جیمز ماریوت
 بزرگترین انقلاب تاریخ بشر در میانة قرن هجدهم اتفاق افتاد، بدون آنکه خونی ریخته شود، پادشاهی گردنش را از دست بدهد، یا گلوله‌ای شلیک شود. انقلابی آرام، اما با نتایجی حیرت‌انگیز: انقلابِ خواندن. از اختراع چاپ حدود دویست‌سال می‌گذشت و در تمام این مدت، خواندن عمدتاً فعالیتی نخبگانی بود. اما در قرن هجدهم با افزایش سواد عمومی و گسترش کتاب‌ها و مطبوعات، ناگهان به نظر می‌رسید همه مشغول خواندن شده‌اند. پیر و جوان، زن و مرد، و فقیر و ثروتمند هر چه به دستشان می‌رسید، می‌خواندند. خواندن را به «تب»، «دیوانگی» یا «اپیدمی» تشبیه می‌کردند.
انقلاب مطالعه باعث دموکراتیزه‌شدن بی‌سابقة اطلاعات شد، اما از آن مهم‌تر، شیوة تفکر عمومی را تغییر داد. خواندن باعث همه‌گیری تفکر استدلالی، تمرکز و ژرف‌اندیشی و گسترش جهان‌بینی‌های منسجم شد.
اما اکنون ضدانقلاب به پیروزی رسیده است. مطالعات بی‌شماری سقوطِ آزادِ عادت مطالعه در میان مردم را مستند کرده‌اند. طی بیست‌سال، خواندن برای لذت در آمریکا، چهل‌درصد کاهش پیدا کرده. در بریتانیا یک‌سوم بزرگسالان مطالعه را به‌کلی کنار گذاشته‌اند. مطالعه در کودکان به شکلی «ناامیدکننده و شوک‌آور» کم شده است. صنعت نشر در بحران است و به قول الکساندر لارمن، نویسنده و ناشر آمریکایی، کتابی که قبلاً صدها هزار نسخه می‌فروخت، امروز اگر چندهزار نسخه بفروشد، خوش‌شانس بوده است.
گزارش سازمان همکاری و توسعة اقتصادی (OECD) در اواخر ۲۰۲۴ نشان می‌دهد سطح سواد در اکثر کشورهای توسعه‌یافته «در حال کاهش یا رکود» است. آمارهای مربوط به بحران سواد، چنان است که پیش از این، فقط در جنگ‌ها یا فروپاشی‌های اجتماعی دیده شده بود. استادان دانشگاه در بهترین دانشگاه‌های جهان احساس می‌کنند «اکثر دانشجویان عملاً بی‌سواد هستند». حتی تست‌های IQ که -علی‌رغم همة انتقادهایی که دربارة آن‌ها مطرح است- در طول قرن بیستم دائماً در حال افزایش بودند، حالا در جای جای دنیا مسیری معکوس در پیش گرفته‌اند.
چه اتفاقی افتاده است؟ جیمز ماریوت، روزنامه‌نگار و جامعه‌شناس بریتانیایی، می‌گوید: «ما در بامداد جامعة پساسواد قرار داریم». دلیل آن را ممکن است اینترنت، شبکه‌های اجتماعی، افول سرمایه‌داری، بحران‌های سیاسی، یا هر چیز دیگری بدانیم، اما در نتیجه تردیدی وجود ندارد: کنارگذاشتن خواندن، یک فرایند عظیم «تخلیة فرهنگی» است. با افول اندیشة استدلالی و تفکر انتقادی «تجربة غنی انسانیت در حال فقیرشدن است» و پیامدهای این اتفاق، از سیاست تا فرهنگ، از مدرسه تا خیابان، مشهود است. 
اریک هاولوک، متخصص یونان باستان، می‌نویسد: ظهور سواد در یونان مقدمة پیدایش فلسفه بود و فلسفه بنیاد تمدن بود. پس به صورت خلاصه می‌توانیم بگوییم: افول جهانی سواد در واقع به معنی افول تمدن است.
اگر جهان ما در حال حاضر ناپایدار به نظر می‌رسد، به این دلیل است که زیربناهای فکری ما در حال فروپاشی هستند. جهان نمایشگرها جای جهان چاپ را گرفته است و این جهان بسیار پرتلاطم‌، احساسی‌تر، خشمگین‌تر، آشوبناک‌تر جهان قبلی است. والتر اونگ، نویسندة آمریکایی، می‌گوید: نوشتن فکر را سرد و عقلانی می‌کند، اما اگر بخواهید حرفتان را در یک ویدیوی تیک‌تاک ارائه دهید، باید از معیارهای نوشتة منطقی دست بکشید. فریاد بزنید، گریه کنید یا مخاطب را با جذابیت ظاهری‌تان تحت تأثیر قرار دهید. موفق باشید، اما این کارها ربطی به فکر ندارد.
آنچه خواندید مروری است بر مطلب (The dawn of the post-literate society) که در تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۵ در صفحة سابستک او با نام (caltural capital) منتشر شده است./ ترجمان

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی