دوشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۹
نظرات: ۰
۰
-
شایعاتی که مسئولان را به چالش می‌کشد

در جامعه متکثر ایران که انتظارات مردم در کنار آسیب‌ها و مشکلات متنوع اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی رو به فزونی می‌رود، طبیعی است که بازار شایعات و اخبار نادرست نیز رونق پیدا کند؛ به‌ ویژه در شرایطی که مدیریت کاهش مشکلات کشور با چالش‌های جدی مواجه است.

زهره گردان - ضمیمه جامعه روزنامه اطلاعات| گاهی بی‌آن‌که بفهمیم، حال و هوای جمع، ذهن ما را تسخیر می‌کند. در جمع دوستان، کسی جمله‌ای می‌گوید و ما حتی اگر در دل چندان موافق نباشیم، سر تکان می‌دهیم. در شبکه‌های اجتماعی، موجی راه می‌افتد و احساس می‌کنیم اگر همراه نشویم از قافله جا مانده‌ایم. این همراهی‌ها بیشتر شبیه جریان نامرئی هستند که زیر پوست جامعه جاری‌اند و اندیشه‌ها را با خود می‌برند. جامعه‌شناسان این پدیده را «سرایت اجتماعی» می‌نامند؛ سازوکاری که در آن احساسات، باورها و رفتارها از فردی به دیگری منتقل می‌شوند، بی‌آن‌که الزاما گفتگویی عمیق یا استدلالی روشن در میان باشد.

در روزگاری که سرعت انتقال پیام از تأمل بر معنا پیشی گرفته، سرایت اجتماعی گاه همچون آیینه‌ای است که اضطراب‌ها، امیدها و زخم‌های پنهان جامعه را بازتاب می‌دهد. گفتگوی پیش‌رو با دکتر مرتضی صبوری، کارشناس و پژوهشگر فرهنگی و اجتماعی، تلاشی است برای شناخت همین جریان پنهان؛ این که چگونه یک هیجان جمعی می‌تواند به موجی اجتماعی بدل شود و چرا برخی از این موج‌ها در حافظه جمعی ماندگار می‌شوند، در حالی‌که برخی دیگر در سکوت فراموشی فرو می روند.

*آقای دکتر، در زندگی روزمره خیلی وقت‌ها دیده‌ایم که یک جمله، یک شوخی یا حتی یک گلایه ساده از زبان کسی، ناگهان در جمعی کوچک می‌چرخد و به واکنشی عمومی می‌انجامد؛ در واقع از شخصی به جمعی بزرگ سرایت می‌کند. از نگاه شما، سرایت اجتماعی دقیقا در چنین لحظه‌هایی چگونه عمل می‌کند و چه چیزی باعث می‌شود یک احساس شخصی به رفتار جمعی بدل شود؟

پدیده‌ای که امروز آن را با عنوان «سرایت اجتماعی» یا «واگیری اجتماعی» می‌شناسیم، یکی از مهم‌ترین مفاهیم روان‌شناختی ـ اجتماعی دوران معاصر است که از اواخر قرن نوزدهم وارد ادبیات علوم اجتماعی شد. در عصر دیجیتال و با ظهور فناوری‌های ارتباطی نوین، این پدیده ابعاد تازه‌ای یافته و به موضوعی حیاتی در تحلیل رفتار جمعی بدل شده است.

سرایت اجتماعی در ساده‌ترین تعریف، فرآیندی است که طی آن رفتارها، احساسات، نگرش‌ها یا حتی شایعات و اخبار، همچون بیماری مسری در میان افراد و گروه‌ها گسترش می‌یابند. این انتقال می‌تواند آگاهانه یا ناخودآگاه، ارادی یا غیرارادی باشد و همین ویژگی دوگانه آن را از بسیاری دیگر از مفاهیم جامعه‌شناختی متمایز می‌کند. افراد در تعاملات روزمره، بدون بررسی صحت و سقم پیام، آن را منتشر می‌کنند؛ رفتاری که امروز بیش از هر زمان دیگر در شبکه‌های اجتماعی و محافل عمومی قابل مشاهده است.

