سید مسعود رضوی
سخنان رهبری در روز چهارشنبه در دیدار با رئیس و مسئولان دستگاه قضا، دارای نکات و سنجههایی است که لازم دیدم با تأمل، به بیان، بازگویی و توضیح برخی جستارهای آن بپردازم. به ویژه در شرایط کنونی که ایران، منطقه و جهان، دستخوش برخوردها و تحولاتی است که به سختی میتوان موازنهها و عملکردهای آینده را در هر زمینهای پیشبینی و گاهی تحلیل کرد.
ایران با تکیه بر عزم و اراده داخلی، یعنی توان نظامی غالباً بومی از یک سو، و حمایت و همبستگی مردمی و ملی در مقابل دشمن خارجی از دیگرسو، توانست جنگ تحمیلی ۱۲روزه را به مقاومتی جانانه بدل سازد تا سرانجام رژیم صهیونیستی با توسل به آمریکا، پس از شریک ساختن ایالات متحده در این تجاوز نابخردانه و ناجوانمردانه، بلافاصله آتش بس اعلام کند. به این ترتیب ای بسا نتانیاهو و شرکای راستگرای خونریز در دولت و ارتش و موساد و کنیست اسرائیل، قادر به حفظ خود و مخاطراتی که به وجود آمده باشند.
در چنین وضع حساس و پر مخاطرهای آیتالله خامنهای سخنرانی راهبردی مهمی را همراه با کلید واژههای اساسی ایراد نموده و بر همین اساس، اتحاد ملی را این گونه تعریف کردند تا حجت بر همگان تمام شود: سخن گفتن و کنار هم ایستادن افرادی با وزن مذهبی کاملاً متفاوت و جهتگیریهای سیاسی گوناگون و حتی متضاد، باعث ایجاد اتحاد عظیم ملی است. به ویژه: «همگان موظف به صیانت و حفاظت از اتحاد ملی هستند.»
اما جان کلام رهبری آنجا بود که به بیان شیوا، جنجال سازان و خود بزرگ پنداران و بحران ـ زیان را از لانههای خیالات بیرون کشیده، ضمن پایان دادن به دوقطبی عنیف و دروغین «ایران ـ اسلام» و «دینی ـ ملی»، وجود اختلاف سلیقه سیاسی و وزن متفاوت مذهبی را منافی مبارز بودن و نبرد میهنی ندانستند و تلویحاً تندروان و افراطیون را اندرز دادند که آنها خود را شهروند درجه یک نپندارند و به بحثهای غیرلازم و جنجال بر روی مسائل کوچک نپردازند تا کشور دچار مشکل نشود.
رهبری، حمایت از نظام و سیاستهای کلی را معطوف به تمام جریانهای سیاسی دانستند و هنگامی که این عبارت را گفتند: «نباید اختلاف نظرهای موجود و این جناح و آن جناح کردن را که کاری مضرّ است غلیظ کرد»، (به تفسیر نگارنده) مدعیان یکسونگر و تریبون داران انحصاری بهتر است بارها این سخنان را همچون متن درسی مرور کنند تا دیگر از منبر سیمای جمهوری اسلامی ایران، پخش مستقیم برای تبلیغ خود و دوستان و کوبیدن دیگران به خرج ملت برنامهریزی و برنامه سازی نفرمایند!
در عرصه سیاست خارجی و جنگ تحمیل شده به مملکت نیز سیاست روشنی بیان شد. رهبری، راه دیپلماسی را مانند گذشته باز نهادند اما بر دفاع و مقاومت از موضع قدرت در برابر هر تجاوزی تأکید شد. ما آغاز گر این جنگ و هیچ جنگی نبودهایم، پس اخلاق و وجدان و قانون و عقل ما حکم میکند که بایستیم و از خاک میهن و مردم و داشتههایی که با خون دل به چنگ آوردهایم دفاع کنیم. حتی به فرموده حکیم فردوسی:
اگر سربه سر تن به کشتن دهیم
از آن به که میهن به دشمن دهیم
چنین گفت موبد که مردن به نام
به از زنده، دشمن بدو شادکام
نخوانند برما کسی آفرین
چو ویران بود بومِ ایران زمین.
