باقر رشادتی: برای پخش یکی از کتابهایم به یکی از کتابفروشیهای معتبر رفتم که متصدی آن نه برداشت و نه گذاشت و با نیشخند چندش آوری پرسید: چرا نشانی پخش کننده کتاب در پشت آن نیست؟!
از این نیشخند چندش آور، زیادی ناراحت شدم و صد البته نه از جهت آن که فروشنده یا کتابفروش که گفت: «چرا نشانی پخش کننده کتاب در پشت جلدش نیست»، بلکه از این بابت که نشانی پخش کننده را از انسانیت اصیل نویسنده، موضوع کتاب و سایر موارد چشمگیر، مهمتر شمرد و به حساب آورد!
در چنین حالتی به درستی میتوان درک کرد و فهمید که چرا در بازار کتاب زهر چشم گرفتن از نویسندگان تازه کار و البته جوان یک روش دیرین و پایدار است! به راستی در ظن نزدیک به قریب و مطابق عمل صاحب شعور یک انسان اصیل و همچنین خدا باور، آنهایی که از خدا باوری دورند و به معنویات اعتقادی ندارند و آن را هیچ میانگارند و در هر جا و هر مکانی به شغل و مقامی مشغول روزمرگی هستند، از معنویات و خداباوری چه میدانند؟ با این وصف میتوان درک کرد و فهمید که چرا در بازار کتاب زهر چشم گرفتن از نویسندگان بیچاره تازه کار یک روش قدیمی و از مد افتاده است!

شما چه نظری دارید؟