سرایت اجتماعی در حوزه‌های گوناگون رخ می‌دهد؛ از سرایت رفتاری مانند مد و سبک زندگی گرفته تا سرایت هیجانی که در جمع‌های شاد یا غمگین تجربه می‌کنیم و سرایت ایده‌ها و اطلاعات که در قالب شایعات یا کمپین‌های اجتماعی نمود پیدا می‌کند. مکانیسم‌های این سرایت نیز متنوعند؛ از نقش نورون‌های آیینه‌ای در مغز که تقلید و همدلی را ممکن می‌سازند تا فشار هنجاری گروه‌ها، توانایی همدلی و نیاز به هویت‌یابی اجتماعی که به‌ویژه در میان نوجوانان و جوانان دیده می‌شود.

از همین منظر، یک جمله ساده یا یک رفتار فردی می‌تواند به موجی عمومی بدل شود. اهمیت پیام، حساسیت جامعه نسبت به موضوع و جایگاه فرد یا گروه منتشرکننده، در میزان سرایت آن نقش دارند. هرچه جامعه در شرایط اقتصادی، فرهنگی یا سیاسی ملتهب‌تر و فاعل پیام از جایگاه اجتماعی یا هنری برجسته‌تری برخوردار باشد، احتمال گسترش آن بیشتر است. در چنین فضایی، کثرت انتشار به‌ جای صحت محتوا معیار قرار می‌گیرد و بسیاری از افراد تنها برای «به‌روز بودن» به بازنشر پیام‌ها اقدام می‌کنند.

این چرخه گاه به سوءاستفاده‌های گسترده منجر می‌شود؛ از تجویزهای غیرعلمی در حوزه پزشکی و روان‌شناسی در شبکه‌های اجتماعی گرفته تا بهره‌برداری سیاسی و اجتماعی از موج‌های عمومی. مدیریت این پدیده به‌ ویژه در شرایط بحرانی، نیازمند شناخت دقیق متغیرهای فرهنگی و اجتماعی است؛ چرا که اتکای صرف به ابزارهای قدرت سخت مانند فیلترینگ یا محدودیت‌های اینترنتی، فقط کنجکاوی و میل به انتشار را تشدید می‌کند.

در فرهنگ ایرانی، طنز، ضرب‌المثل، شعر و موسیقی، ابزارهایی هستند که مردم برای بیان دیدگاه‌های خود به‌ ویژه در حوزه سیاست به کار می‌گیرند و همین امر به گسترش سریع پیام‌ها کمک می‌کند. از این رو مدیریت سرایت اجتماعی بیش از هر چیز نیازمند توجه به بسترهای فرهنگی و اجتماعی است و تنها در این چارچوب می‌توان از پیامدهای منفی آن کاست و ظرفیت‌های مثبتش را در خدمت جامعه قرار داد.

*وقتی موجی از خشم یا همدلی در شبکه‌های اجتماعی شکل می‌گیرد، بسیاری از مردم بی‌آن‌که اطلاعات دقیق داشته باشند، درگیر احساسات جمعی می‌شوند. به نظر شما این همراهی بیشتر از سر هیجان است یا از نیاز انسان به تعلق و هم‌احساسی؟

یکی از ویژگی‌های بارز سرایت اجتماعی، نقض حریم شخصی و ترجیح سرعت در بازتاب پیام بر دقت و بررسی صحت آن است. افراد، متناسب با روحیات و انگیزه‌های خود، اغلب ناخودآگاه تحت‌تأثیر هیجانات یا اضطراب‌های شخصی قرار می‌گیرند و انتشار پیام را اولویت می‌دانند. در این میان، گاهی حس رقابت برای «اول بودن» در نشر خبر در گروه اجتماعی وابسته، سبب می‌شود فرد بدون توجه به اصول اخلاقی یا رعایت حریم خصوصی، اقدام به بازنشر کند.

