سیاست روز نوشت: مسیر اشتباهی که نزدیک یک سال است ادامه دارد تا کشور از لحاظ اقتصادی در بستر تولید نه تنها گامی روبه جلو بر نداشته باشد بلکه در مواردی متعدد عقب گرد کرده و بسیاری از سرمایههای بخش خصوصی را که باید تشویق و ترغیب و حمایت میشد؛ نادیده گرفتهاند زیرا اولین اقدام مفیدی که میتوانست با همین سرمایههای کوچک حتی از طریق بورس به ثمر بنشیند؛ ورود به مبحث تولید انرژی و بازگشتن بخش خصوصی در ایجاد نیروگاههای خورشیدی بود که امروز مجبور نشوند این همه خسارت ارزی را بر بودجه جاری تحمیل کنند!
آیا میتوان به جز رئیس جمهور و اعضا کابینه به خصوص در امر صنعت و معدن و تجارت و همچنین نیرو؛ فرد حقوقی یا حقیقی دیگری را مقصر دانست یا باید بازهم به سراغ دیوار کوتاه سرمایه گذاران بخش خصوصی رفت و کاسه گدایی پیش دست خیران گذاشت؟ دولت چهاردهم در آغاز کار خود با یک مانور درون سازمانی و به کمک افرادی که در دولتهای قبل هم به عناوین مختلف حضور داشتند اما نتوانسته بودند تئوریهای امتحان پس نداده را عملیاتی کنند تا فقط حرف باشد و حرف! بنابراین همه توپهای موجود را با رمز«وفاق» در زمین خود جمع کرد تا دست عواملی چون استانداران برای هر اقدامی در پوست گردو بماند اما زمانی که پی بردند این دکترین هم در گذشته موفق نبوده است؛ تسلیم شدند و اختیارات خود را به استاندارانی تفویض نمودند که فقط خوب حرف میزنند و پروپاگاندا میکنند و در نهایت زمان میخرند تا شاید تفویض اختیار فقط حرف نباشد و در عمل هم بودجههای مصوبی که در اختیار وزرا و دیگر نهادهای مرکز محور است؛ به آنها تخصیص و به نماینده خزانه در مراکز هر استان نیز اختیار هزینه کردن با نظر استاندار هم داده شود اما پس از گذشت یکی دوماه از این مانورهم اتفاقی تازه جز افزایش یافتن تعطیلی دو روز در هفته به سه روز نیفتاد تا عملاً بسیاری از بخشهای کشور و به خصوص تولید و اقتصاد آن از اوایل تیر ماه تا همین امروز که این نقد نوشته میشود؛ کرکرههای خود را به دلایل متعدد که همه آنها نشان از ضعف مفرط بعضی عوامل دولت در همه زمینهها است؛ پایین کشیده شود و نیمی از هفته را هم که تعطیل نیستند قبل از پایان زمان رسمی تعریف شده یعنی یک بعد از ظهر سوت تعطیل بزنند!
خواندن این مطالب را از دست ندهید:
با رفتن کارگران افغان، دستمزد کارگران ایرانی زیاد شد؟
ایران اقتصاد اسرائیل را با خاک یکسان کرد
آن را که عیان است چه حاجت به بیان است که به همراه رکود در بازار؛ تولید کننده نیز عطای درآمد را در بستر بیبرقی و بیآبی و آلودگی و گرمی هوا به لقای خسارات فراوان بخشیده است و سعی میکند همسو با ادارات نیمه تعطیل دولتی؛ تابستان گرم و بی آب و برق را در استراحت مطلق سپاری نماید و سازمان امور مالیاتی هم که هیچوقت و حتی در زمان پاندمی ویروس کرونا هم سابقه نداشت؛ دریافت اظهارنامههای مالیاتی را به پایان شهریور موکول کرده است! از قول خودمان یا متخصصان و فعالان سیاسی رقیب نمیگوییم بلکه به سراغ عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب میرویم که به یکی از روزنامههای خودی اینگونه گفته؛ «متاسفانه باید گفت که آقای پزشکیان برای بازسازی امید و اعتماد زمان زیادی ندارد؛ این گفتار مربوط به هفدهم بهمن ۱۴۰۳ است که شامل ۵ وعده انجام نشده از جمله سیاست خارجی و حل تحریمها؛ ناکامی در رفع فیلترینگ؛ مسئله زنان و چالشهای اجتماعی؛ عملکرد ضعیف رسانههای داخلی از جمله صدا و سیما و اصلاح نظام گزینش نیروست.»
در ادامه یکی دیگر از فعالان سیاسی اصلاح طلب یعنی محمد علی نمازی هم اینگونه نظر میدهد« کافی است به دولتهای پیشین نگاه کنیم تا دریابیم تقریباً همه دولتها سعی میکردند برای خود یک ابر پروژهای تعریف و تمرکزشان را بر آن معطوف کنند؛ دولت خاتمی پروژه توسعه سیاسی؛ فرهنگی و تعامل بینالمللی را در دستور کار داشت و احمدی نژاد هم مسئله عدالت و هدفمندی یارانهها را پی گرفت؛ روحانی هم بیشترین توان دولت را برای رسیدن به یک توافق هستهای با غربیها و دفع تحریمها گذاشت اما دولت مسعود پزشکیان انگار بی پروژه است و مشخص نیست مهمترین اولویت دولت چه اموری است. از سوی دیگر به گفته کارشناسان؛ «دولت او نیز متوسط است و اگر روزگاری هم دولتی دست کم چند نیروی بسیار قدرتمند و تعیین کننده را داشت؛ اما دولت پزشکیان در خوشبینانه ترین حالات؛ دولتی متوسط است» البته بد نیست سری هم به دستورات ابن الوقت این دولت بزنیم که رئیس جمهور آن بدون تأمل و مشاوره و تفکر برای هر مشکل یا چالشی که پیش میآید؛ راهکار آماده دارد و آن ارجاع به وزرا و بخصوص استاندارانی است که با دست خالی از هر نظر ناچار به پذیرش تفویض اختیارات شدهاند، در حالی که اولین و مهمترین ابزار این اقدام حیاتی تأمین اعتبار و در اختیار بالاترین مقام استان گذاشتن آن است تا بشود چرخهای از کار افتاده صنعت و تولید را حداقل گریس کاری نمود.
متاسفانه امروز حکم تفویض اختیار برای استانداران به مثابه نصب یک مترسک در مزارع است تا به مرور زمان از حیز انتفاع خارج و ناچار شوند همچنان با دادن قول و وعدههای بیهوده زمان بخرند! شرح و آمار اینگونه وعدههای پوچ را از آغاز دولت چهاردهم تا به امروز به ترتیب حروف الفبا؛ انشاالله در شمارههای بعد با حرف الف از استان اصفهان شروع خواهیم کرد.