با این همه، دیپلماسی اگر با مراقبت و علم و دقت همراه باشد و مردان آزموده و کاردان برای این کار خطیر گسیل شوند، دیپلماسی همان جنگ بیسلاح خواهد بود. حکیم بزرگ باستانی در هنر جنگ، بزرگترین پیروزی را از آنِ فتحی دانسته که در آن شمشیر هرگز از نیام بیرون نیاید و به سیاست کارها سامان گیرد و منافع ملت و امنیت میهن ضمانت شود. در اینجا (در جنگ ۱۲ روزه) البته جنگ آغاز شد و ما درگیر دفاع مشروع بوده و هنوز هستیم.
برخی البته یا از کم و کیف و ظرایف سیاست اطلاع ندارند، یا اطلاعات و اخبار عوامانه بر تفکرشان غلبه دارد. اما باید این نکته از یاد نرود که بسیاری از اعتراضات به فرماندهان شهید بزرگوار و دیپلماتهای خدمتگزار از سوی افراطیون و ظاهرگرایانی که جانماز آب میکشیدند هنوز از خاطرهایمان نرفته است. پس از وعده صادق ۲ چه جفاهای تندروانه و بیصبرانه که به شهدا: باقری و سلامی و حاجیزاده و دیگران روا داشتند:
که خامه شرم کند در مقام حرمت تو
وگرنه فاش بگویم ز بانگ زاغ و زغن
از اهانتها به دولت و شخص ریاست جمهوری میگذرم. حتی از اهانتهای به قاضی القضات مملکت جناب محسنی اژهای که با سعه صدر به این افراطگرایی واکنش نشان داد، و رؤسای دوقوه هم بزرگوارانه از این مسائل عبور کردند. رهبری در همین دیدار دو نکته مهم دیگر را به آیت الله محسنی اژهای گوشزد کردند؛ یکی دقت در مبارزه جدی با فساد در داخل و خارجِ قوّۀ قضائیه و حل سریع مشکلات مردم در دادگستری، و دوم پیگیری حقوقی جنایات رژیم اسرائیل و قصابان صهیونیست که البته میدانیم نتانیاهو نخست وزیر تبهکار این رژیم در دادگاه لاهه به جرم نسلکشی محکوم شده و در دادگاه تل آویو نیز خودش و همسرش به جرم ارتشا تحت پیگرد و محکوم به زندان میباشند. ارجاع به مجامع بینالمللی اگرچه زمانبر است اما همیشه باید پروندههای مهم را دنبال کرد، به ویژه وقتی پای خسارتهایی با ابعاد بزرگ در میان است و تجاوزی بیدلیل و آشکارا نامشروع و خلاف تمام پیمانهای بینالمللی!
باری، سخن بیش از این دراز نمیکنم اما حکمت کلام در تأکیدِ چندین بارهی سخنان رهبر انقلاب بر اهمیت ایران، بسیار مهم و آموزنده است. اینکه ایران ظرف موجودیت ملت ما و خانه و خاک ماست. محل استقرار و دژ استوار ماست. در هنگامه انتخابات ریاست جمهوری هم رهبری مردم را خطاب کردند که اگر حتی به نظام جمهوری اسلامی نقد دارید یا با آن مشکل دارید به خاطر ایران پای صندوقهای رأی حاضر شوید. اینگونه هم ایران و هم ملت و جمهور، و هم نظام اسلامی به هم پیوند
مییابد.
این دیدگاه در سخنان چهارشنبه چنان وضوح و تبیینی یافت که باید آن را راهبردی برای آینده قلمداد کرد. همه مردم ایران پای ایران عزیز ایستادند. هزینه دادند و با هر وزن و سلیقه و شمایلی در مقابل دشمن متجاوز ایستادند. چنیناند مردم عزیزما: هسته سخت بیادعا و بیمزد و منت کشور بزرگ و کهنسال ما، ایران گرامی و هماره ماندگارما...

شما چه نظری دارید؟