امروز سرایت اجتماعی بیشتر در زمینه‌های انتقادی و افشاگرانه دیده می‌شود تا در کارهای مثبت و سازنده. هرچه واقعه دردناک‌تر باشد، حس دلسوزی شدت می‌یابد و افراد خود را موظف می‌دانند پیام را سریع‌تر منتشر کنند. گاهی برای تحریک بیشتر احساسات عمومی، پیام اصلی با شدت بیشتری بازتاب داده می‌شود و حتی صحنه‌هایی به نمایش درمی‌آید که فاقد ملاحظات انسانی است.

این روند در تولیدات رسانه‌ای و سریال‌های خشن خانگی نیز بازتاب یافته و چرخه منفی سرایت اجتماعی را تقویت کرده است.متخصصان علوم اجتماعی و روان‌شناسی باید به این ویژگی‌های فردی و جمعی توجه کنند و مشورت‌های لازم را در اختیار نهادهای مسئول قرار دهند، چرا که استمرار این روحیه منفی، شادابی و نشاط اجتماعی را تهدید می‌کند و سلامت جامعه را در معرض خطر قرار می‌دهد.

گاهی پیام‌های ظاهرا شیرین و فرحبخش نیز فرهنگ عمومی جامعه را نشانه می‌گیرند و نوعی بی‌قیدی اجتماعی را ترویج می‌کنند. بررسی این بخش، به تحلیل دقیق متغیرهای فرهنگی و اجتماعی خانواده‌ها و جامعه نیاز دارد. چالش اصلی در این زمینه، افزایش فاصله میان فرهنگ رسمی و فرهنگ عمومی است؛ فاصله‌ای که اگر با تدابیر مؤثر کاهش یابد نتیجه‌ای مثبت و ملموس در سطح جامعه خواهد داشت.

*گاهی سرایت اجتماعی می‌تواند ریشه‌ شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی باشد؛ مانند موج کمک‌های مردمی پس از زلزله کرمانشاه یا همبستگی‌های مدنی در رویدادهای جهانی. چه عاملی باعث می‌شود هیجان‌های جمعی از مرز احساس فراتر بروند و به کنش اجتماعی پایدار تبدیل شوند؟

در عصر دیجیتال با ظهور تکنولوژی‌های نوین ارتباطی و به خصوص هوش مصنوعی، تعاملات اجتماعی از مرحله سنتی به مرحله‌ای نوین وارد شده است. نسل جدید که سبک زندگی پدران و مادران خود را کمتر درک کرده یا پذیرفته، جهان اجتماعی خویش را در اینترنت و فضای مجازی دنبال می‌کند و تعریف متفاوتی از روابط اجتماعی دارد؛ تعریفی که اغلب با روابط رسمی موردتأکید نهادهای اجتماعی یا والدین فاصله زیادی پیدا می‌کند. در چنین فضایی طبیعی است که فعالیت‌های جمعی نیز شکل تازه‌ای به خود بگیرند و افراد یا گروه‌ها ترجیح دهند کنش‌های اجتماعی خود را با اتکا به ابزارهای نوین و بسترهای مجازی پیش ببرند. 

ویژگی سرعت، دامنه و گستردگی فضای مجازی این امکان را فراهم می‌کند که یک پیام یا رویداد در کوتاه‌ترین زمان ممکن در سطح وسیعی منتشر شود؛ ظرفیتی که هم فرصت‌ساز است و هم تهدیدآفرین. این بستر، فرصت‌های مهمی برای فعالیت‌های امدادی و اطلاع‌رسانی ایجاد کرده است.  

