کسی نماز نمیخواند، برای بزرگداشت حسین و زینب نماز بخواند. من قول میدهم که نامش در فهرست یاوران و همراهان حسین و زینب درج میشود. اگر کسی غیبت میکند و برای تکریم حسین این کار را ترک کند، حسین او را در شمار یاران و سپاهش میگذارد. اگر کسی وجدان مریضی دارد و آن را پاک میگرداند، اگر کسی با خویشانش اختلافی دارد و آن را رفع میکند، اگر کسی به همسایهاش کمکی کند، اگر کسی مشکلی دارد و آن را حل کند، اگر کسی فرزندش را نیکو تربیت کند، اگر کسی در لباس و زندگی و زبان و نماز و خانهاش نقصی دارد و آن را برطرف کند، این شخص از جملة یاران حسین و زینب است و از خدا میخواهیم که اینگونه باشیم.
ای دختران زینب، شما زینب را دوست میدارید. شما با قلب خود با زینب پیوند دارید. و هر کدام از شما مدعی است که با هر چه در توان دارد، آمادة دفاع از زینب است؛ بر این اساس یاری زینب، امروز یاری او برای تحقق اهدافش و یاری او در استمرار اعمالش و یاری او در حقایق دینی و اموری است که او و حسین برای آنها به پاخاستند.

شما چه نظری دارید؟