محمدکریم کریمی گزافرودی ،دبیر بازنشسته بهشهر (مازندران): هرکه نان از عمل خویش خورد، منت حاتم طایی نبرد.
هر قدر از دنیای گذشته به سمت حال عبور کنیم و بگذریم، از صداقت و سادگی، صفا و مردانگی، گذشت و سفرهداری اجداد و نیاکانمان متاسفانه دور میشویم .اینهمه نعمت و صداقت حقیقی را کمتر میبینیم و درنمییابیم! به ویژه در قرن و بیست و یکم که دلالی طوری متداول شده است که بعضی بدون درد و رنج، زحمت و کار و با تنبلی زندگی میکنند و به مثل جلبک میمانند که به تنه و ساق و بالای درختان تنومند میچسبند و ارتزاق میکنند. این چنین افراد از نظر عقل، وجدان، قانون و شرع طفیلی بیش نیستند و هرچند گاهی بر اثر وزیدن تندباد یا عامل دیگر از هم میپاشند و شخصیت کذایی آنان نزد همگان برملا میشود.
شاعر سخنور و مجرب چون سعدی در گلستان حکایتی نقل میکند که برای همگان بسیار آموزنده و خلاصه آن از این قرار است: ۲ برادر بودند که یکی به دربار پادشاهی و سلطنت چسبیده بود و چون غلام حلقه به گوش، مجری اوامر شاه بود و برای هرکس خواسته و ناخواسته بندگی میکرد. برادر دیگر با تلاش و سعی خود کار و امرار معاش میکرد روزی برادر درباری به برادردرویش خود گفت: چرا خدمت دربار نکنی تا از مشقت و درد و رنج و کار خلاص شوی؟ برادر زحمتکش و فعال گفت: تو چرا کار نکنی تا از مذلت و خواری و بندگی نجات یابی، زیرا دانشمندان گفتهاند: نان خود خوردن و نشستن به از کمر زرین به خدمت بستن است!«به دست آهن تفته کردن خمیر، به از دست بر سینه پیش امیر»!
زندگی صرف مادیات و پر کردن شکم از هر راهی و نان به دست آوردن بدون رنج و تلاش، درخور مردان حق و انسانهای والا نیست، بنابراین به کار و قناعت روی آوریم و از راه مشروع و حلال ارتزاق کنیم و ایام عمر را به مروت و صداقت بگذرانیم.
عمر گرانمایه در این صرف شد
تا چه خوریم صیف و چه پوشیم شتا
ای شکم خیره به نانی بساز
تا نکنی پشت به خدمت دو تا!

شما چه نظری دارید؟