رجوع جوانان، تشکل‌ها و گروه‌های مرجع به کمپین‌های سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی در فضای مجازی ـ که ذاتا حامل سازوکارهای سرایت اجتماعی است ـ اقدامی درست و ضروری تلقی می‌شود. نمونه‌های متعدد در ایران و جهان از کمپین‌های کمک به سیل‌زدگان و زلزله‌زدگان گرفته تا حمایت از نیازمندان و حفاظت از محیط‌زیست، نشان می‌دهد این ظرفیت چگونه می‌تواند به کنش جمعی مؤثر و پایدار تبدیل شود.

نکته مهم آن است که در حوزه جنبش‌های اجتماعی و فراخوان‌های فرهنگی، اجتماعی، علمی، سیاسی و اقتصادی، عنصر آگاهی و اراده، نقش محوری دارد. برخلاف سرایت اجتماعی در نشر روزمره پیام‌ها که اغلب بدون آگاهی و اراده رخ می‌دهد، در اینجا عقلانیت و قصد آگاهانه، در شکل‌گیری و تداوم حرکت جمعی دخیل است. بنابراین محدود کردن سرایت اجتماعی به رفتاری ناآگاهانه و غیرارادی، نگاهی ناقص خواهد بود. این پدیده بسته به شرایط و نوع فعالیت ممکن است تابع عقل، اراده و آگاهی باشد.

زیبایی سرایت اجتماعی در همین ویژگی نهفته است. یعنی در عین برانگیختن حس انسان‌دوستی، نشانگر مشارکت و کنش پایدار در حوزه یاری همنوعان و حمایت از طبیعت است. چنین کنشی هم در فضای مجازی بازتاب می‌یابد، هم در میدان عمل، بازخوردهای ملموس و میدانی به همراه دارد. به این ترتیب، هیجان‌های جمعی زمانی از مرز احساس فراتر می‌روند و به کنش اجتماعی پایدار بدل می‌شوند که با عنصر آگاهی و اراده پیوند بخورند و در بسترهای نوین ارتباطی به حرکت سازمان‌یافته و هدفمند تبدیل شوند.

*در مقابل، همان سرایت‌ها گاهی به رفتارهای آسیب‌زا منجر می‌شوند؛ مثل حمله‌های جمعی به افراد در فضای مجازی یا گسترش شایعاتی که جامعه را نگران می‌کند. این دگرگونی از همدلی به خشم چگونه رخ می‌دهد و چه زمینه‌هایی در جامعه آن را تقویت می‌کند؟

بله، این اتفاق بارها رخ داده و همچنان رخ می‌دهد. باید توجه داشت که این عارضه به اصل پدیده سرایت اجتماعی که امروز عمدتا وابسته به بستر مجازی، اینترنت و اکنون هوش مصنوعی است بازنمی‌گردد، بلکه در واقع بازتاب‌دهنده روحیات و نگرش‌های فردی و اجتماعی جامعه است؛ از خانواده گرفته تا گروه‌های اجتماعی و فرهنگی. میزان و شدت التهابات جامعه به‌ویژه در حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی، نقشی تعیین‌کننده دارد.

فرد بیمار در هر محیطی قرار گیرد، بیماری را منتقل می‌کند، مگر آن‌که هم خودش و هم اطرافیانش اصول پیشگیری را رعایت کنند. همین قیاس را می‌توان در مسائل اجتماعی به کار برد؛ در فضایی که تحت‌تأثیر عصر دیجیتال و هوش مصنوعی قرار گرفته و با ویژگی‌هایی چون تضعیف حریم خصوصی و شفاف شدن رفتارها همراه است، اگر افراد و گروه‌های اجتماعی خود را مقید به اصول اخلاقی و اجتماعی ندانند، سرایت اجتماعی به سرعت به سمت رفتارهای آسیب‌زا سوق پیدا می‌کند.

هم اشخاص و هم نهادهای مسئول باید تدابیری جدی اتخاذ کنند تا اثرات منفی این پدیده به حداقل برسد. افراد باید در بازنشر پیام‌ها و حتی در تقلید از یک محتوا، تأمل منطقی داشته باشند و مسئولان نیز باید سازوکارهایی برای مدیریت پیامدهای منفی فراهم آورند. در این مسیر، رعایت الگوهای مناسب رفتاری و گفتاری از سوی چهره‌های شناخته‌شده اهمیت ویژه‌ای دارد.

*در شبکه‌های اجتماعی، کاربران معمولا پست‌ها یا اخبار را بر اساس حس لحظه‌ای بازنشر می‌کنند، نه بر پایه آگاهی یا تحلیل. چه چیزی در این فضا باعث می‌شود مرز میان اطلاع‌رسانی و سرایت احساسی از بین برود؟ 

همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، در گروه‌های اجتماعی، افراد متناسب با روحیات و انگیزه‌های شخصی خود اقدام به بازنشر پیام‌ها می‌کنند و این عمل غالبا تابع حس لحظه‌ای است. در چنین فضایی، نفوذ اجتماعی و جایگاه فرد در گروه، ملاک عمل قرار می‌گیرد؛ به‌گونه‌ای که فرد احساس می‌کند اگر نخستین نفر در انتشار یک پیام ـ به‌ویژه پیام‌های مهم سیاسی، فرهنگی یا اجتماعی ـ باشد، نقطه قوتی برای او در آن جمع محسوب می‌شود. همین برداشت، او را وادار می‌کند که بدون بررسی صحت و سقم پیام، آن را منتشر کند یا تحت فشار همنوایی گروهی به تقلید از دیگران بپردازد؛ به ‌ویژه زمانی که پیام پیش‌تر در گروه‌های دیگر بارها بازنشر شده باشد.

در جامعه امروز و در بستر شبکه‌های اجتماعی، این میل به دیده‌شدن و مطرح کردن خود به ‌ویژه در میان نوجوانان و جوانان، نقشی پررنگ در سرایت اجتماعی ایفا می‌کند. حس برنده بودن و پیشی گرفتن در انتشار پیام، انگیزه‌ای قوی برای بازنشر سریع به وجود  می‌آورد و همین امر مرز میان اطلاع‌رسانی و سرایت احساسی را کمرنگ می‌سازد. در مقابل، گروه‌هایی نیز وجود دارند که با شک، وسواس و تأمل به این پدیده می‌نگرند و در بازنشر پیام‌ها محتاطانه عمل می‌کنند. طبیعی است که ارزش و اعتماد به چنین گروه‌هایی بیش از گروه‌هایی باشد که صرفا براساس احساس یا انگیزه‌های شخصی، بدون آگاهی و بررسی اقدام به انتشار پیام‌ها می‌کنند.

به این ترتیب، در فضای شبکه‌های اجتماعی، میل به تأثیرگذاری، دیده‌شدن و همراهی با جمع، همگی در کنار هم موجب می‌شوند مرز میان اطلاع‌رسانی دقیق و سرایت احساسی از بین برود و چرخه‌ای شکل گیرد که بیشتر بر پایه هیجان و رقابت اجتماعی استوار است تا بر تحلیل و آگاهی.

*در گفتگوهای روزمره، خیلی وقت‌ها می‌بینیم قضاوت‌های تکراری درباره گروه‌های اجتماعی مثل زنان، جوانان یا مهاجران، بی‌وقفه بازتولید می‌شوند. آیا این تکرارها را می‌توان نوعی سرایت اجتماعی دانست؟ و اگر بله، این سرایت چه نسبتی با ضعف گفتگوی انتقادی در جامعه دارد؟

در بررسی پدیده سرایت اجتماعی باید به تنوع و گستردگی آن توجه داشت. اشاره کردم که سرایت اجتماعی تنها به شکل ناآگاهانه محدود نمی‌شود، ما با نوعی سرایت آگاهانه نیز مواجه هستیم. این نکته اهمیت دارد، زیرا در بسیاری از موارد، قضاوت‌های تکراری درباره گروه‌های اجتماعی مانند زنان، جوانان یا مهاجران نه صرفا از سر عادت که در چارچوبی از اهداف و اغراض پنهان، بازتولید می‌شوند. بنابراین در تحلیل این نوع سرایت باید به پشت‌پرده و برنامه‌ریزی‌های احتمالی توجه کرد.

تجربه نشان داده است که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی صرفا بستر سرگرمی یا اطلاع‌رسانی نیستند؛ این فضا در موارد متعدد به‌ عنوان ابزار جهت‌دهی به سیاست‌ها و عملکردها چه مثبت و چه منفی مورد استفاده قرار گرفته است. در چنین شرایطی، افراد و گروه‌های بسیاری، ناآگاهانه به بازوی اجرایی طراحان پیام‌ها بدل می‌شوند و بدون آن‌که از اهداف پشت‌پرده مطلع باشند، به نشر و تقلید از محتوا می‌پردازند. 

این همان جایی است که ضعف گفتگوی انتقادی در جامعه، خود را نشان می‌دهد؛ زیرا نبود فضای نقد و تحلیل، افراد را از امکان بررسی و ارزیابی پیام‌ها محروم می‌سازد و آنان را به پذیرش و بازنشر بی‌وقفه سوق می‌دهد. از این رو برخورداری از سواد رسانه‌ای و بهره‌مندی از هوشمندی و آگاهی کافی برای ورود به فضای مجازی و تعاملات اجتماعی، یک اصل حیاتی است. 

در عصر دیجیتال، همزمان با فرصت‌های ارزشمند برای کسب‌وکار، آموزش و فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی، بسترهایی برای جرم و جنایت نیز شکل گرفته‌اند که حساسیت ورود به فضای مجازی را دوچندان می‌کنند. به همین دلیل، مدیریت و کنترل نحوه استفاده از این فضا متناسب با سن، علایق و نیازهای افراد، ضروری است. همچنین بر عهده مراجع مسئول است که در موضوعات مهم و حساس، پیش از آن‌که بازار شایعات و فضاسازی‌های کاذب داغ شود، خود به شفاف‌سازی و تبیین بپردازند و اقناع افکار عمومی را در دستور کار قرار دهند.

*در سال‌های اخیر مدهایی مثل چالش‌های اینستاگرامی، سبک‌های خاص لباس یا حتی الگوهای تغذیه ناگهان فراگیر می‌شوند. از نگاه شما این مدها چگونه از یک رفتار فردی به تب جمعی تبدیل می‌شوند و چه چیزی باعث می‌شود بعضی از آن‌ها خیلی زود فراموش شوند؟

روند پرشتاب فناوری‌های نوین به‌ ویژه در حوزه ارتباطات به همراه تحولات اجتماعی گسترده در جامعه پرجنب‌وجوش ایران، بستری فراهم کرده است که افراد و گروه‌های اجتماعی، به‌ویژه نسل‌های جدید برای معرفی توانایی‌های خود و تلاش در جهت دیده‌شدن، مسیرهای تازه‌ای را دنبال کنند. یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین این بسترها شبکه‌های اجتماعی به‌ ویژه اینستاگرام است؛ فضایی با دامنه‌ای بسیار گسترده و محبوبیتی چشمگیر که توانسته جایگاه ویژه‌ای در زندگی روزمره پیدا کند.

بررسی فعالیت‌های اینستاگرامی نشان می‌دهد که در سال‌های اخیر این فضا به عرصه‌ای برای کسب‌وکار و همچنین محیطی جذاب برای دیده‌شدن در حوزه‌های فرهنگی، هنری و اجتماعی بدل شده است. بسیاری از کاربران، ساعت‌های طولانی از شبانه‌روز را صرف حضور در این شبکه می‌کنند و همین حضور گسترده، فرصت ارزشمندی برای کسانی است که به دنبال کسب درآمد یا افزایش شهرت هستند. 

یکی از روش‌های موفق در این مسیر، برپایی چالش‌های اینستاگرامی است و نکته مهم در طراحی چنین چالش‌هایی، رعایت اصول حرفه‌ای است. بسیاری از طراحان با نگاهی کوتاه‌مدت و غیرحرفه‌ای وارد این عرصه می‌شوند و اگرچه در ابتدا مخاطبان زیادی جذب می‌کنند، اما به دلیل بی‌توجهی به شاخص‌هایی چون صداقت و کیفیت به ‌سرعت با ریزش مخاطب مواجه شده و کارنامه‌ای منفی از خود بر جای می‌گذارند. 

شبکه‌های اجتماعی، همان‌طور که در ایجاد پدیده سرایت اجتماعی نقش پررنگی دارند و می‌توانند فضایی مثبت برای افراد فراهم کنند، به همان میزان نیز در شکل‌گیری چهره‌های منفی و بازخوردهای نامطلوب مؤثرند. بنابراین کسانی که قصد ورود حرفه‌ای به این فضا را دارند باید خود را ملتزم به رعایت دانش، اصول و شاخصه‌های کلیدی فعالیت در اینستاگرام بدانند. در کنار آن، مراجع مسئول نیز وظیفه دارند با قانون‌گذاری و نظارت مؤثر، سلامت فعالیت‌ها را تضمین کنند.

*گاهی یک شایعه اقتصادی یا خبر نادرست، در چند ساعت اعتماد عمومی را از بین می‌برد و موجی از ترس یا خریدهای هیجانی به راه می‌افتد. این نوع سرایت منفی چه نسبتی با ناامنی روانی جامعه دارد و چگونه می‌توان در برابرش ایستاد؟

در جامعه متکثر ایران که انتظارات مردم در کنار آسیب‌ها و مشکلات متنوع اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی رو به فزونی می‌رود، طبیعی است که بازار شایعات و اخبار نادرست نیز رونق پیدا کند؛ به‌ ویژه در شرایطی که مدیریت کاهش مشکلات کشور با چالش‌های جدی مواجه است. هنگامی که مردم آثار تورمی سیاست‌ها و عملکرد برخی مراجع مسئول را  در  زندگی و معیشت روزمره خود مشاهده می‌کنند و در کنار آن اخبار منفی از عملکرد برخی مسئولان یا  وابستگان آنان در فضای جامعه و شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شود، اعتماد عمومی به‌شدت آسیب می‌بیند. در چنین فضایی، پدیده سرایت اجتماعی نقش مضاعفی پیدا می‌کند. این اخبار و پیام‌های نادرست  باور و  اعتماد عمومی را هم مخدوش می‌سازد.

پیامد مستقیم این کاهش اعتماد، شکل‌گیری التهابات اجتماعی و اقتصادی است. بسیاری از مردم تحت‌تأثیر این سرایت، خود را موظف می‌دانند قدرت خرید خانواده را حفظ کنند و چون به برنامه‌های مسئولان اعتماد زیادی  ندارند، عملا مدیریت اقتصاد خانواده را شخصا به دست می‌گیرند.

همین امر موجی از نگرانی و التهاب در جامعه ایجاد می‌کند که نمود آن هجوم به خرید ارز و طلا، انباشت کالا در منازل، افزایش گرانی‌ها و نابسامانی‌های اقتصادی است؛ پیامدهایی که به‌طور طبیعی به چالش‌های فرهنگی و اجتماعی دامن می‌زنند.  برای جلوگیری از این پیامدهای منفی، راهی جز  بهبود عملکرد مدیران وجود ندارد. هرچه نارسایی‌های موجود در سطح مدیریت کاهش یابد و مردم، صداقت همراه با تلاش مؤثر مسئولان را در زندگی خود لمس کنند، جامعه توان بیشتری برای کاهش التهابات و افزایش تاب‌آوری در برابر مشکلات اقتصادی خواهد داشت. در چنین شرایطی، مردم خود را همگام با مسئولان در مسیر رفع مشکلات، صاحب مسئولیت و وظیفه خواهند دانست.

*اگر بخواهیم جامعه‌ای از این چرخه سرایت‌های زودگذر خارج شود و به بلوغ گفتگویی برسد ـ جایی که مردم به‌جای تکرار، تحلیل کنند ـ از نگاه شما کدام نهادها بیشترین نقش را دارند؟ آموزش و پرورش، رسانه یا خانواده؟

این که بتوان ادعا کرد جامعه به سطحی برسد که پدیده سرایت اجتماعی همواره بار مثبت داشته و پایه شاخص‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی باشد، ادعایی دشوار و تحقق آن سخت است؛ به‌ویژه در شرایط کنونی که شاخص‌های توسعه‌ای ایران در بخش‌های مختلف رضایت‌بخش نیست یا دست‌کم مردم چنین احساسی دارند. 

 پاسخ به این پرسش، مشروط به اصلاح و شفاف‌سازی سیاست‌ها و عملکردها به ‌ویژه در حوزه حکمرانی است؛ اصلاحاتی که بتواند تأثیر مثبت و مستمر در زندگی همه جامعه داشته باشد. تقویت سرمایه اجتماعی نیز نقشی کلیدی در رشد و پایداری شاخص‌های فرهنگی و اجتماعی دارد و یکی از مهم‌ترین آثار آن گسترش فضای گفتگوی سازنده و تعامل صادقانه میان مردم و تصمیم‌گیرندگان خواهد بود.

در مسیر تحقق این تعامل سازنده، کارآمدسازی نقاط تماس مردم با حاکمیت، اهمیت ویژه‌ای دارد؛ به‌ویژه برای نوجوانان و جوانانی که حضوری فعال در فضای مجازی دارند و بازتاب‌دهنده و پیونددهنده خانواده با جامعه و بدنه حکمرانی هستند و ذهنیت مثبت آنان تأثیر بسزایی بر خانواده، جامعه و حکومت دارد. تقویت جامعه مدنی به ‌طور واقعی و قرار دادن آن به‌عنوان محمل ارتباط سازنده میان حاکمیت و جامعه، ضرورتی انکارناپذیر است. جامعه همانند یک موجود زنده، هم به سلامت اجتماعی نیاز دارد و هم به رشد معقول و متناسب با شأن و جایگاه خود. این مهم جز با حس یگانگی میان مردم و مسئولان و تقویت مسئولیت‌پذیری واقعی محقق نمی‌شود. 

بسیاری از اتفاقات ناگوار اجتماعی، چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی، ریشه در فشارهای فردی، خانوادگی و اجتماعی دارند و ناشی از کمرنگ شدن حس امید به آینده‌اند. در چنین شرایطی، نسخه‌های دستوری  یا  بی توجهی به احساسات مردم تنها به تشدید آسیب‌ها منجر می‌شود و یکی از عرصه‌های بروز این سرخوردگی، واکنش‌های اجتماعی در فضای مجازی است.

راهکار مقابله با این وضعیت، مراجعه به برنامه‌های آموزشی کارآمد، ارائه مشاوره‌های تخصصی برای افزایش تاب‌آوری فردی و اجتماعی، ایجاد فضاهای مفرح و بانشاط در مدارس و دانشگاه‌ها، رفع تبعیض‌های اجتماعی، کاهش فاصله میان فرهنگ رسمی و فرهنگ عامه و تلاش معقول برای احیای امید به آینده‌ای روشن است. چنین اقداماتی فضای عمومی جامعه را مطلوب‌تر می‌سازد. این تغییرات در فضای مجازی نیز بازتاب خواهد یافت و روند سرایت اجتماعی را به سمت مثبت و سازنده هدایت خواهد کرد.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی